پنجشنبه، فروردین ۱۲، ۱۳۸۹

از چمن سبز تا لاجوردی دریاچه


دوستان خواننده مقاله زير از بلاگ چنلي بل و به قلم آقاي داغستاني مي باشد. عزيزان توجه كنند و به دام بعضي عناصر افراطي نيفتند. و هر حركت مدني را با شائبه هاي سياسي كه مي توان به راحتي متهم به دست داشتن مراكزي در خارج از كشور نمود نيالايند . اين پيام اين مقاله است تا آنجايي كه من توانستم درك كنم به هر حال اين هم يك نوع طرز فكر است كه بايستي در مورد آن مدائقه نمود زيرا بي راهه هم نيست كه كساني با اهداف ديگري بخواهند در اين نوع حركت ها كج روي هايي را اعمال كنند.
 
آذربایجان، این سرزمین شگفت انگیز که بسیاری از زیباییهای طبیعی را در خود جای داده است را میتوان تابلوی قدرت و لطف الهی دانست که از جنگل و جلگه و دشت گرفته تا دریاچه شور و شیرین، کوهستانهای بلند و رفیع تا اراضی خشک، رودهای پرخروش تا چشمه های جوشان همگی عناصر تشکیل دهنده طبیعت بی نظیر آذربایجان هستند که روح و جسم هر بیننده ایی را مجذوب خود می کنند. در این میان دریاچه کم نظیر اورمیه با مجموعه ویژگیهای منحصر بفرد نقش مهمی در ابعاد محیط زیست، اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی منطقه دارد، هرچند که هیچگاه از پتانسیلهای دریاچه اورمیه بهره گیری نشده است و این دریاچه با همه عظمت و اهمیتش از بی اعتنایی ها رنج برده است. متاسفانه در طول سالیان اخیر نیز بدلایل مختلف که باید مسئولان امر پاسخگوی این دلایل باشند در سرزمینی که از میانگین بالای بارندگی و وجود آبهای زیاد جاری و منابع غنی آبی زیرزمینی را داراست همه ساله شاهد کاهش سطح و حجم آب دریاچه و خشک شدن آن هستیم. در تازه ترین عکسهای هوایی که در سایتهای مختلف اینترنتی موجود است و مقایسه این عکسها با عکسهای 10 -15 سال پیش عمق فاجعه مشخص تر می شود هرچند که امروز هر رهگذری که در جاده های استانهای آذربایجان غربی و شرقی تردد می کند آنچه که می بیند بوجود آمدن منظره ایی دردناک و سئوال برانگیز است که آه و افسوس و گاها شکوه و شکایت مردم منطقه را سبب می شود.
به دلیل اهمیت دریاچه اورمیه در جغرافیای آذربایجان و عواقب وحشتناک روند جاری در دریاچه، در ماههای اخیر مطالبی تحت عنوان "فراخوان هواداران باشگاه تراکتور سازی برای نجات دریاچه اورمیه" در قالب تجمعی در روز 13بدر (روز طبیعت) در پل میانگذر دریاچه اورمیه منتشر شده است که از هواداران خواسته شده بصورت نمادین با یک بطری آب در محل مورد نظر حضور یافته و مراتب اعتراض خود به مرگ تدریجی بزرگترین دریاچه کشور که منطقه را تبدیل به شوره زار خواهد کرد نشان دهند. البته باشگاه تراکتورسازی مدعی است که چنین فراخوانی را صادر نکرده و گویا این فراخوان از یک سایت از چندین سایت هوادار تراکتورسازی منتشر شده است. حال اینکه این فراخوان اساسا از طرف چه سایت یا گروه یا جریانی صادر شده نیاز به بررسی های بیشتری دارد اما مهم اینست که مردم آذربایجان خصوصا ساکنان اطراف دریاچه برای اولین بار است که میخواهند به یک مساله زیست محیطی که خطرات و عواقب بسیار سهمناکی برای منطقه خواهد داشت مراتب نگرانی و اعتراض خود را اعلام نمایند که این اقدامی است بسیار لازم و مهم که بجاست همه مردم در نجات دریاچه اورمیه تمامی تلاش خود را بکار ببندند و مسئولان نیز در سال "همت مضاعف" کمر همت ببندند تا ندای مرگ دریاچه را خاموش کرده و عروس آذربایجان را همگان با غرور لاجوردیش همیشه شاهد باشیم. اما گویا در آذربایجان به مانند همه ایران رسم بر اینست که همیشه سیاست را وارد هرکاری بکنیم، اگر صحبت از پدیده ایی باشد که نیازی بر اقدامات سیاسی نیست بازهم ما ردای سیاست می پوشیم و از اصل غافل شده و بیشتر بر جنبه تبلیغی نظر می افکنیم. غرض از این صحبت این نیست که نباید در روز طبیعت به مرگ بزرگترین پارک ملی منطقه اعتراض نکرد بلکه  ایکاش بشود که در 13بدر واقعا بدنبال نجات دریاچه باشیم نه اینکه با اقدامات و شعارهایی که ما را از مسیری به مسیر دیگر پرتاب میکند فضایی بوجود آوریم که حتی صحبت کردن از مرگ دریاچه نیز بنطر مسئولان سیاسی جلوه کند. اگر بدنبال نجات دریاچه هستیم باید از روشهای مسالمت آمیز و بروکراتیک وارد شویم، برای بیان اعتراضاتمان باید از اقدامات و شعارهایی بهره گیریم که ما را واقعا برای نجات دریاچه از مرگ تدریجی میرساند نه اینکه مثلا  در پوشش یک باشگاه و یا دریاچه فضایی احساسی و مملو از بار امنیتی پدید آوریم که حتی نشود به مانند قلعه بابک، قبر سردار شهید ستارخان و ... کار را به انجام رسانیم. در سیاست همه چیز تبلیغ و جنگ روانی نیست، که اگر این تبلیغات و جنگهای روانی منتج به نتیجه نشوند کاری عبث خواهند بود که نتایجی سطحی و مقطعی را بدنبال خواهند داشت بلکه مهم اینست با روشهای مختلف و در چارچوب قوانین و عرف موجود کشور، مسئولان را با مساله درگیر کنیم که واقعا دریاچه را نجات داده باشیم نه اینکه هرکدام المی افراشته و قلمی نگاشته و به راههایی رویم که قبلا نتایج خوبی کسب نکرده ایم.
شاید ذکر یک مثال خالی از لطف نباشد، مثلا همین تراکتورسازی که اکنون سمبل هویت گرایی مردم آذربایجان شده است، تا زمانیکه هوادارانش شعار همه مردم آذربایجان را سرمیدهند محبوب همه آذربایجان است اما وقتیکه موضوع انحصارگرایی یک جریان سیاسی یا گروهی مطرح باشد و افراطی گرایی جای مبارزه هوشمندانه را بگیرد شاید تعداد هواداران تیم مهمان از هواداران تراکتور بیشتر شود، به بیان ساده افراطی گرایی در طول سالیان اخیر بلای جان آذربایجان بوده است  و آرزوی کسانی است که میخواهند فضا در آذربایجان همیشه امنیتی باشد. یک بار هم که شده واقعا از دریچه ایی متفاوت و متناسب با عرف کشور و برای رسیدن به نتیجه تلاش کنیم چون تنها تبلیغات و شعارهای غیرمرتبط با دریاچه برای نجات عروس آذربایجان کفایت نمیکند. با همه این اوصاف مسئولان نمیتوانند به مساله بی تفاوت بوده و یا اقداماتی را برای پاک کردن صورت مساله انجام دهند، حدودا 2سال پیش بود که بصورت مشترک از سوی استانداری آذربایجانغربی، تربیت بدنی و اداره کل محیط زیست برنامه ایی در قالب راهپیمایی و دوچرخه سواری بسوی دریاچه برگزار شد که به همراه برگزاری یک همایش مهمترین اقدام مسئولان بوده است که بسیار ناچیز است و اقداماتی اینچنینی بیشتر صورت مساله را پاک میکند تا حل مساله. مسئولان باید متوجه باشند که هم وظیفه شغلی آنهاست هم وظیفه ملی که باید اقداماتی اساسی برای نجات دریاچه اورمیه انجام دهند و در این وادی هیچ عذر و بهانه ایی نداشته باشند.