سه‌شنبه، فروردین ۱۰، ۱۳۸۹

جنگ هاي صليبي - قسمت پنجم

پس از اتمام ساخت وسایل ضدحصار شواری جنگی نقشه زیر را تدوین کرد:
1- گادفری به همراه برج های متحرک و شوالیه ها از طرق شمال و شرق
2- پیاده نظام و کمانداران به ریاست ریموند از جانب جنوب
3- قلعه کوبها و منجنیق ها به فرماندهی تانگرد و روبارتوس از طرف غرب.

در ساعت 3 پس از نیمه شب 22 شعبان 493(14 جولای 1099) صلیبیون پس از دعا و مناجات حمله خود را به بیت المقدس آغازکردد. تا غروب فردا آتش جنگ کماکان شعله ور بود و مدافعان و مهاجمان یکدیگر را هدف قرار می دادند.
فردای آن روز شدت حملات مدافعین داشت سپاه صلیب را منهزم می کرد که بخت به یاری گادفری آمد. یکی از منجنیقهایی او که در حال پرتاب آتش بود توانست یکی از منجنیقهای مسلمانان را که بالای حصار بود به آتش بکشاند. باد آتش و دود را به سمت مدافعین می برد و آنها ناچار از بالای حصار پایین آمدند تا پس از خاموش شدن آتش دوباره بالای آن روند. گادفری که بر بالای یک برج متحرک قرارداشت وضعیت را می دید و دستور داد تا برج را به کنار دیوار حصار کشیده و از آنها به همراه شوالیه هایش به بالای حصارپرید و به سرعت پایین آمده و دروازه شهر را گشود.
شوالیه های و پیاده نظامی که پشت دروازه بودند به سرعت وارد شهر شدند و از سوی دیگر نورمنها نیز دیوار شهر را با قلعه کوب خراب کردند و از جانب دیگر به داخل شهر سرازیر شدند. شهر پس از 4 ساعت زد و خورد سقوط کرد.(23 شعبان493و 15 جولای 1099)
گروهی از مدافعین به شهر عسقلان رفتند و گروهی در قلعه ای خارج از مسجد اقصی به نام محراب داوود سنگر گرفتند.
اروپاییان که از بوی خون مست شده بودند شروع به کشتار مردم کردند و نه تنها مسلمانان بلکه یهودی ها و مسیحیان اردتودکس را از دم تیغ گذراندن. مردمی که در مسجد قبه الصخره جمع شده بودند تماما کشته شدند تا جایی که گادفری بعدها در نامه خود به پاپ نوشت: خون تا زانوی افراد می رسید. یهودیانی که در معبد خود متحص شده بودند نیز زنده زنده سوزانده شدند.
مدافعینی که در قلعه محراب داود بودند پس از 3 روز از مسیحیان امان گرفته و خود را به دیگر مدافعین در عسقلان رساندندد. این شهر در نزدیکی مدیترانه و تابع خلافت فاطمیون مصر بود و حصاری محکم داشت. خلیفه مصر المستعلی بالله وزیر خود الافضل را با سپاهی بزرگ به یاری بیت المقدس فرستاد. این سپاه در راه خود به عسقلان رسید و پشت شهر اردوزد. صلیبیون شبانگاه به سپاه مصرتاختند. الافضل که غافلگیرشده بود به مصر بازگشت و تعدادی از سپاهیانش داخل شهر موضع گرفتند. صلیبیون شهر را محاصره کردند و در نهایت با گرفتن 20 هزار دینار طلا دست از محاصره کشیدند.
پس از سقوط شهر در شورایی پادشاهی شهر به تانگرد پیشنهاد شد که او سرباز زد و پس از آن پادشاهی به گادفری پیشنهاد شد. او پذیرفت که بدون داشتن عنوان پادشاهی و تاج بر شهر حکومت کند. گادفری گفت: در جایی که بر فرق مبارک عیسی(ع) تاج خار گذاشته اند من چگونه می توانم تاج طلا بر سر نهم." قرار شد که گادفری با عنوان "حامی قبر مسیح" حکومت کند.
با اشغال بیت المقدس صلیبیون دارای 4 منطقه تحت نفوذ در آسیا شده بودند.
1- کنت نشین اودسا (اودسا، سروج، بیره در شمال غربی و جنوب سوریه امروزی) که در دست بالدوین برادر گادفری بود.
2- شاهنشین انطاکیه (در سوریه امروزی) که در دست بوهیموند بود.
3- کنت نشین طرابلس که در دست ریموند بود.(بندر لاذقیه و اطراف آن، خود شهر طرابلس هنوز در محاصره بود. این محاصره 5 سال به طول انجامید و یکی از طولانی ترین محاصره های تاریخ بوده است. لبنان امروزی)
4- پادشاهی لاتین اورشلیم(بیت المقدس، رمله، حیفا،یافا) که در دست گادفری بود.
این 4 ناحیه مناطقی برای حملات بعدی به سرزمینهای مسلمانان شد. دسته های مهاجر و جنگجوی مسیحی در اروپا بر کشتی می نشستند و پس از عبوراز مدیترانه بر ساحل این مناطق فرود می آمدند. پس از فتح قطعه ای از خاک مسلمین بر روی آن قلعه ای به سبک اروپایی ها می ساختند و زمینها را بنا بر سنتهای فئودالی خود بین سرکرده هایشان تقسیم می کردند. این جریان مهاجرت تا 2 قرن بعد که جنگهای صلیبی با پیروزی مسلمانان به اتمام رسید ادامه یافت.
البته این یک روی سکه است. پس از فتح اورشلیم بسیاری از شوالیه ها که هدفشان تنها آزادی مزار مسیح(ع) بود به وطن خود بازگشتند.
گادفری پس از رسیدن به حکومت اورشلیم دستورداد تا شورایی از کشیش ها قانونی برای کشور تازه تاسیس اش وضع کنند. این شورا تصویب کرد که 4 ناحیه فتح شده توسط صلیبیون باید مطابق با قوانین فئودالیسم اروپای غربی اداره شود و سیستم ارباب-رعیتی باید در آن حاکم باشد.
صلیبیون کم کم با نشست و برخواست با مسلمانان و گرفتن زن از مسیحیان شام خوی وحشی خود را کنار گذاشتند. تعدادی از آنان صحبت کردن به زبان عربی را فراگرفته و مانند اعراب زندگی می کردند. قالیهای ایرانی و میز و صندلی به خانه شان راه یافت و تا آنجا پیش رفتند که گاهی با حکام مسلمانان بر علیه دیگر سرکردگان صلیبی طرح دوستی می ریختند.
فرقه مهمان نوازان
همانگونه که ذکر شد بسیاری از شوالیه ها که فقط به خاطر تعلق دینی به جنگ آمده بودند پس از فتح بیت المقدس به اروپا بازگشتند و سپاه گادفری دچار کمبود افرادشد. گادفری اعلام کرد هر کسی که یک سال و یک روز در خانه ای ساکن شود آن خانه از آن وی می شود و هر کسی که یکسال و یک روز درخانه ای نباشد مالکیت آن را از دست می دهد ولی بازهم شوالیه ها از شهر خارج شدند تا تعداد آنها در اورشلیم به 200 نفر کاهش یافت.
هرچند که با ورود زائران گادفری از آنها سربازگیری می کرد اما درنهایت تصمیم گرفت که یک سپاه ثابت بوجود بیاورد. از این رو تعدادی از فرزندان نامشروع نجبای فرانسوی را گرد آورد و با نام فرقه "مهمانداران در سال 1118 م تعدادی از نجبای فرانسه فرقه دیگری به نام "سواران معبد" یا "تمپلر" تشکیل دادند.
 آنها پس از تقدیس به وسیله پاپ کارشان بالاگرفت و در جوار معبد سلیمان یک قلعه بزرگ مانند قلعه های اروپایی ساختند. کم کم ثروت گروه سواران معبد زیاد شد تا در 13 اکتبر سال 1307 توسط پاپ کلمان پنجم محکوم به کفر و الحاد شدند و تقریبا تمام آنها دستگیر و کشته شدند و اموال آنها توسط پادشاه فرانسه توقیف شد. از آن روز به بعد بود که 13 روز نحس تقویم شد و هنوز به نحسی معروف است.
بگذریم...
در اواخر قرن دوازدهم نیز شوالیه های آلمانی فرقه ای به نام "سواران آلمان " تاسیس کردند که مانند فرقه های بالا وظیفه حفاظت از زائران را برعهده داشت.
پس از سقوط
پس از سقوط اورشلیم کشورهای اسلامی وارد یک دوره هرج و مرج شدند. اسماعیلیه به کشتن و ترور سران سیاسی پرداخته بود. کشور سلجوقی در آشفتگی فرو رفته بود و مرکزیت آن از بین رفته بود و هر منطقه ای به دست یک سردار افتاده بود. حکومت مصر نیز وضع مناسبی نداشت و جنگ قدرت بین خلیفه فاطمی و وزیر او درجریان بود.
در این اوضاع عده ای شوالیه های اروپا که سرشان بی کلاه مانده بود به طمع رسیدن مال و اموال و غنیمت و ملک و زمین و شهرت و افتخار به سمت قسطنطنیه به راه افتادند. (1101م) در نهایت یک لشکر بزرگ در حدود 250 هزار نفر به نزدیک قسطنطنیه رسید. امپراطور بیزانس از رایموند حاکم طرابلس خواست که به سران این سپاه جدید مذاکره کند و آنها را از ورود به قسطنطنیه بازدارد. در ضمن به آنها وعده دهد که در صورت واگذارکردن زمینهای تصرف شده از مسلمانان به امپراطور بیزانس او کشتی و آذوقه لازم برای صلیبیون را در اختیارشان می گذارد. صلیبی ها توسط رایموند به حکم امپراطور گردن نهادند و با کشتی های بیزانسی در خاک آسیای صغیر پیاده شدند. در اینجا اردوی صلیبیون به سه دسته تقسیم شد:
دسته اول که از سواران لمباردی و فرانسه و یک دسته از سپاه بیزانس تشکیل شده بود استعداد 100 هزار نفر داشت و به سرکردگی رایموند حرکت کرد. در آن زمان بوهیموند پادشاه انطاکیه توسط امیرگمشتکین سلجوقی اسیر و در شهر سینوپه زندانی بود. رایموند تصمیم گرفت که اول به نجات بوهیموند بشتابد پس به سوی آنکارا حرکت کرد. در آنجا سرکرده بیزانسی او را مجبور کرد که آنکارا را تصرف کرده و به او واگذار کند. رایموند پس از 6 روز محاصره شهر را فتح کرد و تحویل سپاه بیزانس داد و بعد به سمت شمال و سینوپه حرکت کرد. در نزدیکی هالیس قلیچ ارسلان و کتبوغا با هم بر سرش ریختند و سپاهش را در هم شکستند و خود رایموند بزحمت فرارکرد و به سوی انطاکیه گریخت.
ستون دوم سپاه صلیب به سمت هراکلیه حرکت کرد و در دامنه های کوه توروس توسط سپاه مشترک قلیچ ارسلان و کتبوغا محاصره شد و تمام سپاهش کشته شدند.
ستون سوم مرکب از جنگجویان آلمانی بود نیز قصد داشت خود را به ستون دوم برستاند که در هوالی هراکلیه توسط قلیچ ارسلان و کتبوغا منهزم شدند. (496ه.ق-1102م
در نهایت تعداد معدودی از این 3 سپاه توانستند خود را به انطاکیه برسانند.
در فلسطین گادفری ابتدا چند دژ در نزدیک نهر اردن بناکرد و بعد به شهر ارسوف لکشر کشید ولی پس از مقاومت مردم شهر از آنجا بازگشت و بعد با تانگرد به طبریه رفتند و آنجا را مسخر کرده و تانگرد را به حکومت آنجا منصوب کرد. گادفری در 1 ژوئیه 1100 م یعنی یکسال و سه روز پس از فتح بیت المقدس مریض شد و مرد.
چون پادشاه اورشلیم وارثی نداشت برادرش به جای او منصوب شد. همان طور که گفته شد برادر گادفری بالدوین حاکم اودسا شده بود. او پسر عمویش بالدوین را در اودسا گذاشت و خود با عجله به سوی بیت المقدس آمد که در نزدیک بیروت با سواران امیر دمشق برخوردکرد. او از میان آنها فرارکرد و پس از رسیدن به بیت المقدس به شهر عسقلان لشکر کشید.
در 10 کیلومتری شهر سپاه مصر با سپاه صلیبیون درگیر شد و آنها را فراری داد. بالدوین پس از آن با کمک تجار ایتالیایی از راه دریا به ارسوف لشکر کشید و آنجا را فتح کرد. پس از آن شهرهای قیصریه و اوباتریدا را فتح کرد ولی دوباره در هنگام حمله به عسقلان شکست خورد و به اورشلیم بازگشت.
در سال 1104 م باز با کمک تاجران ایتالیایی از راه دریا به عکا حمله کرد و شهر عکا که مهمترین بندر فلسطین بود سقوط کرد. بیروت پس از دو ماه محاصره سقوط کرد.
پس از آن پادشاه نروژ به همراه دویست کشتی و 10000 سرباز در یافا پیاده شد و بالدوین با کمک او به صیدا حمله کرد و آنجا را فتح کرد.(1110م)
در سال 1118 م(512ه.ق) بالدوین در راه حمله به مصر مرد و وصیت کرد پسر عمویش بالدوین که خود به عنوان حاکم در اودسا منصوب کرد بود پادشاه بیت المقدس شود. بالدوین به نام بالدوین دوم بر تخت نشست و اودسا را به ژوسلین سپرد.
بالدوین دوم در سال (1121م) برای نجات ژوسلین از دست ملک بن بهرام سلجوقی به اودسا لشکر کشید ولی در نزدیک قلعه خرنبرت توسط ملک بن بهرام محاصره و اسیر شد.
در سال 1124 م شهر صور به دست صلیبی ها افتاد. بالدوین دوم در سال 1126 م با پرداخت خونبهایی زیاد آزادشد و دوباره سلطنت را در دست گرفت و در سال 1131م مرد. پس از او دامادش فولک یکسال سلطنت کرد و پس از آن پسر فولک با نام بالدوین سوم با 13 سال سن بر تخت نشست.
در نهایت این سلسله توسط صلاح الدین ایوبی برچیده شدند.
رایموند حاکم طرابلس در هنگام محاصره این شهر کشته شد و پسرش در نهایت در سال 1108 م توانست طرابلس را تسخیر کند.(503 ه.ق)
وقایع مهم جنگهای اول صلیبی در اینجا به انتها می رسد. در این زمان تقریبا تمامی ساحل مدیترانه ای کشورهای فعلی سوریه، لبنان و فلطسین در دست صلیبیون بود و از بنادر این مناطق به عنوان سکویی برای ورود نیروهای جدید از اروپا و از طریق دریا استفاده می شد. 
ادامه دارد... 

هیچ نظری موجود نیست: