یکشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۸۹

باطنيان - قسمت چهارم و پاياني

 قبل از پرداختن به قسمت پاياني يعني سرانجام اسماعيليان بهتر است كمي در مورد مركز ترور و وحشت باطنيان يعني دژ الموت كه اكنون در نزديكي ده گازرخان  قرار دارد بيشتر بدانيم :
معرفي قلعه الموت


قلعه الموت را مردم محل قلعه حسن مي نامند . حسن صباح در سال۴۸۳ هجري قمري اين قلعه را تصرف كرد كه در شمال شرقي روستاي گازرخان بر فراز كوهي از سنگ به ارتفاع ۲۱۰۰ متر از سطح دريا قرار دارد .اين قلعه به دو بخش تقسيم مي شود . قلعه بالا و قلعه پايين . قلعه بالا يا قلعه بزرگ كه از سنگ و ملات گچ ساخته شده ، كمتر از ساير قسمتها آسيب ديده و در حال حاضر سازمان ميراث فرهنگي در حال مرمت آن ميباشد.


اين قلعه در سال ۶۵۴ هجري قمري به دستور هلاكوخان به آتش كشيده شد و ويران گرديد و در دوره هاي مختلف تاريخ ، بعنوان زندان و تبعيدگاه مورد استفاده واقع مي شده است.الموت مخفف اله آموت = اله آموخت است، یعنی “عقاب آموخت” چه اله در زبان دیلمی به معنی عقاب است و علت آنکه آن را به این اسم خوانده اند آن است که یکی از امرای شکاردوست دیلمی روزی عقاب خود را در پی شکار سرداد و عقاب بر این موضع نشست. امیر آن موضع را برای بنای قلعه ای بسیار مناسب دید و آن را به همین سبب راهنمایی عقاب، اله آموت و الموت نامید. ترجمه این کلمه به آشیانه عقاب غلط است.




اشراف فوق العاده ای که می توان از بالای قلعه به فرسنگ ها دورتر داشت، آدمی را به شگفتی وا می دارد. حسن صباح تا آخر عمر از این قلعه خارج نشد. او دو پسر داشت که هردو را، یکی را به جرم نوشیدن شراب و دیگری را به جرم قتل، کشت. غرض او از این کار آن بود که نشان دهد که قصد تشکیل سلطنت ندارد تا آنها را برای فرزندانش به ارث بگذارد. آنچه از او به یاد مانده، بیشتر قصه و افسانه است تا واقعیت.
سرانجام اسماعیلیه
پس از حسن صباح، کیابزرگ امید جانشین او شد. محمد، نوه کیابزرگ در سال 559 رهبر اسماعیلیان شد و به نام امامی غایب، دور قیامت را اعلام کرد و احکام و اعمالی را که شرع اسلام مقرر داشته بود ملغی ساخت. وی به رعایای خود در نوشیدن شراب و پرداختن به هر آنچه شریعت اسلام منع و حرام کرده بود، آزادی کامل داد. از اینجا بود که نام ملحد(بی دین) و ملاحده به اسامی دیگر اسماعیلیان افزوده شد. این عمل محمد، مسلمین دیگر را به شدت از اسماعیلیان متنفر کرد. امرای جانشین محمد سعی کردند دور قیامت را باطل اعلام کنند ولی دیگر دیر شده بود.
سرانجام در سال 653 هجری قمری، قدرت اسماعیلیان در قهستان(کوهستان) با تسلیم آخرین فرمانروای آن، رکن الدین خورشاه، به هولاکوخان مغول(نوه چنگیزخان) و تخریب و انهدام قلعه الموت، و قتل عام اعضای خاندان رکن الدین و عده زیادی از اسماعیلیه، به پایان رسید. مغولان با تصرف همه قلعه های اسماعیلیان، که مشهورترینشان الموت، میمون دز و لنبه سر بودند، عملاً به قدرت نظامی و سیاسی این فرقه پایان دادند.
در سال 1232، شاه خلیل الله، رئیس روحانی اسماعیلیان ایران و هندوستان به قتل رسید. فتحعلی شاه قاجار برای استمالت یاران خلیل الله، پسر بزرگش آقاخان را به دامادی خود اختیار نمود و او را به حکومت قم و محلات نامزد کرد، منتهی آقاخان بعد ها قیام کرد و چون تاب مقاومت در برابر سپاهیان قاجار را نداشت، به هندوستان فرار کرد و تحت حمایت دولت انگلیس قرار گرفت. خاندان او هنوز به همین حال در هند ریاست اسماعیلیان آن سرزمین و ایران را دارند.


هیچ نظری موجود نیست: