يك هزار سال قبل از آنكه عبريان تورات خود را بنويسند و يونانيان ايلياد و اوديسه را بوجود آورند، در ميان سومري ها ادبيات غني و پرمايه اي رواج داشته كه شامل اساطير، داستان هاي حماسي و سرودهاي مذهبي و مراثي و مجموعه هاي متعدد امثال و افسانه ها و مقالات بود. حماسه مشهور «قيل قميش» سومري نيز نخستين حماسه اي است كه از بشر باستاني به يادگار مانده و كمابيش در افسانه هاي بعدي تركي و ساير ملل اثر گذاشته است.
اساس اين داستان در جاودان ساختن انسان و دور ساختن مرگ از انسان مي باشد. بنابه افسانه هاي قديمي در ميان تركان قزاق ، دهدهقورقود بعد از آنكه آماده شدن گور خود را در خواب مي بيند براي فرار از مرگ از دياري به دياري مي رود و در هر ديار با گوركن هاي خود روبرو مي شود و سرانجام از سرناچاري به وطن خود باز مي گردد و فرش دويي خود را روي آب سير دريا مي گسترد و با نواختن قوپوز ، خواب را به مدت چند روز از خود دور مي كند اما عاقبت خواب بر وي چيره شده و مرگ در هيئت پشه اي قلب او را گزيده و دهدهقورقود نيز همچون ساير انسانها به سراي باقي مي شتابد.
صورت ديگر داستان را دركتاب دهدهقورقود در داستان "دهليدومرول" داريم. در اين فصل نيز دومرول سعي در مبارزه با مرگ مي كند عاقبت در مي يابد كه انسان فاني است. در داستاني از مولوي – حكيم و شاعر ترك – شخصي براي دفع مرگ به سليمان نبي پناه مي برد و ماجراهايي در اين حول وحوش رخ مي دهد. بي شك مولوي كه خود اصلاً ترك بود از طريق ادبيات شفاهي تركان به اين موضوع گسترده آشنايي داشته است. اوميت كافتانچي اوغلو نيز رگه هايي ازداستان قيل قميش را در داستان كوراوغلو كه جزو محبوبترين داستانهاي حماسي تركان معاصر مي باشد ذكر مي كند.
جداي از اين شباهتها بسياري از كلمات خاص در اين اسطوره ، تركي يا بسيار به كلمات امروزين تركي شبيه است. در داستان قيل قميش نام الهه عشق ايشتر/ايشتار است كه همان ايستر و از مصدر ايستمك تركي امروزين مي باشد يا كلمه ميشو در اين داستان به معناي كوه آمده و جالب اينكه «ميشو» نام كوهي رفيع در مرند آذربايجان مي باشد و دهها لغت مشابه اينها.
امروزه بسياري از اعياد و مراسم هايي كه در ميان تركان و ساير اقوام ديده مي شود يادگاري از سومريان پروتو تورك مي باشد. مانند عيد سال نو. به عقيده دكتر مهرداد بهار، خداي شهيد شونده سومري يا «دوموزي» در پايان هر سال كشته شده و سر سال نو دوباره متولد مي شود. تركان قديم زايش او را جشن مي گرفتند چون با زايش او گياهان و دانه ها مي روييدند. جالب اينجاست كه امروزه اقوامي اين عيد را از آن خود دانسته و عيد تركان را تقليدي از عيد خويش مي دانند. عيد سال نو در آذربايجان با نام جمشيد پيوند خورده است. چنين نقل مي شود: چون جمشيد به آذربايجان رسيد براي وي تخت مرصعي در جانب شرق نهادند و وي تاج بر سر نهاد همين كه آفتاب طلوع كرد اولين شعاع نور كه بر انتهاي تاج افتاد مردم جشن گرفته و آنروز را يئنگي گون يا نوروز نام نهادند. از ديگر سو بررسي هاي باستانشناسي در ميان تمدن هاي اينكا و آزتك آمريكا نشان مي دهد كه اعلام سال نو در ميان انها نيز كاملاً روش نجومي داشته است. بدين ترتيب كه انها در معابدشان سوراخهايي تعبيه كرده و در روز و ساعتي كه شعاع نور مستقيم وارد اين سوراخ شده و از آنجا به نقطه مشخصي در كف معبد ميتابيده سال نو اعلام مي گرديد. اين مي تواند اساسي براي اين موضوع باشدكه اجداد سرخپوستان چند هزار سال قبل شايد همزمان با كوچ سومري ها ، از طريق تنگه برينگ به آمريكا رفته و اساس تمدن آزتك و اينكا را پايه ريزي كردهاند. مطالعه تطبيقي زبانهاي اينكايي و چوواشي – يك لهجه از تركي – نشان ميدهد كه بيش از 120 لغت و تركيب زبان اينكايي به سادگي با 170 لغت چوواشي قابل ترجمه است. امروزه محققين معتقدند زبان سومري ( تركي باستان ) علاوه بر تأثير در تركي معاصر در زبانهاي آسيايي و گاهاً اورپايي نيز تأثير داشته است. مثلاً دكتر پرويز ناتل خانلري كه مؤلف تاريخ زبان فارسي است معتقد است كه مي توان لغات سومري(پروتوتوركي) بسياري از زبان فعلي فارسي استخراج كرد.
اساس اين داستان در جاودان ساختن انسان و دور ساختن مرگ از انسان مي باشد. بنابه افسانه هاي قديمي در ميان تركان قزاق ، دهدهقورقود بعد از آنكه آماده شدن گور خود را در خواب مي بيند براي فرار از مرگ از دياري به دياري مي رود و در هر ديار با گوركن هاي خود روبرو مي شود و سرانجام از سرناچاري به وطن خود باز مي گردد و فرش دويي خود را روي آب سير دريا مي گسترد و با نواختن قوپوز ، خواب را به مدت چند روز از خود دور مي كند اما عاقبت خواب بر وي چيره شده و مرگ در هيئت پشه اي قلب او را گزيده و دهدهقورقود نيز همچون ساير انسانها به سراي باقي مي شتابد.
صورت ديگر داستان را دركتاب دهدهقورقود در داستان "دهليدومرول" داريم. در اين فصل نيز دومرول سعي در مبارزه با مرگ مي كند عاقبت در مي يابد كه انسان فاني است. در داستاني از مولوي – حكيم و شاعر ترك – شخصي براي دفع مرگ به سليمان نبي پناه مي برد و ماجراهايي در اين حول وحوش رخ مي دهد. بي شك مولوي كه خود اصلاً ترك بود از طريق ادبيات شفاهي تركان به اين موضوع گسترده آشنايي داشته است. اوميت كافتانچي اوغلو نيز رگه هايي ازداستان قيل قميش را در داستان كوراوغلو كه جزو محبوبترين داستانهاي حماسي تركان معاصر مي باشد ذكر مي كند.
جداي از اين شباهتها بسياري از كلمات خاص در اين اسطوره ، تركي يا بسيار به كلمات امروزين تركي شبيه است. در داستان قيل قميش نام الهه عشق ايشتر/ايشتار است كه همان ايستر و از مصدر ايستمك تركي امروزين مي باشد يا كلمه ميشو در اين داستان به معناي كوه آمده و جالب اينكه «ميشو» نام كوهي رفيع در مرند آذربايجان مي باشد و دهها لغت مشابه اينها.
امروزه بسياري از اعياد و مراسم هايي كه در ميان تركان و ساير اقوام ديده مي شود يادگاري از سومريان پروتو تورك مي باشد. مانند عيد سال نو. به عقيده دكتر مهرداد بهار، خداي شهيد شونده سومري يا «دوموزي» در پايان هر سال كشته شده و سر سال نو دوباره متولد مي شود. تركان قديم زايش او را جشن مي گرفتند چون با زايش او گياهان و دانه ها مي روييدند. جالب اينجاست كه امروزه اقوامي اين عيد را از آن خود دانسته و عيد تركان را تقليدي از عيد خويش مي دانند. عيد سال نو در آذربايجان با نام جمشيد پيوند خورده است. چنين نقل مي شود: چون جمشيد به آذربايجان رسيد براي وي تخت مرصعي در جانب شرق نهادند و وي تاج بر سر نهاد همين كه آفتاب طلوع كرد اولين شعاع نور كه بر انتهاي تاج افتاد مردم جشن گرفته و آنروز را يئنگي گون يا نوروز نام نهادند. از ديگر سو بررسي هاي باستانشناسي در ميان تمدن هاي اينكا و آزتك آمريكا نشان مي دهد كه اعلام سال نو در ميان انها نيز كاملاً روش نجومي داشته است. بدين ترتيب كه انها در معابدشان سوراخهايي تعبيه كرده و در روز و ساعتي كه شعاع نور مستقيم وارد اين سوراخ شده و از آنجا به نقطه مشخصي در كف معبد ميتابيده سال نو اعلام مي گرديد. اين مي تواند اساسي براي اين موضوع باشدكه اجداد سرخپوستان چند هزار سال قبل شايد همزمان با كوچ سومري ها ، از طريق تنگه برينگ به آمريكا رفته و اساس تمدن آزتك و اينكا را پايه ريزي كردهاند. مطالعه تطبيقي زبانهاي اينكايي و چوواشي – يك لهجه از تركي – نشان ميدهد كه بيش از 120 لغت و تركيب زبان اينكايي به سادگي با 170 لغت چوواشي قابل ترجمه است. امروزه محققين معتقدند زبان سومري ( تركي باستان ) علاوه بر تأثير در تركي معاصر در زبانهاي آسيايي و گاهاً اورپايي نيز تأثير داشته است. مثلاً دكتر پرويز ناتل خانلري كه مؤلف تاريخ زبان فارسي است معتقد است كه مي توان لغات سومري(پروتوتوركي) بسياري از زبان فعلي فارسي استخراج كرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر