زرتشت زَرتُشت، زردشت، زردهُشت یا زراتُشت بنیادگذاردين زرتشتي یامزدديسنا و سراینده گاتاها کهنترین بخش اوستا است. بررسی زندگی زرتشت با دشواریهایی روبرو است که باعث شده مورخین در بهترین حالت زندگینامههایی که از او نوشته شده را سست و در بدترین حالت آن را گمانه زنی محض بخوانند: یکی از این دشواریها پاسخ به این سؤال است که چه بخشی از دین زرتشتی از دین قبیلهای که زرتشت در آن بزرگ شده آمده و چه بخشی از آن ناشی از دریافتهای مذهبی و تعلیمات او میباشد؟ سؤال دشوار دیگر این است که دین زرتشتی دوره ساسانی تا چه حد دقیق تعلیمات زرتشت را حفظ کرده بود؟ سؤال دیگر اینکه، متون بدست رسیده از این آیین مانند اوستا و گاتاها، کتب نوشته شده به زبان پهلوی، و نوشتههای نویسندگان یونانی، تا چه حد تصویر دقیقی از نظریات زرتشت ارایه میکنند؟ زمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهشهای دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. بیشتر ایرانشناسان، ده تا یازده سده پیش از مسیح را پیشنهاد می کنند. درباره تاریخ زایش او دیدگاههای فراوانی وجود دارد. ارسطو و اودوکسوس و هرمی پوس نوشتهاند که زرتشت پنج هزار سال پیش از جنگ تروا میزیسته است. دیوجانس لائرتیوس نیز به روایت از هردمودروس و کسانتوس همین دیدگاه را بازگو کردهاست. روایات ایرانی، که برپایهٔ منابع پهلوی مانند بندهشن و ارداویرافنامه تکیه دارند و پس از زوال نفوذ آیین زرتشت نوشته شدهاند، زایش زرتشت را سه قرن پیش از اسکندر مقدونی میدانند. این روایت به وسیلهٔ بیرونی و مسعودی و دیگر نویسندگان ایرانی پایدار ماند و تا قرن گذشته نیز اعتبار خود را حفظ کرد. خاستگاه زرتشت محل تولد زرتشت را گاهي مرو ، گاهي درياي هامون –ئي- گاهي درياي چي چست(توجه داشته باشيد چي چست بنا به روايت اوستا نام درياچه اي در شرق ايران است نه درياچه اروميه كه فردوسي آن را با چي چست اوستا اشتباه گرفته است.)در برخي منابع ايران ويچ – خوارزم – و در برخي ديگر آزربايجان نوشته اند. بعضاً به سبب مراسمی مذهبی که در ستایش «اَرُدویسورااناهیتا» میشود آن را در سيستان نوشته اند. همچنین هندشناسانی مانند مايكل ويتزل سرزمین اصلی وی را کوهستانهای سرد افغانستان مي داند.اما يسنا محل تولد زرتشت را ري مي نويسد.آنكتيل دوپرن هم وي را ازبلخ مي داند. اما معتبر ترین روایات خاستگاه وی را آذربایجان ذکر نموده اند.
تبار و خانواده زرتشت
مسعودی ضمن بیان سلسله نسب زرتشت، جد پدری زرتشت را فردی به نام پورشسف دانسته و مادر او را دوغدو و پدرش را پوروش اسپ ذكر كرده است.
مرگ زرتشت
زرتشت در 77سالگي در بلخ بدست يك توراني بنام توربراتوركشته شده است.(به نقل از زاداسپرم – به تاريخ 11ارديبهشت)فحوای کلام فردوسي حاكي از كشته شدن زرتشت با خشونت و رنج مي باشد.
معجزه زرتشت
برخلاف كودكان ديگر موقع تولد خنديده است. روشن كردن آتش بدون چوب و صندل و كاشتن درخت سرو با فرو كردن عصا در زمين . همچين گاتاها را جزو معجزات زرتشت مي دانند.
حال به اوستا كتاب زرتشتيان مي پردازيم : اوستا:
اوِسْتا، نام کلی مجموعهٔ کهنترین نوشتار و سرودههای ايرانيان است. در زمان باستان شامل 21نسك و در شكل كنوني شامل 5 نسك است. شامل : يسنه شامل گاتا ها يا سخنان زرتشت ، پشت ها –سرودها- ونديداد ، ويسپرد و خرده اوستا. تنها گاتاها منصوب به زرتشت است و نويسنده ديگر قسمت ها معلوم نيست. واژه اوستا در خود كتاب نيامده است. بخشهای اوستا در دوران مختلف توسط اشخاص متعدد تالیف شده است است. مندرجات اوستا عبارتست از نیایشِ اهورا مزدا و امشاسپندان و ديگر ايزدان و مظاهر طبيعت و تكاليف انسان در دوزخ و بهشت و داستان هاي ملي. زباني كه اوستا به آن نوشته شده به سببِ وجودِ نامِ اوستا زبان اوستايي ناميده شده است. اوستا به دوگويش نوشته شدهاست. گاتا ها به گويش گاهاني و بقيه به گويش جديد نوشته شده است. گويا اوستا در زمان اسكندر در تخت جمشيد در آتش سوزانده شده و در زمان بلاش اشكاني و اردشير بابكان و در زمان شاپور اول نسخه هاي متعدد آن گرد آوري شده . اوستا در زمان ساسانيان 21 نسك بوده و لي اوستايي كه تاكنون موجود است تقريبا يك پنجم حجم آن اوستا را دارد.
نتيجه گيري:
خوب همانگونه كه دوستان عزيز ديدند تمام مطالب از كتاب ها و سايت هاي پان ايرانيست ، پايگاه هاي زرتشتي و منابع رسمي مورد تبليغ ارگان هاي رسمي گرد آوري شده بود . بنا بر اين ميشود به آساني ديد كه دين زرتشتي نه يك دين توحيدي بلكه چند خدايي مي باشد كه از خاستگاه و زمان تولد پيغمبر آن چيزي بيش از افسانه نمي باشد . نگارنده – اورمولو تايماز _ معتقد است زرتشت نه يك پيامبر بلكه يك فيلسوف و متفكر و مصلح اجتماعي در رديف بودا يا كنفسيوس مي باشد و تعليمات وي ربطي به وحي و تعليمات ديني ندارد . از ديگر سو همانگونه كه ديديد اوستا كتابي است كه در زمان هاي تاريخي مكررا ً از طرف افراد متعدد نوشته شده و قطعا قابل استناد نمي باشد . آنچه كه اكنون محرض مي باشد اين است كه اوستاي كنوني صد هاسال پس از ورود اسلام به ايران ومعاصر با پيدايش شاهنامه توسط مراكز منصوب به نهضت شعوبيه نوشته شده است . شعوبيه نهضتي بود كه توسط شاهزادگان ساساني ، يهوديان و برخي اهالي خراسان در زمان غزنويان بوجود آمد كه هدف آن ساخت زبان(آنچه فردوسي انجام داد) ،ساخت تاريخ(فردوسي و داستان هاي ملي اوستا) ، دين (زرتشتي گري يا دين نياكان)و تاريخ علمي(فهرست ابن نديم و سرقت مشاهير و دانشمندان اسلامي و مصادره آنها به نام فارس ها)و ايجاد تحريف و دو دستگي در بين مسلمانان (از طريق شيعه و سني )و تخريبات نظامي(از طريق ابومسلم خراساني و گروههاي تروريست اسماعيليه)بود. موج دوم شعوبيه در زمان صفويه و با تغيير و تبديل در مفكوره شيعه علوي و نقشبنديه و طريقت هاي علوي دوران شاه اسماعيل به شيعه دوارده امامي علامه مجلسي در زمان شاه عباس و موج سوم آن در زمان رضا شاه با تاكيد بر تاريخ باستان و افكار پان ايرانيستي و به حاشيه راندن اسلام و موج اخير آن پس از انقلاب اسلامي و اتحاد و نوعي به رسميت شناختن متقابل مذهب شعوبيه شيعي و افكار آريايي پان ايرانيستي بوجود آمده است. بنابراين نه تنها خود زرتشت در پرده اي از ابهام قرار دارد بلكه زبان اوستايي نيز زباني است كه زبان هيچ ملتي نبود ه است و زباني من در آوردي است كه معلوم نيست چه كسي و چه زماني آن را بوجود آورده است . بنابراين علاوه براينكه زرتشت ترك نيست بلكه بود و نبود او هم چندان معلوم نمي باشد. بنابراين جواب شما كاملا معلوم است زرتشت ترك نبوده و اوستا نيز به زبان فارسي نوشته نشده است بلكه زباني دو گانه مشتمل برگويش گاتايي و گويش جديد نوشته شده و ابزار مناسبي در دست مغ هاي زرتشتي براي استيلا بر مردم و حفظ نظام طبقاتي دوران ساساني بوده است. اما دوست عزيز يك نكته كه در سوال شما نبود اين است كه پس به رسميت شناختن دين زرتشت (قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران )چيست ؟و منشاء يا بهانه آن چيست؟ جواب بسيار روشن است ، دوستان شعوبي ما كه در حكومت قبلي و حال ايران در نهاد هاي اساسي كشور نفوذ عجيبي دارند از كلمه مجوس ، كه در قرآن كريم آمده استفاده كرده سوء استفاده كرده و قصد بارگاه احديت را از مجوس ، زرتشتيان (يا گبر ها)دانسته اند و از اين رو زرتشتي گري در ايران در رديف دين هاي توحيدي و رسمي قرار گرفته است .اما مفسرين ديگري در جهان اسلام مانند ابن كثير كه از بزرگترين مفسران قرآن شناخته مي شوند اين امر را مردود دانسته و زرتشتيان را كه ، به چندين خدا (يزدان )معتقد هستند كافر دانسته اند. و مجوس را نه گبر، بلكه غير از صابئين و از اهل ذمه دانسته اند. براي اطلاعات بيشتر در مورد شعوبيه نظر خوانندگان محترم را به مقاله شعوبيه بزرگترين نهضت جعل تاريخ و دروغ سازي تاليف اينجانب – اورمولو تايماز- قابل دانلود ازهمين بلاگ جلب مي كنم .
۲ نظر:
سلام یوداشیم
گورورم کی منیم نظریمی ترنسلیت الیبسن ! چوخ گوزل
سویندیم
چوخ گوزل ایش گوروبسوز کی فارس لارین اوز منبع لرینن ایستفاده الیبسیز و فارس لارین آغزینی باغلیبسیز
نهضت شعوبیهنیده حتما اوخویارام
تشکورلر سیزه
اورمو آزربایجانین قلبیدیر
درود.
به نظر من . با زبان نمیشه اقوام رو رده بندی و شناخت.
ترک = با قومهای چشم بادامی غرب آسیا. مثل موغولها. ازبکها.ترکمن ها.
حال اگر اوستا را برسی کنیم . زبان پهلوی در آن جاری است.
اگر شما که ادعای ترک بودن میکنید و میگوئید زرتشت برای شماست. یک کلمه واژه ترکی پیدا کردید . حق را به شما میدهم.ولی برای شناخت اقوام باید خونهارا برسی کرد. نه زبان را.
تو ئی که داری ترکی حرف میزنی ولی میگی زرتشت مال تو هست اشتباه نکن . تو یک پارسی زبان هستی. و حتی باید افتخار کنی. ترک یعنی وحشی . و تو ای ایرانی و پارسی زرتشتی یعنی اوستا/استوانه کوروش/فرمانهای داریوش. و ...
ارسال یک نظر