شنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۸۹

جنگ هاي صليبي - قسمت دوم

نگاهی کوتاه به پیش زمینه ها و علل شروع جنگهای صلیبی:

جنگهای صلیبی یک سری درگیری بین مسیحیان اروپایی و مسلمانان است که در طی آنها اروپاییان سعی کردند تا سرزمین مقدس(اورشلیم) را از چنگ مسلمانان خارج کنند.
اولین جنگ صلیبی در سال 1096 و آخرین انها در اواخر قرن سیزدهم واقع شد. بعدها هر جنگ مذهبی بین اروپاییان و دیگران را جنگ صلیبی نامیدند.
جنگهای صلیبی حاصل تلاش سخت دولتهای فئودال در خاورنزدیک است. بنابر این جنگها صلیبی یک از قسمتهای مهم داستان گسترش اروپاییان و مهاجرنشیان آن ها است. این اولین بار بود که اروپایی ها سعی کردند تا در سرزمینهای دور از خاک اروپا ابتکار نظامی را در دست بگیرند و اولین بار بود که با استفاده از تعداد زیادشان سعی کردند تا فرهنگ و دین شان را به خارج از مرزهایشان ببرند.
آنها اراده دینی خود را با تهور نظامی و دنیا طلبی در هم آمیختند. عیسویان زندگی در فرهنگهای مختلف را یادگرفتند. آنها در این فرهنگ جذب شدند و همچنین قسمتی از خصوصیات فرهنگی خود را به این فرهنگ جدید اضافه کردند. آنها به شدت بر روی تصویر و فضای مردم زمانشان تاثیرگذاشتند و قسمتی از مهمترین فصلهای تاریخ قرون وسطی به دست آنها نگاشته شد.
خواستگاه صلیبیون
پس از مرگ شارلمانی –پادشان فرانسه- (814م) و فروپاشی امپراطوری وی سرزمینهای مسیحی اروپا از همه جهت در زیر حمله و در حال دفاع بودند. اقوام کوچ نشین آسیایی تا قرن دهم میلادی به شرق و مرکز اروپا دست اندازی می کردند.
در حدود قرن هشتم تعدادی از قبایل وایکینگ از شمال اروپا به سمت مرکز و جنوب اروپا حرکت کردند و بعضی از آنها تا دریای مدیترانه و خزر نیز رسیدند.
اما بزرگترین تهدید برای اروپا اسلام بود که پس از مرگ پیامبرخود رو به گسترش نهاده بود و شمال آفریقا، اسپانیا، ایران، فلسطین و شام را تسخیر کرده بود و امپراطوری رم شرقی را تهدید به سقوط می کرد. امپراطوری روم شرقی یا بیزانس باقی مانده امپراطوری بزرگ روم بود که توسط مردمی با نژاد
رومی-یونانی اداره می شد و به سختی شرق مدیترانه را از تهاجم دیگر اقوام حفظ می نمود. اسلام بر خلاف وایکینگها و دیگر اقوام وحشی شرقی دین و فرهنگی قدر بود که می توانست رقیبی بزرگ برای تمدن مسیحی باشد.
در قرن یازدهم سنگینی کفه قدرت به سمت غرب بیشتر شد. با ضعف دولتهای اروپایی کلیسای واتیکان
قدرت گرفت و با تمرکز قدرت سیاسی توانست تا حدودی اروپا را متحد کند. این اتحاد دینی برای اولین بار به پاپها این توان را می داد که بتوانند قدرت خود را بر دیگران اعمال کنند.
به علاوه، جمعیت اروپا رو به ازدیاد رفت. زندگی شهری دوباره احیا شد و تجارت منطقه ای و جهانی به تدریج رو به افزایش نهاد. منابع مادی و انسانی اروپا به اندازه ای شده بود که بتواند لشکرکشی های بزرگی در ابعاد جنگهای صلیبی را پشتیبانی کند. جمعیت رو به افزایش و توانگری مالی به معنی تقاضای مال التجاره بهتر نیز بود. تجار اروپایی همواره چشم به مدیترانه دوخته بودند و حال سعی در کنترل کردن بیشتر مال التجاره، مسیرها و سودها بودند. بنابراین آرزوهای مادی به آرزوهای دینی درباره سرزمین مقدس همزمان شدند و پاپها دریافتند که می توانند مردم را بسیج کرده و بر روی این عملیات متمرکز کنند.

در مجموع چند بار جنگ‌هاي صليبي رخ داده است؟

تعداد جنگ‌هاي صليبي از نظر مورخان، مختلف است. خيلي‌ها معتقدند هشت تا جنگ بوده (مورخان غربي)، عده‌اي هم مي‌گويند يك جنگ بوده كه دويست سال ادامه يافته است. به هر حال اين حملات به ترتيب و پشت سر هم بوده است. واقعيت اين است كه جنگي شروع شده و فراز و نشيب‌هايي داشته است؛ در مقاطعي خيلي قوي و گاهي هم ضعيف‌تر بوده است. اوج اين جنگ‌ها جنگ سوم است. آنها از جنوب اروپا، از غرب به سمت شرق آمدند و مناطق مختلف را قتل عام كردند، جالب اينكه صليبيان نهصد سال قبل از آنچه هلوكاست ناميده شده، آن را در لهستان عملي ساختند. آنان به دليل توحّشي كه داشتند، به منطقة يهودي‌نشين رفتند و همه را قتل عام كردند.

آغاز جنگهای اول صلیبی

در سال 1090 زائری فرانسوی به نام پطرس و ملقب به پیرارمست به بیت المقدس وارد شد و از دیدن تسلط مسلمانان بر سرزمین مقدس برآشفت وقسم یادکرد که آنجا را از دست مسلمانان خارج کند.
او به نزد اسقف بیت المقدس به نام سمعان رفت و هر دو شروع به درد دل کردند. در انتها، سمعان ، نامه هایی برای پاپ و دیگر سلاطین اروپا نوشت و به دست پیرارمیت داد. پیر ارمیت به رم رفته و نامه را به دست پاپ اوربان دوم داد و پاپ که از سخنان وی متاثر شده بود به او دستور داد تا برای جهاد مردم را ترغیب کند.



در حقیقت، پیر ارمیت با سمعان (اسقف بیت المقدس) سرو سری یافته بود. سمعان عامل و کارگذار حکومت بیزانس بود. بیزانس از افزایش نفوذ پاپها در اروپا نگران شده بود و از این بیم داشت که سلطه معنوی پاپ ها تا قسطنطنیه نیز گسترش پیداکند.
از طرف دیگر قلیچ ارسلان سلجوقی (حاکم قونیه) تا حوالی بسفر تاخته بود و قسطنطنیه را با خطر روبرو کرده بود. امپراطوری بیزانس سعی داشت تا با درگیر کردن این دو دشمن بالقوه خود از شر هر دو در امان
باشد.
پاپ ابتدا مجمعی در شهر بالانس ایتالیا برگذارکرد تا مردم و سلاطین را به جهاد ترغیب کند اما در این کار موفق نبود.
در نوامبر 1095 پاپ خود در کلرمون فرانسه سخنرانی کرد و از مسیحیان درخواست کرد تا اورشلیم را از دست مسلمانان خارج کنند. مردم و سلحشوران فرانسه بر سرشوق آمدند و پس از نام نویسی پاپ آنها را برکت داد و پرچم صلیب را به آنها اعطاکرد.



قرار شد که در روز 15 آگوست 1096 (مصادف با سالروز عروج حضرت عیسی(ع)) هر فرمانده با سپاهیانش رو به قسطنطنیه حرکت کند تا از آنجا متحد شده و به یکباره به فلسطین حمله کنند. عده یکصدهزار نفر سوارکار و 6 هزار نفر افراد متفرقه در آن زمان سوگند یادکردند.
فردای آن روز پاپ امتیازات زیر را به صلیبیون واگذارکرد:
-1 بخشوده شدن تمام گناهان گذشته و آینده
-2 معافیت از پرداخت عوارض و صدقات دینی
3-مصونیت عائله ودارایی آنها تا پایان جنگ.

اردوی عوام الناس 
از چند ماه مانده به روز موعود، مردم عادی دسته دسته از تمام خاک اروپا رو به سوی قسطنطنیه آوردند. هر کس دارايي دست و پاگیر خود را فروخت تا به همراه زن و فرزند خود به سوی ارض موعود و سرزمین شیر وعسل رهسپار شود.
این دسته ها بیشتر تحت هدایت کشیشها حرکت می کردند و چون آذوقه کافی نداشتند در طول راه به غارت دهات و شهرها پرداختند و بارها توسط حکام شهرها سرکوب شدند تا در انتها به قسطنطنیه رسیدند.
هر دسته که از راه می رسید توسط ماموران بیزانس در محل مخصوصی در خارج از شهر مستقرمی شدند و برای آنها جیره تعیین می شد.
امپراطور بیزانس -الكسيس كومنون -که از کثرت این جمعیت به وحشت افتاده بود منتظر ورود اردوی سرکرده ها و فرماندهان نظامی نشد و به کشتی هایش دستور داد تا این اردوی نامنظم را از بسفر عبور داده و در آسیای صغیر پیاده کنند.
اردو پس از چند روز استراحت به راهنمایی راهنمایان بیزانسی حرکت به سوی خاک سلجوقیان را آغازکرد. پیرارمیت کشیش که احساس خطر کرده بود به بهانه ای اردو را ترک کرد و برای اعتراض به قسطنطنیه بازگشت.
حاکم وقت قونیه در آن زمان قلیچ ارسلان سلجوقی بود. او با گروهی از چابک سواران خود به استقبال اردوی عوام الناس رفت ولی پس از رسیدن به آنها از برابر آنها فرار کرد. اردو که از مردم عادی تشکیل شده بود و سلاح آنها چماق و سپر بود به دنبال قلیچ ارسلان افتادند. قلیچ ارسلان در حوالی قونیه ناگهان بازگشت و برسرشان تاخت و همه را کشت. تعداد کشته شدگان را تا 1 میلیون نفر هم ذکر کرده اند.

اردوی فرماندهان
ادامه دارد.....

هیچ نظری موجود نیست: