پنجشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۰

قتل عام در آذربايجان – راز شكست يا تجليل از بزرگان(قسمت پنجم)

سلسله مقالاتي  كه با عنوان" قتل عام در آزربايجان را فراموش نكنيم" قبلا در" وبلاگ اورمو آزه ربايجانين قلبيدير " در بلاگ فا منعكس شده بود به علت مسدود شدن بلاگ فوق به دستور مقامات قضايي از دسترس خوانندگان عزيز خارج شده است. ياد آوري اين وقايع نه براي ايجاد حس تنفر بلكه براي جلوگيري از تكرار دوباره آنها واجب است .ماندلا مي گويد: ما شما را مي بخشيم ولي هرگز فراموش نخواهيم كرد.اين وقايع اسف ناك و بي اندازه دهشت برانگيز به طور كلي از يادداشت تاريخي كتاب هاي درسي و تاريخ رسمي ايران پاك شده است در حاليكه قسمتي مهم از تاريخ اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم كشورمان مي باشد. از اين روي جهت درج در اينترنت و براي دسترسي همگان يك بار ديگر مقالات مزبور را براي بار دوم در " وبلاگ اورمو آزه ربايجانين قلبيدير "به ميهمانداري بلاگر دوباره منتشر مي كنم . البته مي توانيد نسخه پي دي اف اين مقالات را از قسمت دانلود كنيد همين وبلاگ به آرشيو خود بيافزائيد. 



 
قبل از هر چيز بنا به يادآوري به جاي يك دوست (اوميد اورمولو) ابتدا بايد يك بار ديگر خاطر نشان كنم هدف نسل كشي در آذربايجان ملت ترك آذربايجاني بوده كه منظور و قصد اصلي از آن ايجاد يك ديوار حائل بين تركيه و ساير ملل ترك در آسيا بود كه آن موقع دولتي از خود نداشتند. و اما بعد، بارها و بارها وقتي در مجالس خصوصي و يا مجالسي كه به بهانه هاي مختلف در گوشه و كنار برگزار مي شود و سخني از قتل عام هاي وحشتناك صد سال گذشته بدست روس و ارمني و جيلو و نيز اكراد به ميان مي آيد اولين واكنش شنوندگان متهم نمودن مردم آن موقع بخصوص اهالي اورميه و سلماس به بي لياقتي و ترس  و لعن و نفرين آنان مي باشد. اگرچه نمي توان سستي و كاهلي عموم و خصوصا بزرگان شهر در شب و روز هاي منتهي به 3اسفند 1296را فراموش كرد ولي حق آن است كه به صورت جامع به اين قضيه نگاه دوباره اي بيفكنيم تا فداكاري ها و شهدايي كه در راه دفاع از خلق ترك آذربايجان تقديم شد زير غبار فراموشي و بي توجهي ما گم نشود. بلافاصله پس از اشغال آذربايجان روس ها دست به دستگيري و اعدام مجاهدين در تبريز و اروميه و ساير شهر هاي آذربايجان زدند. افرادي همچون ثقه الاسلام و يارانش در تبريزاعدام شدند، مصلوب نمودن رييس مجاهدين اروميه بنام مشهدي اسماعيل خان و شش نفر از سران جمعيت اتحاد اسلام معروف به بالوو حاجيلاري، شهادت جمع كثيري از مجاهدان اروميه و سلماس در جريان مقاومت در برابر اردوي روس بالاخص فرد لايق و جنگ آزمودهاي همچون شهيد سعيد سلماسي و متعاقب آن 11سال جنگ و خونريزي و باز گذاشتن دست جيلو و ارمني و كرد در غارت و قتل ترك هاي آذربايجاني و آتش سوزي بازارهاي اروميه و خوي نه سركرده اي براي جنگ و نه رمق و نه تواني براي تجديد قواي ملتمان بر جاي نگذاشته بود . از طرف ديگر خريداري اسلحه روس ها و تجهيز ارامنه و جيلو و بعداً كرد ها توسط انگليس و كونسول آمريكا (شت آمريكايي)، اقدامات تخريبي نيكيتين كنسول روس ، ميسيونرهاي نظامي فرانسه و مداواي مجروحين مسيحي و ساخت مهمات و جنگ افزار بدست اين ميسيونرها و بهره گيري از صد ها افسر و نظامي روس ، انگليسي و فرانسوي و پشتيباني لجستيك قوي از قبيل پوشش هوايي براي مسيحيان و بهره گيري از گردان توپخانه عملا چيزي را براي مقاومت و عرض اندام اهالي ترك مسلمان باقي نگذاشته بود . بنابراين نگارنده اورمولو تايماز- بر اين باور است كه اهالي غيور و شجاع اورميه ، سلماس ، خوي ، سلدوز ، قوشاچاي و ساير شهرها و دهات واقعا آنچه را كه توانسته اند به انجام رسانده اند و 11سال گرسنگي و جنگ و راهزني كرد و ارمني و جيلو چيزي براي آنها باقي نگذاشت . آنچه كه باقي مانده بود طي دوسال( بعد از كشتار سوم اسفند 1296) نيز از بين رفت ، بطوريكه آقاي توفيق در كتاب خود مي نويسد بعد از انقلابات ارمني و كرد تعداد كشته شدگان به حدي زياد بود كه كسي براي كشت و زرع باقي نمانده بود و بعضاً يك نفر از هفتاد نفر ارث مي برده است. از طرف ديگر هيچ كمكي نيز از ساير شهر هاي آذربايجان نرسيد ، ستارخان را در تهران گلوله يپرم خان ارمني شهيد كرده بود ، باقرخان را كردها در قصر شيرين سر بريده بودند و فرقه دمكرات در تبريز نيز كاري نتوانست انجام دهد ، تهران نشينان نيز فقط به همدردي و اجتماع در تلگراف خانه ها بسنده كردند. واقعا ترك اروميه و سلماس و سولدوز و غيره چه مي توانست انجام بدهد كه نكرد ؟بنابراين اتهام و انگ بي غيرت و ترسو به اجدادمان مقرون به عدالت نيست اگرچه اقدام زبونانه بزرگان اروميه و هيئت صلح آنان و تسليم شهر در آن شب منحوس سوم اسفند اقدامي به غايت نادرست بوده و اسباب شرمندگي مي باشد. مردم آذربايجان در طول تاريخ نشان داده اند كه از جسورترين ترك ها مي باشند. حتي در آن روزهاي وانفسا هرجا كه توانستند و مختصر امكاناتي داشتند دمار از روزگار مهاجمان در آوردند مانند اهالي بخش انزل در اروميه به سركردگي شهيد كاظيم خان قوشچي كه طي 13سال قتل عام در آذربايجان قلعه و دژ خود را تسليم بيگانگان ننمودند ؛ ياد و خاطره شهدايمان را پاس بداريم و مجاهدت هاي اجدادمان را به قهر و قضاوت سطحي نيالاييم ، جوانان ما بايستي از قهرمانان ملي مان درس بگيرند و متهم كردن اجدادمان به ترس ضمن اينكه ما را از دايره عدالت خارج مي كند به نفعمان نيز نخواهد بود.
اورمولو تايماز اسفند 88
پايان قسمت پنجم