آقاي پرویز زارع شاهمرسی در يك مقاله تخصصي و جالب به فرآيند مذاكرات و مواضع و خواست هاي طرف هاي درگير مناضعه قره باغ پرداخته كه حاوي نكات بسيار جالبي مي باسد. اما به سبب طولاني بودن مقاله و رعايت حوصله خوانندگان اين مقاله طي دو نوبت به اطلاع خوانندگان محترم مي رسد.
از نظر سیاسی درباره این راه حلها گفتگو شده است: 1- استقلال قره باغ کوهستانی از آذربایجان. جدا کردن قره باغ از آذربایجان با وجود جایگاه این سرزمین در تاریخ، فرهنگ و هستی آذربایجان غیرممکن است چراکه در نظر آذربایجانیها اندیشیدن به آذربایجان بدون قره باغ مانند اندیشیدن به مصر بدون نیل است. بی تردید مقامات آذربایجان براین نکته واقف هستند که هرگونه سازش آنان دربارة تمامیت ارضی آذربایجان، مشروعیتشان را از بین خواهد برد گواینکه این توافق اساساً پذیرفتنی نیست. هیچ کشوری در جهان به جز ارمنستان از این گزینه حمایت نمیکند. طرفداران این گزینه در ارمنستان که نیروهای مرکزی راستگرا و چپگرا به طور اکثریت در این گروه قرار دارند عبارتند از : حزب جمهوریخواه ارمنستان که در حال حاضر حاکمیت را در دست دارند، حزب داشناکسوتیون (افراطیترین حزب ملیگرای ارمنی)، حزب خلق ارمنستان، حزب دموکراتیک ملی، اتحاد حقوق قانونی و اوریانتاس یئرکیر و ... که اکثریت نمایندگان پارلمان ارمنستان عضو این احزاب هستند. در ارمنستان این گروه 75 تا 80 درصد طرفدار دارند.
2- الحاق قرهباغ کوهستانی به ارمنستان یا الحاق قرهباغ و ارمنستان به اتحاد روسیه – بیلوروس.
این طرح اقبال کمی را در پی دارد. دولت ارمنستان نیز با وجود مخالفت احزاب ملیگرایی چون گروههای سیاسی EKP ، ANIRBA و اکثریت احزاب و گروههای عضو ائتلاف نیروهای سوسیالیست ارمنستان که از طرفداران این راهحل هستند، از طرح این راه حل خودداری مینماید. احزاب طرفدار این گزینه 14 تا 19 درصد قدرت دارند.
3- باقی ماندن قره باغ کوهستانی در ترکیب جمهوری آذربایجان با خودفرمانی گسترده.
دولت آذربایجان و همچنین کنفرانس امنیت و همکاری اروپا با این گزینه موافقند چراکه هم ارمنیان را در تعیین سرنوشت خود سهیم میسازد و هم تغییر مرزهای بینالمللی را منتفی میکند. اروپا نیز براین راهحل تأکید میورزد. سران سازمان امنیت و همکاری اروپا در اجلاس لیسبون پرتغال در 1996 نظر خود را در این مورد اعلام کردند. در داخل ارمنستان نیز گروههای مانند EGH و حزب راه جدید که در سال 1993 خواستار حضور قرهباغ در ترکیب آذربایجان بود، از این گزینه حمایت میکنند. این گروهها در ارمنستان حدود یک درصد قدرت دارند.
4- ساختار سیاسی پایینتر از دولت و بالاتر از خودفرمانی. (طرح ویللی).
در سال 1991 یکی از فرماندهان ارتش آمریکا به نام ویلیام هاسکل این طرح را ارائه کرده و طبق آن قره باغ در داخل ترکیب سیاسی آذربایجان و با نظارت مخصوص آمریکا «منطقة ویژه» در نظرگرفته میشود. آرامش و امنیت منطقه را نیز کنسولگری و ارتش آمریکا تأمین خواهد کرد. دیوید لایتین و گریگور سونی کارشناسان آمریکایی در این زمینه پیشنهاد میکنند:
الف) براساس اصل حفظ تمامیت ارضی کشورها و لزوم عدم تغییر مرزها از طریق زور و اقدام نظامی، قره باغ کوهستانی در ترکیب سیاسی کشور آذربایجان باقی بماند و آذربایجان حق حاکمیت خود را در پرچمش که بر فراز بام ساختمان حکومت محلی قره باغ به اهتزاز درخواهد آمد، پیدا میکند و قره باغ کوهستانی حق تعیین سرنوشت خود را در نمایندهای که خود به هیئت حاکمة آذربایجان میفرستد، به دست میآورد. در ضمن نماینده آذربایجان در سازمان ملل متحد، نماینده قرهباغ کوهستانی نیز خواهد بود.
ب) شهروندان قره باغ کوهستانی، نمایندگاه مستقیم خود را به مجلس ملی آذربایجان میفرستند و این نمایندگان قادر خواهند بود، با توجه به اختیاراتی که در دست دارند، جلوی قوانین تحمیلی به مردم قرهباغ کوهستانی را بگیرند.
ج) قره باغ صاحب پارلمان در محدوده قوانین آذربایجان میشود که با رأی مستقیم مردم انتخاب و قدرت وتو در مورد قوانین دولت مرکزی آذربایجان را (در موارد مربوط به قره باغ) دارد. همچنین حکومت محلی قره باغ در زمینه امنیت (داخلی)، آموزش، فرهنگ و سرمایهگذاریهای زیرساختی حقوق حاکمیتی خواهد داشت.
د) بدون توافق دو طرف، جمهوری آذربایجان و حکومت محلی قره باغ نمیتوانند در خاک یکدیگر نیروهای نظامی و پلیس مستقر نمایند.
و) ارامنه و آذربایجانیهای بومی منطقه قره باغ کوهستانی تابعیت دوگانه (جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار قرهباغ) یا تابعیت کامل یکی از ایندو را خواهند داشت و دارای حق اقامت دائمی در منطقه قرهباغ کوهستانی خواهند بود.
5- راه حل مبادله اراضی. این گزینه برای اولین بار توسط پاول گوبل مشاور اسبق وزارت خارجه آمريكا در امور مليتهاي شوروي و يكي از كارگزاران ارشد بنياد كارنگي در مقالهای با عنوان «چگونه میتوان از عهده بحران قره با غ برآمد؟» پیشنهاد شد. او معتقد است که وضعیت سابق مورد حمایت شوروی بود اما در شرایط حاضر که این نظام وجود ندارد، جهت گیری و رویة نوینی باید در پیش گرفته شود. طبق نظر او، مسئلة قره باغ کوهستانی برپایه سه اصل باید حل شود؛ یا تمام ارامنه ساکن در قرهباغ کوهستانی وادار به مهاجرت اجباری یا قتل عام شوند، یا تعداد زیادی نیروی خارجی در آنجا مستقر شوند و در نهایت اینکه جمهوری خودفرمان قره باغ تشکیل و کنترل آن به ارمنستان واگذار شود. گوبل خود با رد این سه راهحل چنین پیشنهاد میدهد:
الف) بخشی از منطقه قره باغ کوهستانی به همراه سرچشمه رودخانههایی که به طرف آذربایجان سرازیر هستند، به ارمنستان داده شود و در مقابل مناطقی مانند فضولی، آغ دام، جبرائیل، کلبجر، قبادلی و زنگلان که جمعیت آن آذربایجانی هستند، به آذربایجان بازپس داده شود.
ب) بخشی از خاک ارمنستان (منطقة مگری) که بین آذربایجان و نخجوان قرار گرفته، به آذربایجان داده شود.
این طرح مورد قبول ارمنستان و قره باغ واقع نشد. ارمنستان این طرح را به منزله قطع ارتباط ارمنستان با ایران عنوان نموده و آن را واگذاری بخشی از خاک ارمنستان به آذربایجان قلمداد میکند. آذربایجان نیز این طرح را قبول حاکمیت قره باغ تلقی نموده و آن را برآورده کردن خواست ارمنیان میداند. از طرفی آذربایجان منابع عمدة طبیعی منطقه را از دست میدهد. به واسطة گذشت زمان و مخالفتهای عمده در اجرای این طرح از سوی ارمنستان و ایران، گوبل در سال 1996 طی سفری به قفقاز اعتراف نمود که طرح وی دارای اشتباهاتی از جمله در نظر نگرفتن منابع آبی آذربایجانیها و ارتباط زمینی ارمنستان با ایران است. از این رو گوبل در سال 1996 با اصلاح برخی موارد، در طرح پیشنهادی خود تحت عنوان «تعویض بخش کوچکی از شمال غربی نخجوان (سدرک) با منطقة مگری ارمنستان» توصیه کرد: یک دالان با حاشیهای 15 کیلومتری که یک طرف آن از فضولی شروع میشود و از آنجا به زنگلان و سپس به مگری و از آنجا به آگاراک و نهایتاً به اردوباد در نخجوان میرسد که ناظران نظامی در این دالان مستقر خواهند شد.
به واسطة این دالان، یک اتصال زمینی ممتد بین آذربایجان و نخجوان برقرار میگردد. ارتباط بین ارمنستان با ایران نیز از منطقة سدرک برقرار میشود ولی اتصال زمینی ترکیه با نخجوان و آذربایجان به کلی قطع میگردد. او توصیه میکرد که بعدها بخشی از قرهباغ کوهستانی به ارمنستان و بخشی از ارمنستان (مگری) به صورت قطعی و دائمی به آذربایجان واگذار شود. در نتیجه به آذربایجان امکان میدهد تا با برون بوم نخجوان ارتباط مستقیم داشته باشد.
6- راه حل جدایی مناطق تحت سکونت ارمنیان و آذربایجانیها.
این طرح در سال 1988 توسط گروهی به رهبری آندره ساخاروف فیزیکدان برجسته شوروی پیشنهاد شد ولی در آن زمان اصلاً مورد مذاکره قرار نگرفت.
7- راه حل دولت مشترکالمنافع. این طرح در 1994 توسط جان مارسکا نمایندة ویژة آمریکا پیشنهاد شد. در این طرح آمده است: قره باغ کوهستانی، تحت نام جمهوری قره باغ کوهستانی نامیده میشود و در داخل ترکیب سیاسی و حاکمیت جمهوری آذربایجان دارای حق اداره کامل است و به صورت یک دولت مشترک المنافع با آذربایجان میباشد. در این طرح پیشنهاد میشد که در خان کندی و باکو، دو طرف دارای نمایندگیهای سیاسی باشند و در پایتخت کشورهای دارای اهمیت در این مناقشه، از جمله ایروان و مسکو، جمهوری قرهباغ کوهستانی دارای نمایندگی باشد و این کشورها نیز متقابلاً در مرکز قره باغ کوهستانی نمایندگی دایر کنند. بر اساس این طرح، قوای نظامی جمهوری قره باغ کوهستانی به تدریج باید کاهش یابد و این جمهوری دارای نیروهای امنیتی داخلی خواهد بود ولی نیروهای نظامی با ماهیت و توان تهاجم نظامی نباید وجود داشته باشند. آذربایجان نیز در داخل این منطقه و نیز در اطراف آن فقط میتواند نیروهای امنیتی مستقر کند و حق استقرار نیروهای نظامی با ماهیت و توان تهاجم نظامی را نخواهد داشت. بازگشت آوارگان به کاشانة اصلی خود، تشکیل مناطق آزاد تجاری در قرهباغ و نخجوان نیز پیشنهاد میشد. مارسکا توصیه میکرد که سازمان امنیت و همکاری اروپا و شورای امنیت سازمان ملل متحد از ضامنین اجرای شروط این سند باشند.
این راه حل از طرف ارمنستان و قره باغ رد شده است. آذربایجان ملاحظاتی در این باره دارد.
8- راه حل قبرس. این راه حل بدین معناست که وضعیت فعلی به همین حالت باقی بماند و تغییری در جغرافیای و مرزهای کشورها به صورت رسمی داده نشود. این راهحل نیز از طرف آذربایجان رد شده ولی ارمنیان آن را مورد توجه قرار دادهاند.
9- راه حل چچن. بدین معنا که حل مسئله 5 سال به تعویق افتد تا شاید با ظهور نخبگان جدید در هر دو طرف و تحولات احتمالی راهی برای حل قطعی پیدا شود. آذربایجان ولی این راه را نمیپذیرد. رابرت کوچاریان در 27 فوریه 1997 در خانکندی اعلام کرد که این راهحل کاملاً مورد قبول ارمنیان است.
10- راه حل دولت عمومی. این پیشنهاد که توسط گروه مینسک ارائه شد، راه حلی بدون پیش شرط بود. در این چارچوب لزوماً باید دو اصل حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان و اعطای حق تعیین سرنوشت به قرهباغ کوهستانی مراعات میشد. این راه حل خودفرمانی گسترده و عضویت در فدراسیون با آذربایجان و کنفدراسیون با ارمنستان را شامل میشد. روسیه تا 1995 مدافع این طرح بود ولی به خاطر مواضع گرجستان و آذربایجان از آن دست برداشت. آمریکا نیز زمانی به این طرح روی خوش نشان داد. آذربایجان به شدت با آن مخالف است.
11- راه حل کنفدراسیون ماورای قفقاز. این راه حل توسط ادوارد شواردنادزه در اوایل دهة 1990 ارائه شد که در آن ایجاد «بنلوکس قفقاز»(مانند بنلوکس اروپا متشکل از بلژیک، هلند و لوکزامبورگ) یا کنفدراسیون ماورای قفقاز قابل طرح بود. نشانههایی از عملی بودن چنین راهحلی وجود ندارد.
12- اصول پاریس. گویا صورتی دیگر از طرح مبادله اراضی بوده است.
13- اصول آندورا. مهمترین جنبة این پیشنهاد خلع سلاح نیروهای نظامی قره باغ کوهستانی و غیرنظامی کردن منطقه است. که با مخالفت زیادی به ویژه از طرف ارمنیان روبرو شده است.
برای حل مناقشة قره باغ نیز روشهایی مانند روش نظامی، روش حل مناقشه به صورت جامع، روش حل مرحله به مرحله، روش رفتارهای مبتنی بر همگرایی و روش فشار از خارج (طرح دیتون) پیش روست.
روش نظامی همواره مورد توجه بوده است. اکثر مردم آذربایجان امکان شروع مجدد جنگ را انکار نمیکنند. شخصیتهای آذربایجانی از جمله سلیمانوف سرکنسول آذربایجان در ایران و نمایندگان مجلس آذربایجان همچون مبارز قربانلی، علی محمد نوریف و صابر رستم خانلی بر این راه حل تأکید دارند. براساس نتایج نظرسنجی صورت گرفته در سال 2002 که با حمایت شورای اروپا و اتحادیه اروپا صورت گرفت، در آذربایجان 32 درصد و در ارمنستان 6/16 درصد از پرسش شوندگان شروع مجدد جنگ را در قره باغ ممکن دانستهاند. آرکادی غوکاسیان رئیس جمهور خودخوانده قره باغ در 28 مارس 2001 به لوس آنجلس تایمز گفت: «اگر آذربایجان طرفدار جنگ باشد، جواب آن را خواهد گرفت.»
روش حل مناقشه به صورت جامع نیز تابحال نتیجة عملی دربرنداشته است. اگرچه کوچاریان ادعا میکند که هنوز طرفدار این شیوه است. روش حل مرحله به مرحله مورد حمایت پتروسیان رئیس جمهور سابق ارمنستان و ولادیمیر کازیمیروف بود. در روش رفتارهای مبتنی بر همگرایی، ایجاد سیستم یکپارچه تأمین امنیت در قفقاز، بدون شک ثمرة سند منتشر شده توسط امرسون است که براساس آن در سالهای 1998 تا 2002 مذاکرات و مباحثی در سطوح عالی صورت گرفت.
مذاکرات 2+3+3 (آذربایجان، گرجستان و ارمنستان + روسیه، ایران و ترکیه + آمریکا و شورای اروپا) از سوی آمریکا، ترکیه و شورای اروپا مورد استقبال قرار گرفت اما کشورهای روسیه و ایران با این ترکیب مخالفت کردند و خواستار کنار گذاشتن آمریکا، شورای اروپا و ترکیه شدند. آنان فرمول 3+2 (آذربایجان، ارمنستان و گرجستان + روسیه و ایران) را پیشنهاد کردند. در روش فشار از خارج نیز بیشتر به مواردی چون افغانستان و عراق اشاره شده است که قدرتهای جهانی در منطقه حاضر شدهاند. با اینحال به نظر نمیرسد که این راه حل با اقبال فراوانی روبرو شود.
این کشور در میان 132 کشور فقیر جهان مقام اول را دارد. 1/68 درصد اهالی زیر خط فقر زندگی میکنند. از حیث فقر این کشور از بسیاری از کشورهای آفریقایی عقبتر است. بلندیهای قره باغ بردشتهای شرقی تسلط دارد. نیروهای ارمنی با استقرار در این کوهها، راههای ارتباطی آذربایجان در این دشتها به ویژه راههای شمالی- جنوبی آغدام به گنجه را در تیررس توپخانه دارند. بازپسگیری این مناطق از ارمنیان در صورت تهاجم نظامی آذربایجان از سوی شرق با تلفات 10 به 1 به نفع ارمنستان منجر خواهد شد. مرز مشترک 11 کیلومتری آذربایجان با ترکیه در تیررس توپخانة ارمنستان قرار دارد. مرزهای آذربایجان نیز با ایران از 767 کیلومتر به 700 کیلومتر کاهش یافته است.پس از فروپاشی شوروی، روسیه تمامی پایگاههای نظامی خود را به غیر از پایگاه هوایی باکو حفظ کرده است. روسیه به دقت مراقب تحرکات آذربایجان و روابط این کشور با ترکیه و ناتو است. تعارض منافع میان کشورهای ایران، ترکیه و روسیه موجب طولانی و فرسایشی شدن مسئله قره باغ شده است. مقامات آذربایجانی میکوشند گناه اشتباهات خود در بحران قره باغ را به گردن دیگران بیندازند و خود را تبرئه نمایند.
قرهباغ به نسبت ارمنستان از نظر اقتصادی وضعیت بهتری دارد. قره باغ کمک خارجی بیشتری جلب کرده است. این کمکها از جانب کشورهای غربی و ارمنیان خارج از ارمنستان بوده است. با سرمایههای خارجی که حدود 3 میلیارددلار تخمین زده میشود، سوئیسیها، آلمانیها و انگلیسیها کارخانجاتی را در قره باغ احداث شده است. روابط ایران و آذربایجان نیز سرد و پرتنش بوده است. در 18 مرداد 1374 حیدر علیف در آلماآتا به علی اکبر ولایتی گفت: «مواضع اصولی و مدبرانه ایران در منطقه و صحنههای بینالمللی از جمله در بحران قرهباغ همواره مورد قدردانی آذربایجان بوده و ما خود را مرهون کمکهای انساندوستانة ایران برای آوارگان بحران میدانیم.» البته چندی پس از این اظهارات، حیدرعلیف توانست بر اوضاع باکو مسلط شده و مسائل خود را با مسکو حل نماید.
مقامات باکو که از جلب توجه کشورهای بزرگ به معادلة نفت در برابر قرهباغ ناتوان شده بودند، به اقداماتی چون نزدیک شدن به ناتو، گسترش همکاری با اسرائیل و تلاش برای ایجاد لابی آذری در کشورهای دیگر دست زدند تا شاید راهی مناسب برای مسئله قرهباغ از طریق غیرنظامی بیابند.
در مرحله اول آذربایجان از سال 1994 به عضویت پیمان مشارکت برای صلح ناتو پذیرفته شد. از سال 1999 جمهوری آذربایجان در چارچوب شورای همکاری یورو آتلانتیک نیز با ناتو همکاری دارد. با خروج آذربایجان از پیمان امنیت دسته جمعی جامعه کشورهای مشترک المنافع، ناتوگرایی این کشور شدت یافت. در نوامبر 2001 بزرگترین تمرین نظامی ناتو در چارچوب برنامه مشارکت برای صلح، در آذربایجان برگزار شد. این امیدواری دیری نپایید چرا که در 16 مه 2003 جورج رابرتسون دبیرکل ناتو، در دیدار با نمایندگان مجلس ملی آذربایجان در باکو تصریح کرد که ناتو نمیتواند نقش مهمی در حل مناقشة قره باغ ایفا کند. وی یادآور شد که تأمین امنیت پایدار در منطقه قفقاز بدون قدرتهای منطقهای به ویژه روسیه امکانپذیر نیست.
مقامات آذربایجان که از وجود لابی قدرتمند ارمنی در کشورهایی مانند کانادا، لبنان، فرانسه و آمریکا و نقش موثر آنان در مسئله قره باغ آگاه بودند، نخستین کنگره آذریهای جهان را در اواخر سال 2001 در باکو برگزار کردند. در این کنگره بر تأسیس لابی آذریها بویژه در ایران، ترکیه، روسیه، آمریکا و گرجستان تأکید شد. در بودجه سال 2001 آذربایجان مبلغ 400 هزار دلار برای پشتیبانی از مراکز آذربایجانیها در جهان پیش بینی و روز 31 دسامبر را به عنوان روز وحدت آذریهای جهان تعطیل رسمی اعلام کردند.
اقدام دیگر مقامات آذربایجان گسترش روابط با اسرائیل بود. در دو ماه اول سال 2001 ماسالخ معاون وزیر خارجه اسرائیل دوبار از آذربایجان دیدار کرد. در 15 ژانویه 2001 او با حیدرعلیف گفتگو کرد. علیف به ماسالخ اطلاع داد که اسرائیل دوست آذربایجان است و فلسطین خاک وطن اسرائیلی هاست. دیری نپایید که همایش بین المللی یهودیان قفقاز در باکو برگزار شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر