آقاي پرویز زارع شاهمرسی در يك مقاله تخصصي و جالب به فرآيند مذاكرات و مواضع و خواست هاي طرف هاي درگير مناضعه قره باغ پرداخته كه حاوي نكات بسيار جالبي مي باسد. اما به سبب طولاني بودن مقاله و رعايت حوصله خوانندگان اين مقاله طي دو نوبت به اطلاع خوانندگان محترم مي رسد.
تبریز سسی : از ماه مه 1994 وضعیت آتشبس و یا به تعبیر بهتر حالت نه جنگ – نه صلح در قره باغ برقرار شده و گفتگوها در سطوح گوناگون انجام شده ولی تاکنون به نتیجهای عملی نینجامیده است. در این گفتگوها هریک از طرفین مواضع خاصی را اتخاذ و بر آن پافشاری کردهاند.
دولت آذربایجان به عنوان یک اقدام اولیه، خروج واحدهای نظامی از منطقه و بازگشت آوارگان به خانه و کاشانة خود را خواستار است. جمهوری آذربایجان آمادگی خود را برای ارائة حق خودگردانی در بالاترین سطح به قره باغ کوهستانی در ترکیب ساختار سیاسی خود اعلام کرده است که شکل و درجة این خودگردانی در طول مذاکرات و پس از کارشناسی دو طرف تعیین خواهد شد. مقامات آذربایجان این ادعای مقامات ارمنی را که ارمنستان طرف اصلی آنها نبوده بلکه جنگ قرهباغ توسط ارمنیان قرهباغ انجام شده را به شدت رد کرده و دولت ایروان را به تجاوز به تمامیت ارضی خود متهم میکنند. البته ادعای مقامات ایروان با وجود حمایت کامل و پیوسته و آشکار آنان از ارمنیان قرهباغ و حضور مستقیم نیروهای ارتش ارمنستان در جنگ علیه آذربایجان پذیرفتنی نیست.
آذربایجان همچنین معتقد است که پیشروی ارمنیان در جنگ قرهباغ بدون پشتیبانی گستردة روسیه ممکن نبوده است. از این رو آذربایجانیها روسیه را در مسئلة قره باغ به عنوان مقصر اصلی قلمداد میکنند. به ادعای آذربایجان در فاصلة سالهای 1996 تا 1998 روسیه به ارزش یک میلیارد دلار سلاح سنگین از جمله موشکهایی را که تا باکو برد دارند، به صورت بلاعوض به ارمنستان داده است. البته باید افزود که تأکید بیش از حد برخی از مقامات آذربایجانی بر نقش فوق العادة روسیه در منطقه، خود تلاشی برای پوشاندن برخی بیکفایتیها و سوءتدبیرها و جنگ قدرت میان نخبگان و مقامات آذربایجانی نیز میباشد.
در سال 2001 اکثریت گروهها و احزاب سیاسی و نیز نهادها و سازمانهای مردمی و غیردولتی آذربایجان که به تعداد 600 حزب سیاسی، تشکیلات غیردولتی، روسای آژانسهای اطلاع رسانی و مسئولان مطبوعات، شخصیتهای دینی، نمایندة روشنفکران میرسید، بیانیهای امضاء کردند و در آن مواضع خود را در قبال مناقشة قره باغ به شرح زیر به حیدرعلیف ، افکار عمومی، اعضای گروه مینسک و سازمانهای بینالمللی اعلام نمودند. آنها معتقدند که مناقشه طی 4 مرحله که به ترتیب باید اجرا شود، قابل حل است:
1- اراضی اشغال شده به طور کامل بازگردانده شده و تمامیت ارضی دولت حفظ شود.
2- آذربایجانیهایی که سالها پیش از شوشا و سایر مناطق قرهباغ کوهستانی وادار به کوچ اجباری شدهاند، به موطن اولیه خود بازگردند و امنیت آنها تأمین شود.
3- حق خودگردانی به قره باغ کوهستانی به شرطی اعطا شود که حاکمیت اصلی در دست حکومت مرکزی آذربایجان باشد.
4- اگر مناقشه از راههای صلحآمیز حل نشود و امکان آن وجود نداشته باشد، براساس نظامنامه سازمان ملل متحد و قطعنامههای شورای امنیت این سازمان، آذربایجان باید با قوة قهریه و نیروی نظامی، تجاوزکاران را از خاک خود بیرون کند.
در این میان حزب سوسیال دموکرات آذربایجان، موضع خود را با اندکی تفاوت از موضع یادشده اعلام نموده که به شرح زیر است:
1- آذربایجان باید بازگشایی راههای ارتباطی و از سرگیری روابط خود را اعلام دارد.
2- تعیین وضعیت سیاسی قرهباغ کوهستانی در داخل ترکیب سیاسی آذربایجان باید طبق ملاحظات و شرایط زیر باشد:
الف) قرهباغ کوهستانی باید در قالب جمهوری خودمختاری که شامل محل سکونت یکپارچة ارامنه و آذربایجانیهای همین منطقه است، باشد.
ب) دالان لاچین که شامل راه شوسه است، تحت نظارت نیروهای بینالمللی و گمرک آذربایجان باشد.
ج) قرهباغ کوهستانی، منطقة آزاد اقتصادی اعلام میشود و برای توسعة این منطقه سرمایه و تسهیلات لازم جلب شود.
د) از سوی اقلیت ارامنه آذربایجان تشکیلات غیردولتی «بنیاد فرهنگی ارمنی» ایجاد شود. هزینههای این بنیاد از بودجه دولت آذربایجان و بخشی از مالیات تحصیل شده از ارامنه تأمین شود. دولت آذربایجان در امور فرهنگی، دخالت نخواهد کرد و این بنیاد دارای اعتبار و وجهة بینالمللی خواهد بود و همچنین در امور داخلی خود نیز آزاد میباشد.
3- آذربایجان باید جنبهها و ابعاد مختلف خودگردانی که به ارامنه اعطاء خواهد کرد، را به طور آشکار اعلام کند.
4- قبل از برطرف شدن کامل مناقشه و بحران، آذربایجان باید برقراری مجدد روابط اقتصادی و تجاری را اعلام نماید و در این زمینه موافقتهای لازم را امضاء کند.
5- دولت آذربایجان باید اعلام کند که مانعی برسرراه ایجاد رابطه با ارامنه از سوی سازمانهای دولتی و غیردولتی به وجود نخواهد آورد.
6- آذربایجان به دولتهای قفقاز جنوبی و سازمانهای بینالمللی اعلام کند که با نهادهای غیردولتی که با اهداف صلحجویانه در منطقه فعالیت میکنند، همکاری خواهد کرد.
7- در مرحله آخر دولت آذربایجان با رهبران قره باغ کوهستانی به طور مستقیم وارد مذاکره میشود. در این مذاکرات از طرف دولت آذربایجان نخست وزیر، وزیر کشور، رئیس کمیسیون مناسبتهای ملی و یا یکی از مشاوران رئیس جمهور میتوانند شرکت کنند.
آذربایجانیهای قرهباغ نیز تقریباً موضعی نزدیک به مواضع باکو دارند. تشکیلاتی به نام «آزادی قرهباغ» با حضور نمایندگان مردم مصیبت دیدة قره باغ شکل گرفته است. این تشکیلات عقیده دارد که سرزمینهای اشغال شده هرچه سریعتر باید از طریق نظامی بازپس گرفته شود و آوارگان به خانه و کاشانه خود بازگردند و بعد از آن به منظور برقراری صلح دائمی و باثبات بین جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان، در داخل خاک آذربایجان برای ارمنیان مقیم این کشور و در داخل خاک ارمنستان برای آذربایجانیهای رانده شده از خاک این کشور، ساختار تشکیلاتی خودفرمان، مورد مذاکره قرار گیرد. در این زمینه ضروری است، ملاحظات و قیود نهادهای بینالمللی از جمله سازمان ملل متحد، سازمان امنیت و همکاری اروپا و نهادهای حقوقی بینالمللی نیز مورد توجه باشد.
این تشکیلات معتقد است که همزیستی مسالمتآمیز آذربایجانیها و ارمنیان ساکن در آذربایجان و ارمنستان در صورت توجه به اصول زیر تأمین خواهد شد:
- ساختارهای حکومتی که در این خصوص در دو کشور ایجاد خواهد شد، باید از نظر حقوقی، اختیارات و مسئولیتها باهم متناسب باشند.
- پس از موافقت ارمنستان، طرح اجرایی توافقات تهیه شده و اقدامات اجرایی از جانب دو طرف برای تحقق توافقات انجام شده، صورت گیرد.
این تشکیلات برآن است که صلح دائمی در منطقه تنها در صورت حل عادلانه مناقشه برقرار خواهد شد. جامعة جهانی تنها در شرایط صلح دائمی و عادلانه که مغلوب و غالب وجود نداشته باشد و هیچکس نتواند با استفاده از پاکسازی قومی و تجاوز به مقاصد سوء خود نایل شود، میتواند به حیات خود ادامه دهد.
دولت ارمنستان در مذاکرات صلح شدیداً بر حق تعیین سرنوشت ارمنیان قرهباغ تأکید دارد ولی حتی خود نیز در اینکه آیا از استقلال قرهباغ حمایت نماید یا طرح الحاق قرهباغ با ارمنستان را دنبال نماید، دچار تردیدهای فراوانی است. به نظر میرسد که مقامات ایروان طرح مسئلة الحاق قرهباغ با ارمنستان را که پیشتر برآن تأکید میشد و حتی ابراز این خواسته منشأ اصلی بروز جنگ در قرهباغ بود، عملاً کنار گذاشتهاند. چرا که طرح این مسئله علاوه بر پیچیده کردن مسئله، برسر راه «استقلال» قرهباغ از آذربایجان نیز مانع ایجاد میکند. علاوه بر آن دولت ارمنستان به تعقیب سیاست توسعهطلبی ارضی متهم شده و در مجامع جهانی دچار انزوا میشود. گواینکه طرح تغییر مجدد مرزها خود ارمنستان را که در کنار بزرگترین دشمن خود ترکیه در خطر قرار میدهد.
در ماه آوریل 2001 پارلمان ارمنستان با تبعیت قرهباغ کوهستانی از آذربایجان در هر شکل و فورمی که باشد و همپنین واگذاری هراندازه از خاک ارمنستان مخالفت کردند. اکثریت قریب به اتفاق نیروهای سیاسی در زمینة مناقشة قرهباغ موضع سازش ناپذیر دارند. این گرایش براین اعتقاد است که حتی بعد از حل مناقشه از طریق سیاسی، اراضی اطراف قرهباغ کوهستانی، به آذربایجان برگردانده نشود. شعار آنها این است که این زمینها را نمیتوان اشغال شده فرض کرد و لازم است که آنها را اراضی آزاد شده نامید و این سرزمینها نیز باید مانند قرهباغ از نظر قومی خالص شوند یعنی فقط ارمنیان ساکن آن باشند. یکی از سازمانهایی که تندروتر از دیگران است، «سازمان دفاع از اراضی آزاد شده» است. جیرایر سفیلیان یکی از رهبران این سازمان اخیراً اعلام کرده است:
«تنها امتیازی که ما به آذربایجان میتوانستیم بدهیم، همانا توقف جنگ در سال 1994 بود زیرا اگر ما جنگ را متوقف نمیکردیم، میتوانستیم کل کشور آذربایجان را نابود سازیم.»
مقامات ارمنی قره باغ کوهستانی به دنبال اعمال حق تعیین سرنوشت خویش هستند. رهبران فعلی خانکندی براین اعتقادند که این منطقه تحت حاکمیت یک دولت مستقل و جدید باید توسط نهادهای بینالمللی پذیرفته شود و در این زمینه موارد زیر را مطرح میکنند:
- در خصوص قرار گرفتن قرهباغ کوهستانی در داخل ترکیب سیاسی آذربایجان، غیر از مصوبة سال 1921 شعبة قفقاز حزب کمونیست، سند دیگری وجود ندارد.
- اعلام استقلال جمهوری قرهباغ کوهستانی نیز در زمان حکومت کمونیست صورت گرفته و رفراندومی که در دسامبر سال 1991 در این زمینه به عمل آمد، نشانگر دموکراتیک بودن این فرآیند است.
- رهبری قرهباغ کوهستانی براین باور است که آنها در جنگ با ارتش آذربایجان پیروز شدهاند و به عنوان طرف پیروز دارای امتیازات ویژهای هستند که باید در جریان تعیین وضعیت سیاسی این منطقه از آن بهره بگیرند و در طول تاریخ سابقه ندارد که قوم پیروز دوباره زیر فرمان قوم شکست خورده قرار گیرد.
- برای تأمین امنیت ارمنیان در قرهباغ کوهستانی که به صورت کشوری مستقل خواهد بود، ارتش مخصوص این جمهوری به عنوان ضمانت این امر باید فعالیت داشته باشد.
- اتحاد کشور مستقل قره باغ کوهستانی با جمهوری ارمنستان به عنوان هدف نهایی محسوب میشود.
- در خصوص اراضی غیرارمنینشین آذربایجان که به تصرف قوای نظامی ارمنی درآمده است، این دیدگاه وجود دارد که پس از دادن حق استقلال به قرهباغ کوهستانی این اراضی آزاد خواهد شد.
در حال حاضر با وجود تلاش بیاندازة ارمنیان برای شناسایی استقلال قرهباغ از سوی کشورهای مختلف، کاری از پیش نرفته است. هیچ کشوری حتی خود ارمنستان حاضر نشده است با پذیرش این استقلال و تغییر مرزهای بینالمللی خود را در معرض خواستههای احتمالی و خطرات آتی که خود او را تهدید میکند، قرار دهد. ارمنیان هزینههایی فراوانی از نظر مادی و جانی صرف کردهاند ولی هنوز به هدف خود نرسیدهاند. هیچ کشور قدرتمندی حاضر نیست عواقب ناشی از تغییر مرزهای بینالمللی را در منطقة پرتنش قفقاز برعهده گیرد.
با همة این احوال ارمنیان و آذربایجانیها هردو به اصول پذیرفته شدة حقوق بینالملل استناد میکنند. ارمنیان اصل حق ملل برای تعیین سرنوشت خود را اساسی میدانند و آذربایجانیها اصل احترام به تمامیت ارضی کشورها را مورد توجه قرار میدهند. توجه به منشور سازمان ملل متحد نمایانگر این نکته است که توسل به شیوههای صلحآمیز در جای جای این منشور مورد تأکید قرار گرفته است و اصل حق ملل برای تعیین سرنوشت خود نمیتواند دستآویزی برای اقدامات خصمانه و تجاوز به مرزهای یک کشور باشد. در بند 4 مادة 2 این منشور آمده است:
«کلیة اعضاء در روابط بینالمللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری، و یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد، خودداری خواهند کرد.» در مادة 7 نیز آمده است: «هیچ یک از مقررات مندرج در این منشور ملل متحد را مجاز نمیدارند در اموری که ذاتاً جزء صلاحیت داخلی هر کشوری است دخالت نماید و اعضاء را نیز ملزم نمیکند که چنین موضوعاتی را تابع مقررات این منشور قرار دهند.»
بسیاری از پژوهشگران برآنند که برتری یکی از این اصول نسبت به دیگری در اکثر اوقات از شرایط سیاسی موجود در جهان تبعیت میکند. مثلاً در دوران جنگ سرد، اصل حاکمیت ملی کشورها و خدشهدار نبودن مرزهای رسمی همواره نسبت به اصل دیگر برتری داشت. پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، وضعیت دگرگون شد. از آن زمان به بعد نسبت این دو اصل بر اساس ملاحظات نوینی شکل گرفت که یکی از مهمترین آنها نظم نوین جهانی بود. اندیشمندان آمریکایی هالپرین و شیفر وضعیت جدید را چنین بیان میکنند:
«خاتمة دوران جنگ سرد، جامعه جهانی را به صورت غیرمترقبهای با وضعیتی مواجه ساخت که در شرایط جدید، ملتها در قالبهای مختلف، مطالبات زیادی را در خصوص حق تعیین سرنوشت پیش کشیدند. بعد از فروپاشی شوروی نمیشد ادعا کرد که مرزهای قبلی باید بدون تغییر باقی بماند. ولی بازهم این بدین معنا نبود که بین حق تعیین سرنوشت و حق حفظ تمامیت ارضی کشورها، تضاد اساسی پیش آمده است.»
ارمنیان برخواستة خود پافشاری میکنند. به اعتقادشان «دوران جنگ سرد پایان یافته است و نباید دو اصل حق تعیین سرنوشت و حفظ تمامیت ارضی کشورها را در مقابل یکدیگر قرار داد.» ینوکیان عقیده دارد:
«هرچند بر اساس اصل خدشهناپذیر بودن اراضی کشورها، اشغال بخشی از خاک یک کشور توسط کشوری دیگر ممنوع است، اما بر اساس اصل حق تعیین سرنوشت، ملتها میتوانند به صورت آزاد باهم متحد شوند و ساختار سیاسی و دولتی مستقل داشته باشند و در این راستا که هدف بسیار والایی است، وقوع جنگ نیز مورد تأیید میباشد.»
وارتان اسکانیان وزیرخارجة ارمنستان در 11 مرداد 1383 به نشریة انترناسیونال گفت:
«یک بند اساسی برای ما وجود دارد و آن حق تعیین سرنوشت ساکنین قرهباغ میباشد. از نزدیک به شواهد نگاه کنیم، از لحاظ حقوقی، تاریخی و فرهنگی این زمین به ارامنه متعلق میباشد. در دورة اتحاد شوروی آن به آذربایجان واگذار شده بود. باکو باید این واقعیت را بپذیرد. ارامنه هیچگاه آن را آذربایجان نخواهند داد.»
ارمنیان در این ادعا، به گفتههای یک حقوقدان آلمانی به نام لوکترهاندت در کتابش «حق تشکیل دولتی مستقل در قره باغ کوهستانی مطابق با حقوق بینالمللی» استناد میکنند. به نظر لوکترهاندت در موارد عادی، طبق حقوق بین الملل، حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها برحق تعیین سرنوشت ملتها برتری دارد اما برای موارد استثنایی ملاحظات دیگری وجود دارد. در مواردی که حقوق اقلیتها به طور غیرقابل تحمل و شدیدی نقض شود، در این صورت حق تعیین سرنوشت آن اقلیت، نسبت به حق حاکمیت و تمامیت ارضی کشور رجحان پیدا میکند. با اینحال ادعای ارمنیان مورد قبول واقع نشده است. به نظر آذربایجانیها حق تعیین سرنوشت یکی از اصول پذیرفته شده در جامعه جهانی است و هر کشوری نمیتواند با توجه به منافع خود این اصول را تفسیر کند. از سوی دیگر آیا ارمنیان حقی را که برای ارمنیان قرهباغ قائل شدهاند، برای اقلیتهای قومی موجود در ارمنستان نیز در نظر میگیرند؟ آیا پذیرفته است که کشور دیگری یکی از اصول حقوق بین المللی را به رأی خود تفسیر کرده و به ارمنستان حمله نظامی نماید؟ آنوقت ارمنیان به چه چیزی استناد خواهند کرد؟
از نظر حقوقی آذربایجان در موضع محکمتری قرار دارد. تمامیت ارضی آذربایجان را تمام اسناد بینالمللی تأیید کردهاند و پس از مذاکرات اخیر جورج واکر بوش و ولادیمیر پوتین، بیانیة مشترکی توسط این دو در خصوص مناقشات قومی صادر شد که موضع آذربایجان را مورد تأیید قرار داده و سبب تقویت آن شده است. در حال حاضر با وجود اصرار مقامات ارمنی، مراحل حقوقی در مسئلة قرهباغ کاملاً به بن بست رسیده است. نمایندة پیشین روسیه در سازمان امنیت و همکاری اروپا در کنفرانس «صلح، ثبات و ایجاد فضای اعتماد در قفقاز جنوبی» که در 25 آوریل 2002 در ایروان برگزار شد، گفت:« خداوند، شما را از جستجوی راهحلهای حقوقی نگهدارد.» ولادیمیر کازیمیروف نیز اظهار داشته است که راهحل این مناقشه فقط میتواند سیاسی باشد و اگر این سخن به مذاق برخی خوشایند نیست، اهمیتی ندارد. از نظر سیاسی دربارة این راهحلها گفتگو شده است:
ادامه دارد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر