چهارشنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۹۰

گزارش تصويري از پارك ائللر باغي اورميه


پارك ائللر باغي فاز چهارم از پنج فاز پارك ساحلي اورميه حد فاصل اوچ گوزلو كورپوسو(Uçgüzlukurpösu)  تا قويون كورپوسو(Quyunkurpösu )  مي باشد. رودخانه شهر چايي اورميه كه از ارتفاعات شهيدان در سرحدات تركيه سرچشمه مي گيرد ، پس از سيراب كردن دره زيباي جرمي (cermi)خرامان ، خرامان ده ها روستا را سيراب و به روستاي بند(Bənd) مي رسد. اين روستا نام خود را از بند آبي كه به منظور تقسيم آب اين رودخانه و سيراب كردن شهر اورميه مي گيرد. بعد ازروستاي بند شهر چايي به راه خود ادامه داده و پس از عبور از شهر، نام ركان ارخي(Rəkan Ərxi) گرفته و محال بركيشلو را سيراب مي كند. دره چايي(Dərəçayi) ، شهر آجي(Şəhraci) و دييه له ارخي(Diyələ Ərxi) نام نهر هايي هستند كه به منظور سيراب كردن شهر از شهر چايي جدا مي شوند. پارك ساحلي اورميه يكي از طويل ترين پارك هاي كشور مي باشد كه رودخانه شهر چايي اورميه زيباي خيره كننده اي به آن داده است.اين روزها پارك ائللر باغي معروفيت بسياري پيدا كرده است زيرا بسياري از مردم اورميه روز سيزدهم فروردين ساعت پنج عصر در اين پارك گردهم خواهند آمد تا به روند خشك شدن درياچه اورميه اعتراض كنند. عكس هاي زير گوشه اي از زيبايي اين پارك را كه بنام ائللر باغي ناميده شده است نشان مي دهد. عكس ها اختصاصي بلاگ اورمو آزه ربايجانين قلبيدير مي باشد.

 önlulər geçidi
 hovuzbaşi
çadirlar
 hovuzbaşi
 hovuzbaşi
 hovuzbaşi
 ünlülər

سه‌شنبه، فروردین ۰۹، ۱۳۹۰

قهرمانان گمنام آزادی و فداکاران فراموش شده انقلاب مشروطه -ارومیه

انقلاب مشروطیت یکی از حوادث نادر ، شگرف و عظیم تاریخ ایران و نقطه عطف تحول و بیداری واقعی حیات سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی ملت این سرزمین کهن محسوب می‌گردد . این خیزش ملی تحول اساسی در افکار سیاسی مردم ایران پدید آورد و سبب رشد بینش ، منش و کنش مردم شد . جنبش مشروطه انفجار آتشفشان خشم و عقده‌ها و حقارتهای ملت تحت سلطه و فشار ستم و بی عدالتی و حاصل کوشش و مجاهدت عموم مردم محروم و مصیبت کش برای نجات از زندان جهل و بلای فقر و آفت ظلم بود . تلاطمی بود که براثر امواج شدید نارضایتی ، نابسامانی ، ناامنی ، ناعدالتی ، قحطی و گرانی ، تحمیل مالیاتهای گزاف ،‌ فشار شدید فقر، محرومیت بی‌پایان توده مردم شهری و روستائی ، خودکامگی و آزمندی حکمرانان و مأموران دولتی و فساد و استبداد پادشاهان قاجار بود که سالیان طولانی و متمادی هم چون باری سنگین و طاقت فرسا بر دوش ملت ایران سنگینی می‌کرد پدید آمد.
نهضت مشروطه نخستین انقلاب ایرانی است که ثمرات و نتایج ارزشمند و ماندگاری هم چون در هم شکستن استبداد و سیطره سلاطین ، تشکیل حکومت مشروطه ، تعمیم مجلس شورای ملی ،‌تصویب قانون اساسی ، تصمیم آزادیهای فردی و اجتماعی ، تأمین حقوق عامه مردم و تجدید حیات و حاکمیت ملی را به همراه داشت ، ضمن آنکه مقابله فداکارانه با کودتای محمدعلیشاه و اسبتداد صغیر ، مقاومت شجاعانه و حماسی با سپاه استبداد ، فتح تهران ، جلوگیری از نابودی قیام و زنده نگه داشتن انقلاب مشروطه ، همه با جانبازیها و دلاورمردیهای مردم تحت ظلم و ستم ستیز آذربایجان و مجاهدت فرزندان غیور و از جان گذشته‌ای چون ستارخانها و باقرخان‌های تبریزی و مشهدی اسماعیل‌ها و حاج میرجبارهای ارومیه‌ای تحقق یافت.
ارومیه به علت نزدیکی با کشورهای روسیه و عثمانی و داشتن روابط تجاری و اشتراکات فرهنگی با ممالک هم جوار نهضت فکری خود را پیشتر از سایر شهرهای ایران آغاز نمود ، زمانی که مشروطه خواهی در تهران در شرف تکوین بود و در بسیاری از شهرهای بزرگ اثری از آن دیده نمی‌شد ، کسانی درارومیه آن را می‌فهمیدند و بسیاری از اهالی این ولایت به آزادی و مشروطه مشتاقتر و مایل‌تر از جاهای دیگر بودند.
رستاخیز ملی مشروطه ایران یک جنبش اجتماعی و مردمی بود و طبقات و اقشار مختلف جامعه که هرکدام دارای افق فکری خاص و نظریات و دیدگاههای گوناگون و گاهاً متضاد و مغایر با یگدیکر بودند ، در این قیام ملی شرکت کرده و در شکل‌گیری و به ثمر رسانیدن آن سهم زیادی داشتند. طبقاتی که انقلاب مشروطیت را در ارومیه یاری داده و آن را به پیروزی رسانیدند : 1ـ علما و روحانیون : از جمله میرزا محمود سلماسی ، میرزا علی عسگر آبادی ، میرزا مسیح مجتهد ، میرزا محمود اصولی ، میرزا صادق فخرالاسلام و حاج میر علی اشرف آقا  2 ـ روشنفکران و تحصیل‌کردگان : مانند میرزا حبیب‌اله آقازاده ، میرزا محمود غنی‌زاده ، میرزا محمود اشرف‌زاده ، میرزا یوسف الماسی ، سیدروح‌اله مؤید و ابوالفضل حکمت افشار 3 ـ مجاهدان و فدائیان : هم چون مشهدی باقرخان رئیس و مشهدی اسماعیل افشار 4ـ تجار و بازرگانان : ارومیه از دیرباز جزو قطب‌های عمده و مهم کشاورزی بود و در واردات و صادرات و تولید انواع محصولات زراعی و دامی و صنعتی سهم عمده‌ای داشته است . هم چنین بدلیل هم مرز بودن با کشورهای روس و عثمانی در مسیر ترانزیت کالاها و مال التجاره‌های بازرگان داخلی و خارجی قرار گرفته‌ بود و به تبع آن تاجران زیادی در این شهر سکونت داشته‌اند . اغلب این تجار و بازرگانان به علت مسافرت به ممالک هم جوار و تماس تجاری با جهان خارج و آشنائی با افکار و ایده‌های انقلابی آگاهترین طبقه جامعه محسوب می‌شدند و گرایش خاصی به آزادی و عدالت و مشروطه داشتند . از تاجران آزادیخواه و مشروطه طلب ارومیه می‌توان از حاج صمد ذهتاب ،‌حاج ابوطالب علیزاده ، حاج سید حسین ملک التجار، حاج عباسقلی خان وکیل التجار ، حاج عبدالعلی حریری ، حاج ناظم التجار قره باغی و حاج میرجبار توتونچی نام برد.
حاجی میر جبار توتونچی معروف به میر جبار مشروطه‌چی از سادات جلیل القدر حسینی فرزند آقا میر جعفر و پدر شاعر نام آور مرحوم میر جلال صابر در سال 1276 ق در محله عسگرخان ارومیه چشم به جهان گشود.
جبار باشد پدرم ابن جعفر است
هر دو حسین‌نژاد همین گوهرم یکی است
باشد جلال اسم خودم شهره صابرم
صد دفتر معاصی و خوش دفترم یکی است
پدر وی از تجار معروف و عمده توتون و از مردان خیر اندیش و نیکوکار عصر خود بود ، مقدمات عربی و فارسی و علوم متداول را در زادگاهش فرا گرفت و سپس از سنین جوانی در سفرهای تجاری متعددی که به همراه پدرش به ممالک روسیه و عثمانی داشت فوت و فن تجارت را تجربه کرد و آموخت. پس از فوت پدر تجارت توتون را پیشه خود ساخت و به مرور به توتونچی اشتهار یافت ‌. میر جبار از مجاهدان پیشگام و صدر جنبش مشروطه و از نخستین کسانی بود که قدم در راه آزادیخواهی گذاشت و قهرمانانه بیرق غیرت و مبارزه بر افراشت.
میر جبار برای استقرار و استمرار نهضت مشروطیت در ارومیه فداکاریهای فراوانی از خود نشان داد و در تمام جنگهای ملّیون با قوای مستبدین در دوران استبداد صغیر و مقابله با تهاجمات وحشیانه اشرار و آشوبگران محلی شرکت فعال داشت . هم چنین ضمن عضویت دائم در کمیسون اعانه که زیر نظر انجمن ولایتی فعالیت می‌نمود . بیشتر اموال و دارائی خود را نیز برای مصارف انقلاب و مساعدت به خانواده‌های مجاهدان داوطلبانه در اختیار انجمن قرار داد.
قوای مشروطه طلبان ارومیه که از اواخر پائیز 1287 ش برای یاری رسانیدن به آزادیخواهان خوی و سلماس به آن نواحی رفته بودند پس از آزادسازی شهرهای فوق در اواخر همانسال به ارومیه باز گشتند تا این شهر را هم که در تصرف محتشم السلطنه حکمران دست نشانده محمدعلیشاه بود آزاد سازند . قشون آزادیخواهان ارومی به ریاست باقرخان رئیس ، اسماعیل خان افشار، میرزا محمود سلماسی و امیر حشمت در 22 فروردین 1288 ش شبانه با یک هجوم ناگهانی ارومیه را فتح کردند . بعد از آزاد سازی ارومیه از سلطه حامیان استبداد و ورود قوای ملیون به شهر ، حاج میر جبار اولین کسی بود که وارد دارالحکومه شد و بدستور باقرخان ،‌محتشم السلطنه را باز داشت کرد . پس از آنکه سر رشته امور ارومیه بدست آزادیخواهان افتاد و انتخابات دوره دوم انجمن ولایتی صورت گرفت ، با توجه به اهمیت و ضرورت استقرار نظم و امنیت در این ولایت آشوب خیز به در خواست انجمن و سران مشروطه طلبان و عموم اهالی ، باقرخان رئیس اقدام به تأسیس اداره نظمیه در ارومیه کرد . متعاقب تشکیل اداره نظمیه که برای نخستین بار در اردیبهشت ماه 1288 ش بصورت رسمی و با اصول صحیح و قانونی در این شهر تأسیس می‌"گردید ، حاج میر جبار به دعوت باقرخان در رأس دسته‌ای از فدائیان نظیمه حفاظت از دروازه‌ها و محلات وسیع عسگرخان و مهدی القدم و نو گئچر را داوطلبانه بر عهده گرفته و برای انتظام امور و تأمین امنیت و آسایش اهالی زحمات زیادی کشید و مصدر آثار و خدمات ارزشمندی گردید.
با آغاز تجاوز و اشغال علنی و خصمانه روسها به آذربایجان در سال 1327 ق میرجبار بار دیگر لوای مردانگی و مجاهدت بر افراشت و به همراه جمعی از مجاهدان و آزادیخواهان وطن پرست ارومیه به مقابله با تعدیات و ددمنشی‌های متجاوزان روسی برخاست . در این هنگام در ارومیه نیز همانند دیگر شهرهای آذربایجان اوضاع آشفته و اسفناک بود و سر رشته تمام کارها در دست کنسول روس و اجلال الملک حکمران دست نشانده آنان بود که با حمایت اربابان روسی خود مشغول بگیر و ببند و حبس و شکنجه و اعدام آزادیخواهان بودند ‌. متخاصمان کینه توز روسی علما و معاریف و آزادمردان شهر را بدون علت گرفتار و زندانی می‌کردند و یا به بهانه‌های واهی مردم را به کنسولگری احضار و در آزار و بی‌احترامی نسبت به اهالی از انجام هیچ عملی رویگردان نبودند.
اینک ارومیه بطورکامل تحت کنترل و سلطه بیرحمانه دژخیمان روسی بود و در کوچه‌ها و خیابانهای شهر به جای مجاهدان مشروطه ، سالداتهای سنگدل و متکبر به چشم می‌خوردند . اکنون نوبت مردم صبور و بلا کشیده ارومی بود تا شاهد جنایات و فجایع سفاکان تزاری باشند و فرزندان غیور و میهن پرست خود را در راه آزادی و وطن فدا کنند.
نقشه و سیاست روسها پس از تجاوز به آذربایجان این بود که تخم آزادی و آزادیخواهی را در این دیار محو سازند و رگ و ریشه شجره طیبه وطن پرستی را قلع و قمع نمایند . به همین علت به دستگیری سران آزادیخواها و رهبران مشروطه ارومیه دست زدند و عده زیادی را دستگیر و زندانی کردند. مجاهدین مشروطه ارومی به محض آنکه از توطئه پلید روسها آگاهی یافتند تعدادی از آنها از جمله میرزاحبیب اله آقازاده ، باقرخان رئیس ، ابراهیم خان خیاط ، بهادرخان افشار، عبدالعلی حریری ، میرزا خلیل افشار و حاجی میر جبار توتونچی به شهبندری عثمانی که در آن زمان به واسطه نزدیک بودن قشون عثمانی مورد ملاحظه و اعتماد بود پناهده شدند .‌بیشتر پناهندگان مجبور به ترک وطن و تبعید به خاک عثمانی شدند . اما عده‌ای از این مجاهدان جان بر کف از جمله حاج میر جبار تن به تبعید نداده و بدون ذره‌ای تردید و ترس از زندان و مرگ در شهر ماندند و جهاد مقدس خود را بر ضد اشغالگران روسی ادامه دادند.
از این تعداد مشهدی اسماعیل افشار و مؤید التجار به دستور اجلال الملک دستگیر و پس از چند روز حبس به مأموران روسی تحویل داده شدند . بعد از آن ابوطالب علیزاده، حاج صمد ذهتاب ،‌ملک التجار ، وکیل التجار و میرجبار و  چند تن دیگر توسط دژخیمان روسی گرفتار و در لشکرگاه متجاوزان به بند و زنجیر کشیده شدند . سربازان سفاک تزار این رادمردان از جان گذشته را در مدت اسارت بدون آب  و غذا نگه داشته و آنان را به انواع حرکات و اعمال وحشیانه شکنجه می‌دادند.
سرانجام میرجبار و جمعی از مجاهدان محبوس پس از تحمل صدمات روحی و جسمی بسیار بدستور کنسول روس از ارومیه اخراج و بدنبال سرنوشت غمبار و نامعلوم خویش رهسپار شدند . حاج میرجبار در اواخر سال 1290 ش ناچاراً اهل وعیال و مال و منال خود را ترک و به وان مهاجرت کرد و از آنجا هم به استانبول که در آن ایام پایگاه انقلابیون و آزادیخواهان مبارز آذربایجان بشمار می‌رفت عزیمت نمود.
عاقبت بعد از مدتها دوری  و دربدری در اواخر سال 1331 ق به ارومیه بازگشت و در بحبوبه جنگ جهانی اول علیرغم آنکه از سوی کنسولگری روسیه و تشکیلات قوای مسلحه جیلوها آسیب بسیار دید و اموالش بوسیله تجاوزگران تاراج گردید باز هم از تلاش و مبارزه دست برنداشت .
به هنگام هجوم اشرار و سواران اسماعیل آقا سمکو به ارومیه با بزرگواری و از خودگذشتگی ده‌ها خانواده‌ بی سرپرست و سرگردان و بی‌بضاعت را در منزل خود پناه داد و علاوه بر عهده‌دار شدن مخارج زندگی و نگهداری آن بیچارگان ، از قتل عام وحشیانه آنان بدست مهاجمان نیز جلوگیری کرد . مرحوم حاج میرجبار توتونچی مردی وطن پرست و غیرتمند ،‌مجاهدی پرشور و فداکار و تاجری امین و صداقت پیشه بود . وی ملجاء و تکیه‌گاه فقرا و نیازمندان بود و در همه حال از کمک به محرومان و مستمندان غافل نمی‌شد.
به پشتوانه خصائل نیک و فضائل والای اخلاقی از شأن و اعتبار خاصی در شهر برخوردار بود و همواره طرف توجه و اعتماد آزادیخواهان ، محل اطمینان و معتمد اصناف و اهل بازار و مورد احترام عموم طبقات و اقشار مختلف ارومی بود ، تا بدان که شایستگی ها و عظمت روحی او دشمنان و بدخواهانش را هم به تکریم و تحسین وامیداشت.
حاج میرجبار توتونچی دلاور مرد مبارز و مجاهد راستین و بی بدیل انقلاب مشروطه در اواخر عمر به زیارت مکه مکرمه مشرف شد و سرانجام در اسفند سال 1312 به مرض سکته قلبی دیده از دنیا فرو بست  
منبع : وب سايت تحليلي اروم نيوز

جمعه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۰

حلول روح دروغ گوي شاهزادگان پارسي در پيام نوروزي بان كي مون

 يك بار ديگر شعوبيه دروغ گوي فارس با تحريف پيام نوروزي يكي از شخصيت هاي جهاني سعي در القاي خود بزرگ بيني شوونيسم فارس را دارد. سال گذشته در اقدامي مشابه پيام مديركل يونسكو تحريف شده بود كه اينجانب در همين وبلاگ اخبار آن را منعكس كردم. امسال شوونيسم دروغ گو با يك مرحله پيشرفت پيام بان كيمون را به دروغ مندرس كرده است . انتخاب تيتر و تصويراز اورمولو تايماز ، ارسال مطلب از غفور عليپور:

در سایت تابناک چنین آمده است:
Ghafur Alipur
بان کی مون با یادآوری این نکته که نوروز در فارسی به معنی روز نو است این روز را روز نوکردن و فرصتی برای ارتباط بین مردم جهان و طبیعت دانست.
دبیرکل سازمان ملل در سالروز برسمیت شناختن روز بین المللی نوروز در پیام نوروزی خود از ملتها خواست اجازه دهند روح نوروز ایرانی بر جهان مستولی شود.
به گزارش واحد مرکزی خبر بان کی مون با یادآوری این نکته که نوروز در فارسی به معنی روز نو است این روز را روز نوکردن و فرصتی برای ارتباط بین مردم جهان و طبیعت دانست.
در پیام بان کی مون با اشاره به اینکه برآورد می شود سیصد میلیون نفر از مردم جهان نوروز را با سنت های مختلف جشن می گیرند تاکید شده است جشن نوروز در مناطق وسیعی از بالکان تا دریای سیاه و مناطق دریای مازندران تا قفقاز ، آسیای مرکزی و جنوبی و خاورمیانه جشن گرفته می شود.

من در سایت سازمان ملل پیام بان کی مون را پیدا کردم.
Secretary-General's Message
Nowruz has special meaning for many peoples in the Balkans, the Black Sea and Caspian Sea regions, the Caucasus, Central and South Asia, and the Middle East. Celebrated for millennia, the holiday is associated with a rich tapestry of customs and rituals linked with the arrival of spring.
Now, with last year’s proclamation by the United Nations General Assembly of the International Day of Nowruz, the observance is global. Nowruz is also inscribed on UNESCO’s Representative List of Intangible Cultural Heritage of Humanity.
Nowruz is a day for renewal. It is an opportunity to reflect on the intimate links between people and the natural world. And it carries a strong message of peace and harmony between peoples of all cultures on the basis of mutual respect and understanding.
These timeless values are at the heart of the mission of the United Nations, and are more relevant than ever as we grapple with such pressing global concerns as environmental degradation, human rights abuses, intolerance and armed conflict.
So I hope people everywhere will join in observing this Day. At a time of crisis, upheaval and change, including in the very regions where the holiday is rooted, let the spirit of Nowruz prevail.

Ban Ki-moon
من روح نوروز ایرانی را در پیام پیدا نکردم لطفا شما کمک کنید.

احمد جاواد كيمدير-آزه ربايجان ميللي مارشين انديرين

احمد جاواد 1892-جي ايل مايين 5-ده گنجه قزاسي نين شمکير دايره سي نين سئيفه لي کندينده آنادان اولموشدور. گنجه روحاني سئميناريياسيندا (1906-1912)، آذربايجان عالي پئداقوژي اينستيتوتونون تاريخ و فيلولوگييا فاکولته سينده (1922-1927) تحصيل آلميشدير. قوبا خالق معاريف شؤعبه سي نين موديري (1920-1922)، گنجه ده آذربايجان کند تصروفاتي اينستيتوتوندا آذربايجان و روس ديللري کافئدراسيندا موعليم، دوسئنت، کافئدرا موديري (1930-1933)، آذربايجان دؤولت نشرياتي نين ترجومه شؤعبه سينده رئداکتور (1934)، " آذربايجانفيلم " ستوديياسيندا سندلي فيلملر شؤعبه سي نين موديري (1935-1936) ايشله ميشدير. شئيرلري 1913-جو ايلدن چاپ ائديلميشدير. ياراديجيليغا ليريک شئيرله باشلايان شاعيرين 1916-جي ايلده " قوشما " آدلي ايلک کيتابي چاپدان چيخميشدير. 1919-جو ايلده ايسه " دالغا " آدلي کيتابي نشر اولونموشدور. اونون مشهور " ايستيقلال اوغروندا شعرلر " کيتابي ايسه 1928-جي ايلده ايستانبولدا بوراخيلميشدير. عصرين اوللرينده تورکييه نين دوشدويو آغير وضعيت بير تورک اؤولادي کيمي احمد جاوادي جيدي ناراحات ائتميشدير. او،کلاسسيک اديب و شاعير پئداقوق آبدوللا شايقله بيرليکده کؤنوللو عسگر کيمي ايستانبولدا قورولان " قافقاز کؤنوللو حيصه سي " سيرالارينا قاتيلير. تراکييا جبهه سينده تورکييه نين موستقيلليگي اوغروندا تورک قارداشلاري ايله چيگين-چيگينه ووروشموشدور. 1914-جو ايل، بيرينجي دونيا موحاريبه سي زاماني تورکييه نين شرق جبهه سينده کي دؤيوشلري " ساريقاميش " اوغورسوزلوغو ايله نتيجلنميشدي. تورکييه نين شرق حيصه سي روس اوردوسونون ايشغالينا، قارس و عرضوروم اهاليسي روس و ائرمنيلرين قيرغينينا معروض قالميشدي. باکيدا يئرلشن " آذربايجان خئيريييه جمعيتي " تورکييه نين شرق ويلايتلرينده کي اهالييه يارديم ائتمکده ايدي. بو ايشده احمد جاواد دا ياخيندان ايشتيراک ائدير، باکي ايله قارس آراسيندا روسلارين تؤرتديکلري مانعه لره باخماياراق گئديب-گلير، يارديم ايشلرينده يورولمادان چاليشيردي. قارداش خالقين بو بدبخت گونونده قارسدا قارشيلاشديغي اورک پارچالايان منظره ني بديعي شکيلده " نه گؤردومسه " شعرينده ديله گتيرير: آرماغانيم ياسلي نغمه، بير قوش اولدوم، چيخديم يولا. گئتديم گؤردوم دوست ائليند نه بير سس وار، نه بير لايلا. سوردوم قريب ميناره دن: " آخشام اولموش، اذان هاني؟ بايقوش قونموش مينبرلره، دئين هاني، دويان هاني؟ " ويجدان منه امر ائدر کي: " بئله گونده بايرام ائتمه " . قوران منه يول گؤسترير: " يوخسوللاري مأيوس ائتمه " . سون بندده احمد جاواد بايرامدان سؤز آچير. شعر 1915-جي ايل مارتين 22-ده يازيلميشدير. مارتين 22-سي " نووروز " بايراميدير. بئله ليکله، احمد جاواد بئله بير گونده بايرام ائتمير، قارسداکي قارداشلاري نين ياسيني ساخلايير. چونکي قارس روس اوردولاري طرفيندن ايشغال ائديلديگي زامان اوراداکي تورک سويداشلاري روسلار و ائرمنيلر طرفيندن قيلينجدان کئچيريلميش، قارس خارابازارليغا چئوريلميشدي. ياراديليشيندان شاعير دوغولان احمد جاوادين بو حاديثه دن هيجانلانماماسي مومکون دئييلدي. چونکي 1914-جو ايلده عوثمانلي دؤولتي نين موحاريبه ده ايشتيراک ائتمه سيندن هيجانلانان احمد جاواد ايللردن بري آدي-ساني آنيلمادان تورکييه راديولاريندا ماهني کيمي اوخونان " قارا دنيز " شعريني يازميشدي و بؤيوک اوميدلرله ياشاميشدي. " قارا دنيز " شعري نين سون بندي بئله بيتير: دوست ائليندن اسن يئللر منه شعر... سالام سؤيلر. اولسون بيزيم بوتون ائللر قوربان تورکون بايراغينا. (914-جو ايل 15 نويابر، گنج: " دالغا " ، سه. 26، باکي، 1919). بيرينجي دونيا موحاريبه سي زاماني، 1915-جي ايلده تورکييه ده روس و ائرمني ايستيلاسينا، اؤزباشناليغينا قارشي چيخاراق " آذربايجان خئيريييه جمعيتي " واسيطه سيله واختاشيري تورک خالقينا کؤمک گؤسترميشدير. آذربايجان جومهوريتي نين قورولماسيني سئوينجله قارشيلايان ه.جاواد گئجه-گوندوز چاليشميش، عملي ايشي، بديعي ياراديجيليغي ايله خالقي نين خوشبختليگي، آزادليغي اوچون اليندن گله ني اسيرگمه ميشدير. بيرينجي دونيا موحاريبه سي نين آخيرلاريندا قافقاز جبهه سينده تورک اوردوسو مووففقيت قازانير. تورک اوردوسو قارداش آذربايجان بيرليکلري ايله باکييا قدر گلير. احمد جاواد يئنه " موقدس مهمدجيک " و آذري عسگر يولداشلاري ايله باکي نين ياسامال داغينداکي سنگرلرده دوشمنله ووروشور. بئله ليکله، بو دؤيوش مئيدانيندا احمد جاوادين يازديغي " بيسميللاه " شعري ميللي هيجانا ماليک اولان ديرلي ليريک اثرلريندن بيريدير: آتيلدي داغلاردان ظفر توپلاري، يورودو ايره لي عسگر، بيسميللاه. او، خان ساراييندا چيچکلي بير قيز، بکلييور بيزلري ظفر، بيسميللاه. ائي حربين طالعيي بيزه يول وئر، يول. سن ائي جوشان دنيز گل تورکه رام اول، سن ائي ساغا، سولا قيلينج ووران قول قوللارينا قوووت گلير، بيسميللاه. آذربايجان حؤکومتي باکيدا دؤيوش زاماني شهيد اولان " مهمدجيکلره " شهيدلر آبيده سي قويدورور. آبيدنين تمل قويما مراسيمينده احمد جاواد " قالخ " آدلي شعريني اوخويور: قالخ، قالخ سارماشيقلي مزار آلتيندان گلميش زيارته قيزلار، گلينلر. ائي کاروان کئچيدي، يوللار اوستوند هر گلن يولچويا يول سوران عسگر. قوودوقلارين سنين يابانچي خانلار قورتاردي اؤلکه مي تؤکدويون قانلار. باخ، ناسيل اؤپمکده توزلار، دومانلار قريب مزاريني، منله برابر. (يستيقلال اوغروندا شعرلر. ايستانبول، 1928، سه. 89). " شئيرلر " (1958)، " سن آغلاما، من آغلارام " (1991) کيتابلاري نين، فرانسوا رابلئ نين " قارقانتوا و پانتاقروئل " (1961)، ويليام شئکسپيرين " اوتئللو " ، " رومئو و جوليئتتا " (1962)، شوتا روستاوئلي نين " پلنگ دريسي گئيميش پهلوان " (1978) ترجومه کيتابلاري نين مؤليفي اولموشدور. شئيرلري خزر اونيوئرسيتئتي نشرياتي طرفيندن چاپ اولونان آذربايجان سئوگي پوئزيياسي توپلوسونون بيرينجي کيتابينا (باکي، 2008) داخيل ائديلميشدير (ترتيبچي: هاملئت ايساخانلي). آذربايجاني موستقيل، دوغما خالقيني خوشبخت گؤرمک ايسته ين احمد جاواد، هاقسيز اولاراق حبس ائديلميش، دهشتلي ايشگنجه لره معروض قالميش، 1937-جي ايل جزا تدبيرلري نين قورباني اولموشدور.
آزه ربايجان ملی مارشي احمد جاوادين اثريدير.
متن و ترجمه سرود ملی جمهوری آذربایجان
ترجمه فارسی
ترکی آذربایجانی (لاتین)
ترکی آذربایجانی

آذربایجان! آذربایجان!

ای وطن پر افتخار فرزندان قهرمان

در رهت جملگی به جانبازی آماده‌ایم

در رهت جملگی به گذشت از خونمان قادریم


جاودان باش با پرچم سه رنگ خود

جاودان باش با پرچم سه رنگ خود

هزارن جان قربان تو شد

سینه‌ات میدان جنگها شد


سربازی که در رهت جان باخت، قهرمان شد

هر آن جانمان قربان تو باد تا تو چون گلستان آباد شوی

هزار و یک محبت بسوی تو

در سینه ام کرده مسکن


برای حفظ ناموس تو

برای سربلندی پرچم تو

برای حفظ ناموس تو

جملهٔ جوانانت مشتاقند

وطن پرافتخارم

وطن پرافتخارم

آذربایجان، آذربایجان.
Azərbaycan! Azərbaycan!

Ey qəhrəman övladın şanlı Vətəni!

Səndən ötrü can verməyə cümlə hazırız!

Səndən ötrü qan tökməyə cümlə qadiriz!

Üçrəngli bayrağınla məsud yaşa!



Minlərlə can qurban oldu,

Sinən hərbə meydan oldu!

Hüququndan keçən əsgər,

Hərə bir qəhrəman oldu!



Sən olasan gülüstan,

Sənə hər an can qurban!

Sənə min bir məhəbbət

Sinəmdə tutmuş məkan!



Namusunu hifz etməyə,

Bayrağını yüksəltməyə

Cümlə gənclər müştaqdır!

Şanlı Vətən! Şanlı Vətən!

Azərbaycan! Azərbaycan!
آز ه ربایجان! آز ه ربایجان!

ای قهرمان اولادین شانلی وطنی

جمله جان ورمه‌گه جمله حاظریز

سندن اوتری قان توکمه‌یه جمله قادریز


اوچ رنگلی بایراقین‌لا مسعود یاشا

اوچ رنگلی بایراقین‌لا مسعود یاشا


مینلر جان قربان اولدو

سینه‌ن حربه میدان اولدو

حقوقوندان کچن عسکر

هره بیر قهرمان اولدو


سن اولاسان گلستان،

سنه هر جان قربان

سنه مین بیر محبت

سینه‌مده تودموش مکان

ناموسونو حیفظ اتمه‌یه

بایراقینی یوکسلتمه‌یه

جمله گنجلر مشتاقدیر

شانلی وطن! شانلی وطن

آذربایجان، آذربایجان!