سه‌شنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۸۹

به مناسبت 31فروردين سالروز جنگ ميهني سولدوز

علیرضا غنی زاده
ناگفتنی هایی از جنگ نقده
موقعیت استراتژیکی و ترکیب قوی و مذهبی و از طرف دیگر خاطرات تاریخی بیان گر این نکته بوده که استان آذربایجان غربی در هر زمانی که جنگ یا انقلابی در منطقه به وقوع پیوسته از جمله مناطقی بود که قدرتهای خارجی با بکارگیری عوامل خود که از نیروهای داخلی می باشند تحرکاتی در این منطقه داشته اند که نتیجه آن در گیریهای مذهبی ، قومی و نهایتا مرگ هزاران نفر از انسانهای بیگناه  و غارت اموال مردم توسط غارتگران و فرصت طلبان را به دنبال داشت. از ابتدای سال 57 که نسیم انقلاب اسلامی به اقصی نقاط ایران عزیز رسیده بود و عوامل موثر پیروزی قریب الوقوع انقلاب را پیش بینی می کردند رهبران انقلاب در استان آذربایجان غربی و در راس آنها روحانی مجاهد و مبارز حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا حسنی که مشغول سازماندهی و هدایت اعتراضات مردمی بر علیه رژیم پهلوی بودند نسبت به 2 موضوع نگران ودغدغه داشتند یکی برنامه ریزی برای گرفتن امورات در دوران بعد ازانقلاب که مشکلی برای مردم پیش نیاید و نیروهای دولت انقلاب در جایگاههای خود برای خدمتگزاری مستقر شوند و دوم اینکه با توجه به اطلاعاتی که به دست رهبران انقلاب منطقه رسیده بود مبنی بر اینکه تعدادی از عناصر وابسته به احزاب که در کردستان عراق مستقر بودند به دنبال تجهیز نظامی خود می باشند .
 این موضوع خبر نگران کننده ای بود برای برنامه های آنها برای بعد از انقلاب بود که خاطرات تلخ درگیری بعد از پیروزی انقلاب جدی گرفته شود . در خارج از کشور نیز قدرتهای خارجی جهت بالا بردن قدرت ونفوذ خود در ایران بعد از انقلاب با یکسری از عناصری در خارج از کشور ارتباط برقرار کرده بودند نظر به وابستگی رژیم سابق ایران به آمریکا و روابط بسیار نزدیک آن با کشورهای غربی شوروی که رهبری کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی را بر عهده داشت و در جنگ سرد با آمریکا و غرب بود در تلاش بود با این روابط قوی با برخی از عناصری که در گذشته با آنها ارتباط داشت به فعال نمودن گروههای مارکسیستی و کمونیستی که تعداد اعضای آنها از انگشتان دست تجاوز نمی کرد وعمده این رهبران در کشورهای اروپائی مشغول کارهای خود بودند برای سازماندهی این گروهها باهدف به دست گرفتن قسمتی از قدرت در ایران بعد از انقلاب اقدام نمودند که از جمله این گروهها که قبلا زیاد فعال نبودند فعال شدند ویا در ماههای پایان سال 57 تشکیل شدند عبارت بودند از :
1- حزب توده 2- سازمان فدائیان خلق ایران 3- سازمان مجاهدین خلق در ایران ( منافقین ) 4- سازمان زحمتکشان کردستان ( کومله ) 5- حزب دمکرات کردستان ایران 6- خبات 7- رزگاری و...
به خاطر این اخبار و اطلاعات حاج آقا حسنی که رهبری انقلاب را در منطقه بر عهده داشت (وی از سالهای قبل از انقلاب نیروهای مسلحی را جهت مبارزه با رژیم شاه مسلح و آموزش داده بود و این نیروها اولین جنگ مسلحانه را بر علیه رژیم در دوران انقلاب انجام و حمله تانکهای رژیم بر علیه مسجد اعظم ارومیه که مجاهدان حسنی بهمراه وی در آنجا مستقر بودند ناکام و تعدادی از ماموران رژیم را به هلاکت رساندند ) دستور خرید اسلحه توسط مردم را صادر و مسلح شدن مردم را برای دفاع از انقلاب در مواقع لازم و هوشیاری نیروهای انقلاب را خواستار شدند و به دنبال این حکم آقای حسنی نیروهای انقلاب با خرید اسلحه خودشان را  مسلح نمودند . انقلاب در 22 بهمن 57 پیروز شد. از ابتدای پیروزی انقلاب گروههای مارکسیستی که خودشان را برای چنین روزی آماده کرده بودند با حمله به پادگانهای شهرهای کردنشین  و از طرف دیگر با بهره از احساسات قومی خود را جهت تحمیل نظراتشان به رهبران انقلاب مسلح و پادگانهای مهم منطقه از جمله مهاباد،جلدیان     را به تصرف خود در آوردند و شهرهای ارومیه و نقده از جمله شهرهایی بود که آنها برنامه تصرف آن شهرها را داشتند ( در این میان برخی از امرای ارتش شاه نیز جهت ضربه زدن به انقلاب به حمایت و سازماندهی از این گروهها پرداختند و به رغم افکار مارکسیستی و سوسالیستی اکثر این گروهها عوامل اطلاعاتی آمریکا نیز به حمایت های مالی و تجهیزاتی از آنها پرداختند . فعال ترین گروهها در مناطق کردنشین حزب دمکرات به رهبری عبدالرحمن قاسملو و افرادی چون غنی بلوریان، جلیل گادانی ، ملاحسن راستگو ، ملا حسن حسن زاده ، شرفکندی و... سازمان زحمت کشان کردستان ( کومله ) به رهبری معنوی عزالدین حسینی و عبداله مهتدی ، سازمان چریکهای فداین خلق که به چند شاخه اکثریت ،اقلیت اشرف دهقان تقسیم شده بودند و شاخه های اقلیت و اشرف دهقان بیشترین فعالیت مسلحانه را در کردستان داشتند و به شکلی با کومله هماهنگی بیشتری داشتند .
شهر نقده ویژگی خاصی داشت . ترکیب جمعیتی آن را برادران ترک و کرد تشکیل می دادند که سالها به صورت مسالمت آمیزی در کنار هم زندگی می کردند ولی نیروهای مخالف همه هم و غم خود را جهت ایجاد درگیری و نهایتا اشغال شهر نقده گذاشته بودند و ضد انقلاب همه توان خودش را برای اجرای برنامه های خود به کار گرفته بود توصیه خیرخواهان نقده برای عدم بهانه شروع فتنه کارساز نشد . عناصر مخالف دولت به صورت مسلحانه در شهر مانور می دادند و گروههای مارکسیستی و عوامل حزب دمکرات و کومله هدایت مسئله را بر عهده داشتند و نهایتا در ماههای آغازین فصل بهار ضد انقلاب با همه قدرت جهت اشغال شهر نقده وارد میدان و مناطق محدوده شهر را به اشغال خود در آوردند و تعداد زیادی از افراد بی گناه ومردان، زنان و کودکان نقده ای مظلومانه به شهادت رسیده و متجاوزین به شهر مردم بومی و قره پاپاقهای قهرمان را تهدید کردند تا شهر را ترک نمایند در این اثنا برخی از بزرگان شهر از جمله مرحوم محرر که از روحانیون با نفوذ منطقه نقده بوده طی تماس با حاج آقا حسنی تصرف شهر نقده توسط گروههای تجزیه طلب را به اطلاع ایشان رسانده و این مجاهد طی اطلاعیه رادیویی به مردم ارومیه اعلام نمودند جان ، ناموس و اموال مسلمین در نقده مورد تعرض قرار گرفته و خودش جهت یاری به مردم نقده آماده عزیمت به آن شهر بوده و هر کس آماده کمک می باشد به صف مجاهدان حسنی بپیوندد و در آن ایام وضعیت نیرو های مسلح از سازماندهی مناسبی برخوردار نبوده و نیروهای مردمی نیز اسلحه و امکانات مورد نیاز برای جنگ با تجزیه طلبان را نداشتند حاج آقا حسنی علی رغم مخالفت فرمانده وقت لشکر 64 مرحوم ظهیر نژاد با اصرار فراوان و تماس با فرماندهان عالی ارتش در تهران از جمله شهید قرنی و بعدا شهید فلاحی موفق شدند نفربر زرهی از لشکر 64 و مقداری اسلحه تحویل و خود در پشت زره پوش قرار گرفته و به همراه نیروهای مردمی که توسط آقای حسنی مسلح شده بودند برای نجات نقده عازم شوند. آقای حسنی با شکست محاصره به شهر نقده نزدیک می شدند این خبر باعث تقویت روحیه مردان و زنان نقده ای گردید و ایشان با اخذ اطلاعاتی از داخل شهر و موقعیت فرماندهی تجزیه طلبان آموزش اولیه جنگ چریکی درون شهری را به نیروهای بومی دادند تا آنها با سوراخ کردن دیوار منازل(توسط شیرزنان) از درون خانه ها به یکدیگرارتباط داده و شهر را آزاد نمایند. حاج آقا حسنی با فرماندهی نیروهای مردمی که خودش جلوتر از همه پشت مسلسل نفربر قرار داشت جنگ سرنوشت سازی در خیابانهای شهر نقده رقم زدند.
 البته حاج آقا حسنی در نقل خاطرات جنگ نقده به نزدیکان در بیان برخی خاطرات تحمل خود را از دست داده و بدون اراده اشک از چشمهایش جاری می شود در عین حال که در عرض شبانه روز مجاهد نستوه حسنی اصلا استراحت نکرده بود و احتمال می داد در صورت استراحت حتی به اندازه چند لحظه احتمالا نیروهای تجزیه طلب به سازماندهی مجدد اقدام نماید لذا استراحت را بر خود حرام کرده بود . ایشان می گوید تلخ ترین حادثه زمانی بود که وارد منزلی می شوند در حالی که یک خانواده را قتل عام و سر دختر سه ساله را بر سینه مادر 22ساله گذاشته بودند که حادثه کربلا در مقابل چشم آدم تجلی پیدا می کرد . آری غیور مردان قره پاپاق با همراهی مجاهدان حسنی بعد از جنگ شهری نقده را از اشغال متجاوزین پاکسازی و درس عبرتی به تجزیه طلبان دادند که دیگر در فکر ورود به حریم جنگجویان سلدوز که در طول تاریخ مرزبانان غیوری به میهنی اسلامی بودند نگردند .

با تقدیم و درود به ارواح پاک شهدای سلدوز
با آرزوی سلامتی مجاهد ولایتمدار حاج آقا حسنی
قایناق : آینانیوز