پنجشنبه، اسفند ۲۰، ۱۳۸۸

ريشه پيدايش جشن چهارشنبه سورى

در اين مقاله به يك نمونه از تحريفى كه توسط پان فارسيستها در مورد  جشنها و مراسم ملى مان يععنى جشن چهارشنبه سورى و نوروزاشاره ميكنيم. جشنها و مراسمى كه ما توركمنها نيز در آفرينش و تـقديم آن به جامعه بشرى سهم بسزايـى ايفا كرده ايم، جشنها و مراسمى كه ريشه پيدايش آنها به بيش از 5000 سال قبل يعنى به دوران توركان سومر بازميگردد.
 
   احترام به آتش در نزد توركان از آنجمله توركمنها سابقه بسيار قديمي داشته و يادمانهاى آن تا به امروز در بين ما بخوبى حفظ گشته است. ضرب الممثلهاى گوناگونى چون “اود آستيندا بلا قالماز”(هر بدى در دم آتش نابود ميشود)، “اود اوراز”(آتش مقدس است) و همچنين نامگذارى انسانها با نام اوراز-آراز(آتش)، اسپند دود كردن منازل، عبور دادن گله  هاى گوسفندان زير بوته هاى آتش فروزان به اين نيت كه ارواح خبيث در دم آتش از بين برود، خاموش نكردن اجاق در حال فروزان، مقدس شمردن تـنور و تـنمّاى آمال از تـنور(تامديرا مانكلاينگـى سيلماق)، كندن بخور سوزها و آتشدانها بر روى سنگ مزارها(نمونه اين سنگ مزارها در قبرستان تاريخى خالدنبى در شمالشرق گنبدقابوس فراوان است) و همگـى نشان از احترام توركمنها به آتش ميـباشد. از لابلاى متون تاريخى اينگونه استـنباط ميشود كه جنگاوران توركمن قبل از رفتن به ميادين رزم، آتش بزرگـى افروخته دور آن حلقه زده در حاليكه شمشيرهاى خويش را از نيام بر ميكشيدند با صداهايى شبيه زوزه گرگ روحيه خود و يارانشانرا تقويت ميكردند كه بقاياى اين نوع مراسم در آيئن شمنى دفع ارواح خبيثه و پرخوانى و نيز رقص مشهور توركمنى بنام “رقص خنجر/ ذكر” مشاهده ميكنيم. در اين باره در « فرهنگ معين» زير كلمه ” اجغار” چنين آمده است: ” آتش افروخته، روز شانزدهم ماه چهارم، مغان/ روحانيون خوارزم در شبِ اين روز مانند سده آتش مىافروختند و بر گرد آن باده مينوشيدند”. (خوارزم/ خيوه شهرى در شمال كشور توركمنيستان).  متأسفانه فرزندان امروزى آن توركمنها بعلت اعمال سياستهاى شوونيستى توسط زورگويان حاكم بر سرزمينشان از معانى و مفهوم اين سنن ديرينه خويش بدور نگهداشته شده اند..
معنى كلمه چهارشنبه سورى:
   چهارشنبه سورى اگر مستقيما ترجمه شود “چهارشنبه تويى”، جشن چهارشنبه است. ” سور/ SÜR” در توركى سرور و شادمانى است “دونيأنى/ دؤورانى ســـورمك dünyäni sürmek” . در گرامر فارسى مضاف اليه قبل از مضاف ميايد يعنى اگر اين نام بفارسى برگردانده شود ميبايستى “سورِ چهارشنبه” ذكر شود نه چهارشنبه سورى كه مضمون توركى “چهارشنبه تويى/ چارشنبه سورى” است را بيان كند. شنبه نيز كلمه  اى فارسى نيست در عربى بدان «السبط» و در عبرى «شوباط»  گفته ميشود. حال ميماند كلمه چار(چهار).
   در بين توركان آذرى رسمى است كه هر روز هفته را بمناسبتى مىنامند. آنان 7 روز هفته را اينگونه نامگذارى ميكنند:
1- شنبه گونى 2- سويت گونى süyt güni روز شير/نشانى پاكى 3- دوز گونى duwz güni/ روز نمك به نشانى تقدس 4- توزان گونى tozan güni/ روز نظافت و آراستگـى 5- چارشنبه  6- آننا آغشامى (شب جمعه) 7-آننا(جمعه)
  آننا نام يكى از خدايان باستانى توركان است. اگر چارشنبه بمعنى روز چهارم باشد بخاطر اينكه در رديف پنجم قرار ميگيرد يعنى بيانگر روز پنجم توركان است نميتواند همان معنى را افاده نمايد.
   در آداب و سنن قديمى توركان 4 چارشنبه ماقبل نوروز جشن گرفته ميشد و بدان نامهايى چون:
1- يل چارشنبه(چارشنبه باد)/ نمايانگر فصل پاييز
2- ياغيش چارشنبه(چارشنبه باران)/ نمايانگر فصل زمستان
3- اود چارشنبه(چارشنبه آتشين)/ نمايانگر فصل تابستان
4- اوت چارشنبه(چهارشنبه سبز) نمايانگر فصل بهار
علاوه بر آن 2 چارشنبه يكى قيسغا چارشنبه(چارشنبه كوتاه) و ديگرى سونگقى چارشنبه(چارشنبه آخرين) كه با ويژگيهاى خاصى برگزار ميگردد. در چارشنبه كوتاه يال و دم اسبان را با زيورآلات مخصوصى مىآرايند و آنها را روانه صحرا كرده آنها را آزاد ميگذارند همچنين در اين روز زنان  موهايشانرا به شيوه  خاصى تزيين ميكنند. در چارشنبه آخرين بر فراز تپه بلندى آتش افروخته تا قبل از طلوع آفتاب از روى آن ميپـرند. رسم برافروختن آتش اشاره به يك حادثه تاريخى نيز ميكند و آن اينكه توركانى كه در “ارگنه قون” در محاصره بودند بكمك افروختن آتش توانستند محاصره  را شكسته، راه سرزمين پدريشانرا بيابند. اين روز رستاخيز يعنى بازگشت به سرزمين مصادف بود با شروع فصل بهار. بهمين خاطر خان توركان هرساله بيادبود آن روز آتش بزرگـى افروزانده، با كوبيدن پتك  بر روى آهنى كه در آتش بزرگ قرار داده شده آغاز سال و جشن را اعلام ميكند. شركت كنندگان در مراسم چارشنبه سورى سپس به كنار چشمه مقدس رفته به نشانى پاك شدن از آن عبور كرده به نشانى بركت كوزه هاى خويش پر كرده بمنازل ميآورند و از آن خود و احشامشانرا سيراب كرده  به چهار گوشه خانه ميپاشند علاوه بر آن از خاكستر آتش چارشنبه جلوى منازل ميپاشند تا ارواح بد را دور سازند. در اين شب تمامى اهالى چه دارا چه فقير ميبايست پلو بپزند. از ديگر مراسم جالب شب چارشنبه سورى آوردن آتش و افروختن آن در جلوى منازل افراديكه در طول سال يكى از افراد خانواده اشانرا از دست دادند ميباشد. با افروختن آتش پايان مراسم سوگوارى آنان اعلام ميشود.
   هنگام پريدن از روى آتش كه معمولاً 3 بار انجام ميگيرد اين جملات به زبان آورده ميشود:
” آغـيرليغيم، بوغـورليغيم موندا قـال”
(تمامى درد و بلاهايم در آتش بسوزد)
و يا:
“آتيل- ماتيل چارشنبه، باغـتيم آچيل چارشنبه”
( اتل- متل چارشنبه، بختم باز كن چارشنبه)
   از مراسم جالب شب چارشنبه سورى ” قوشاق ساللاما دأبى” (مراسم آويختن شال كمر) است. بدين معنى كه جوانانى كه نامزد دارند بر پشت بام رفته شال كمر خود را بميان دخترانيكه در پايين ايستاده اند مياويزند هر يك از دختران مىبايستى شال كمر نامزد خود را شناخته سوغاتى را كه در طول سال تهيه كرده نظير دستمال يا جوراب گلدوزى شده را به آن ببندند. خانواده داماد نيز سوغاتى مفصلى بخانواده نوعروسان آينده شان مييفرستند.
  مراسم گوناگون و جالب شب چارشنبه توركان توجه بسيارى از سياحان خارجى را بخود جلب كرده است از آنجمله در قرن 13 ميلادى ماركوپلو سياح ايتاليايى در حين عبور از آنادولى به مراسم از روى آتش پريدن توركان اشاره ميكند.
   رژيم منحوس پهلوى كه سياست آسسيميله و نابود كردن فرهنگ ملل غيرفارس ايران را بشدت پيش ميبرد در مطبوعات، راديو و تلويزيون خود مراسم چارشنبه سورى را مختص فارسها قلمداد كرده از اينراه خصومت و كينه بين ساكنين ايران بوجود مياورد. شاه  و اعوان انصار وى اين مراسم را در بين انسانهايى كه روحشان از اين جشن باخبر نبوده بشدت تبليغ ميكرند. مثلاً بلوچها از ساكنين بسيار قديمى ايران هستند اما اين رسم در بين آنان مفهومى نداشته است و يا در بين اعراب ساكن خوزستان. اهالى اصفهان و يزد نيز بعد از انتقال پايتخت از تبريز به اصفهان در زمان شاه عباس صفوى  نخستين بار از اينكه توركان مراسم چارشنبه سورى را اجرا كردند با آن آشنا شده و با دهانى باز و متحير بدان مينگريستند.
   در زمان شاه خائن در كليه مدارس محصلين غيرفارس را مجبور ميكردند تا مراسم چارشنبه سورى را برسم و گويش فارسى اجرا نمايند. ولى با تمام تبليغاتى كه انجام گرفت هنوز كه هنوز است آنانيكه بعداً با اين رسم و رسوم آشنا شده اند نمييتوانند آنرا با جزئيات كاملش بجاى آورده  آنرا بگونه  اى مسخ شده برگزار ميكنند.
   يكى از تبليغاتى كه پان فارسيستهاى دوآتشه ميكنند اين است كه چارشنبه سورى جشن ملى ايرانى(بخوان فارسى) است كه با حمله اعراب از بين رفته است كه حال بايد برگرداند. اين نيز حرف مفتى بيش نيست مگر توركان اسلام را قبول نكردند، پس چرا آنها توانستند آداب و سنن ديرينه خويش را حفظ كردند. در واقع مسئله اصلى و راز آن در اين نهفته است كه اين جشن در ذات فرهنگ توركان بوده و با آنان عجين گشته است، كه حتى تبليغات ديوانه وار و فاشيستتى خاندان پهلوى نتوانسته است آنرا از توركان بگيرد.
 توركستان جنوبي
آقميرات گؤرگـنـلـى

هیچ نظری موجود نیست: