از مهمترين مقالاتي كه در وبلاگ "اورمو آزه ربايجانين قلبيدير" منتشر شد سلسله مقالات شعوبيه بزرگترين نهضت جعل تاريخ و دروغ سازي مي باشد كه به علت مسدود شدن آدرس اين وبلاگ در بلاگفا از دسترس عموم خارج شده است. آسيب شناسي تاريخي و آسيميلاسيون ملت هاي غير فارس بدون شناخت كامل از شعوبيه غير ممكن مي باشد. لذا اين سلسله مقالات بار ديگر در بلاگر منتشر مي گردد تا علاقمندان به مباحث تاريخي از اين مقالات استفاده كنند.نسخه پي دي اف اين سلسله مقالات را مي توانيد از قسمت دانلود كنيد همين وبلاگ به آرشيو خود بيافزائيد.
مداخله يهوديت در سير تاريخ و سياست ايران
يهوديان از قرون متمادي در ميان جوامع مختلف زندگي كرده اند و به دلايل عديده كه بر من پوشيده مي باشد داراي قدرت فوق العاده مادي بوده اند. و تقريباً در تمام جوامع داراي كسبه ، پزشكان و ديپلمات هاي قوي بوده اند. يهوديان در تمام منازعات قديم و جديد دنيا صحنه گردان يا حداقل يكي از طرفهاي ثابت و اثر گذار منازعات بوده اند . كسي نمي تواند اثر دين اين قوم را بر ديانت هاي ابراهيمي رد كند . خيلي ها معتقدند مسيحيت و اسلاميت نسخه هايي از يهوديت مي باشند. انجيل مسيحيان شامل دو قسمت عهد عتيق و عهد جديد مي باشد كه عهد قديم همان تورات مي باشد. از ابتداي اسلام نيز رقابت بين يهوديان و مسلمانان پيوسته وجود داشته و تاكنون نيز ادامه دارد . تقريباً همه پيامبران بجز پيامبر اسلام يهودي بوده اند. اكنون قدرت سياسي و اقتصادي و نظامي دنيا بدون شك در اختيار آمريكا و كشورهاي اروپايي مي باشد و همه مي دانند كه پشت پرده تمام اين قدرت ها به نحوي در اختيار يهوديان قرار دارد. يهوديان در ادوار مختلف تاريخي مورد تضييقات و كشتارها و اسارت قرارداشته اند و تقريباً در بين تمام ملل محبوبيت چنداني نداشته اند .مصائب مختلف ، قدمت و تجربه تاريخي اين ملت آنها را شديدا مدير و منسجم بار آورده است. به هر روي بررسي اقدامات و مداخلاتي كه اين قوم در كشور ما انجام داده بسيار حائز اهميت مي باشد و طبيعي است كه جمع آوري تمام اين اطلاعات در يك مقاله يا حتي در يك كتاب غير ممكن است . در اينجا سعي خواهم نمود به اختصار فقط و فقط عناوين مهم را ذكر كنم و انگيزه ام در نوشتن اين مقال نوشته اي بود كه در سايت دكتر مهدي خزعلي خواندم كه علي رغم مختصر بودن بسيار تكان دهنده مي باشد. بنابراين ابتدا اصل مطلب آقاي دكتر مهدي خزعلي فرزند آيت الله ابولقاسم خزعلي عضو شوراي نگهبان را با هم بخوانيم :
یک چیزی همیشه فکر من را به خود مشغول می کند و روزی راجع به اون تحقیق می کنم، چرا قدرت بازار در موتلفه جمع است و چگونه است که رهبر موتلفه یهودی زاده است و فامیلی خود را به عسگر اولادی مسلمان تغییر داده است ؟ به گونه ای از اقتصاد اسلامی دفاع می کند که پیر و برنا، نه تنها از اقتصاد اسلامی، بلکه از دین می گریزد !!
در قم آنکه بیشتر دم از اسلام و ولایت می زند و دست همه مراجع را در تعصب دینی بسته است و آن چنان تئوری حکومت اسلامی سر می دهد و بر طبل تحجر می کوبد، که دین و آیین محمدی در نظر مردم ناخوش آید ! و تمام دین گریزی مردم از قرائت دینی اوست، حتی دین روحانیت مبارز را قبول ندارد، خود را آسمانی می داند و همه را زمینی !! باز به حسب و نسب که برمی گردیم به اجداد یهودی می رسیم !!
در افغانستان، طالبان چهره ای زشت از اسلام عرضه می کنند، و رهبران طالبان و القاعده در امریکا و با پول آزانس های یهود تربیت و تجهیز می شوند !!
اخیرا شنیدم احمدی نژاد هم که دست کمی در تظاهرات افراطی دینی از آنان ندارد، از خانواده ای یهودی تبار بوده است ، نگاهی به صفحه توضیحات شناسنامه او بیاندازیم تا تغییر فامیلی از " سبور چیان" به احمدی نژاد را دیده و ریشه خانواده سبورچیان در آرادان را بررسی کنیم!! اگر حقیقت داشته باشد ، حلقه قدرت ، ثروت و روحانیت در نسل قوم یهود در ایران تحکیم شده است !
نگاهی به سابقه خانوادگی طراح مسئله هولوکاست بیاندازیم، همان مسئله ای که موجب مظلوم نمایی اسرائیل شد، مسئله ای که برای اولین بار در شورای امنیت ایران، به نفع اسرائیل محکوم شد، مسئله ای که اروپارا علیه ایران متحد کرد، بهتر است نظام اسلامی به حسب و نسب مادری او و محل رشد و نمو او بیشتر دقت کند، شاید رئیس جمهور در این موضوع بازی خورده باشد !
من صاحبخانه ای دارم یهودی، که فامیلی خود را عوض کرده است و یک فامیلی صد در صد اسلامی به معنای دوستدار خداوند یکتا برگزیده است، انتخاب فامیلی عربی و اسلامی برای حفظ اموال بوده است، او در جلسات آنقدر از علی (ع) و حب علی(ع) می گوید و به نام علی قسم می خورد که من گاهی احساس می کنم دارد به ریش من می خندد و امام مرا به سخره می گیرد! به او می گویم : نمی خواهد بنام امیر مومنان سوگند یاد کنی ، تو به موسی ابن عمران (ع) سوگند بخور کافی است چون من به پیامبر شما ایمان دارم و نیازی نیست از امام ما خرج کنی که به او ایمان نداری! در این دو سال و اندی که مستاجر اویم در جلسات ، بیش از پدرم که خود را وقف علی (ع) کرده است، او از علی(ع) گفته است!!!)
نمی دانم یکی تاکید دارد که عسگر اولادی مسلمان است ، دیگری اصرار دارد از نژاد احمد است، و صاحبخانه ما " کشریم" را رها کرده و می گوید " محب یکتا " ست، آن یکی هم که آسمانی و چراغ هدایت است ! خدا را شکر که هنوز هیچ کدام ادعای سیادت نکرده اند ! یادش به خیر در سفری که در زمان صدام ملعون به عتبات داشتیم، در یکی از رواق های حرم حضرت ابوالفضل(ع) بر روی دیوار با کاشی کاری شجره نامه صدام نصب شده بود که به امیر مومنان می رسید!!!
ملاحظه فرموديد! واقعاً پشت آدم مي لرزد!ولي وقتي بيشتر در تاريخ عقب مي رويم ديگر زبانمان هم بند مي آيد . براي درك بهتر موضوع لطفاً همراه نگارنده به يك سفر عبرت آموز در تاريخ بياييد:
ا0سقوط بابل و ظهور هخامنشيان :
مردخاي ثروتمند و زيرك در اسارت بخت النصر در بابل با استفاده از كلني هاي يهودي پراكنده در تمام دنيا در فكر شكستن يوغ بردگي قوم يهود و ازادي است . فرستادگان او در استپ هاي يخ زده سيبري قوم وحشي و جنگجوي پارس از نژاد اسلاو را كشف و طي نقشه دقيق و اعجاب آور از دربند (همان جايي كه در شمال باكو قراردارد و بعد ها اسكندر مقدوني، سد سكندر را در مقبل تهاجم اسلاو ها احداث كرد) عبور داده و بعد از ويراني بابل، بر فلات ايران مسلط نمود . مردخاي براي تسلط همه جانبه بر هخامنشيان دختر زيباي خود استر را ملكه كوروش كرد و بدين ترتيب شاهان بعدي همه از تركه يهود بوجود آمدند. تسلط يهود در اين سلسله به حدي بود كه نافرماني و اقدامات كمبوجيه و برديا با كودتاي خونين جواب داده شد كه منجر به ظهور داريوش گرديد. بلافصله پس از سقوط بابل يهوديان با استفاده از سپاه كوروش دست به قتل عام ملل فلات ايران زدند كه اين واقعه در تاريخ بنام پوريم مشهور است. در اين قتل عام به گواهي كتيبه كوروش سي ملت و قوم از صحنه گيتي پاك شد .اين واقعه را همه ساله يهوديان بنام عيد پاك يا پوريم مصادف با عيد نوروز جشن مي گيرند.
02بعد از تسلط اسلام و اعراب و بخصوص در اثر اقداماتي كه امويان در جهت سيادت اعراب بر غير اعراب انجام دادند مقاومت هاي نظامي از قبيل قيام بابك در آذربايجان اتفاق افتاد كه تلفات بسياري در برداشت.
بنابراين يهوديان و شاهزادگان ساساني از تجربه اي كه اندوخته بودند به صورت مكارانه و موزيانه بهره جستند و خراسان را به مركز نهضت شعوبيه(اول) تبديل كردند. شعوبيه با صرف پول و زمان بسيار توانست ضمينه فكري مساعدي را پايه ريزي كند كه تاكنون ادامه دارد . اولين پروژه شاهنامه بود كه به ترتيب توسط شش شاعرسروده شد كه آخرين آنها فردوسي بود كه با دريافت سي سال حقوق شاهنامه را نوشت. اما پس از پايان كار رها شد و در اثر تنگدستي پس از سي سال سوختن عمرش به بهاي شاهنامه، توبه نامه يوسف و زليخا را نوشت .پروژه بعدي تهيه فهرست ابن نديم بود كه در آن فهرست هزاران كتاب نام برده شده كه گويا قبل از اسلام نوشته شده اند در حاليكه حتي يك برگ از آنها باقي نمانده است.(البته كتابت ميخي و زبان پهلوي آنقدر چلاق و الكن بودند كه نوشتن چند سطر نوشته هم تقريباً غير ممكن بوده چه رسد به نوشتن كتاب در موضوعات مختلف).در قدم بعدي شعوبيه در صدد احياي زرتشتي گري برخاست و اولين نسخه اوستا چند قرن بعد از اسلام نوشته شد.به اين ترتيب پايه هاي تفكر پان فارسيسم و برتري جويي ايراني ريخته شد.البته تسلط سلسله هاي متعدد تورك در جغرافيايي كه اينك ايران ناميده مي شود اجازه ابراز وجود از اينها را گرفت.بعد از انتقال پايتخت توسط شاه عباس صفوي از آذربايجان به اصفهان ،نهضت شعوبيه دوم ،بعد از محو تسلط قزلباش ها توانست شيعه بكتاشي شاه اسماعيل را به شيعه دوازده امامي تبديل كند و دور دوم ورود نشانه هاي يهوديت در اسلام شروع شد.(براي مطالعه بيشتر بنگريد به سلسله كتاب هاي ناصر پور پيرار (دوازده قرن سكوت)
03پس از جنگ جهاني اول و سقوط امپراطوري عثماني ،انگليسي ها تصميم گرفتند به تسلط تركها در ايران پايان داده و با ساخت فرهنگ و تمدن و تاريخ جديد ودر واقع با اختراع تاريخي جديد بر پايه تعليمات تورات پيوستگي تاريخي ايران با ملل اطراف را از بين ببرند. سيل شرق شناسان آلماني آمريكايي ، فرانسوي و حتي روسي به ايران سرازير شد و شروع به كشف تخت جمشيد و نقش رستم و غيره و غيره كردند وتا توانستند تاريخ قبل از دوهزارو پانصد سال را معدوم يا مخفي كردند .و در عوض افسانه هاي با شكوه از كر و فر باستاني ساختند .جالب اين است كه تمام اين شرق شناسان از قبيل گريشمن و هرتسفلد و دياكانوف و ديگران يا خود يهودي بودند يا همسرانشان.اولين كنگره فردوسي شناسي در اين زمان برگزار شد.امثال ملك الشعرا بهار ،شهبازي ،پير نيا ،باستاني و ديگران نيز از روي اينها رو نويسي كردند و آش شله قلمكاري را پختند كه همه مي بينيم كه كام همه را تلخ و تلخ تر كرده است . . براي درك بهتر موضوع بفرماييد با هم نوشته ديگري از دكتر خزعلي از سايت خود ايشان را مرور كنيم:
آنوسی ها ! ( یهودیان مسلمان نما (
وجود یهودیان مسلمان نما (آنوسی) در میان همه طبقات جامعه به خصوص اقشار تاثیر گذار ، سیاستمداران، فرهنگ سازان، روحانیون و پزشکان، دقت و هوشیاری بیش از پیش ما را می طلبد !
آنوسي کیست؟
آنوسی یک کلمه عبری است و به یهودیانی اطلاق می شود که به هر دلیل، داوطلبانه یا به اجبار، تظاهر به اسلام می کنند، و تغییر دین آنها ظاهری است، بعضی از آنوسی ها در اروپا تظاهر به مسیحیت می کنند و به مسیحیان صهیونیست مشهورند !
آنها در ظاهر مسلمانند، نماز می خوانند ، روزه می گیرند، حج می روند و خمس و زکات می پردازند، اما کنیسه های زیر زمینی خود را دارند !
آنوسی ها برای جلب اعتماد مردم به هر لباسی در می آیند، در صورت امکان به حوزه های علمیه می روند و تحصیلات حوزوی خود را تا بالاترین مدارج پی می گیرند! بعضی به دنبال طب می روند و در کسوت پزشک تاثیرات مهمی می گذارند! به نظر می رسد لغت حکیم برای طبیب ، برداشتی از لغت خاخام به معنای دانا و دانشمند است ، و باز تخصص اصلی یهودیان یعنی اقتصاد و بازار ، پایگاه اصلی آنوسی ها است! در آن پایگاه نیز ارتباط تنگاتنگ با حوزه و روحانیت در دستور کار آنان است ، برخی ادعا می کنند از اولاد پیامبر و سیدند! ( علاقمندان به آشنایی با علمای آنوسی می توانند به کتاب " فرزندان استر " رجوع کنند ) از مشاغل مورد علاقه آنان موسیقی و سیاست است !
آنوسی ها تظاهر شدید به تدین دارند ، حتی المقدور زندگی ساده و فقیرانه همراه با مظلوم نمایی و ترحم دارند، با این روشها راه را برای کسب اعتماد و قدرت در جامعه اسلامی باز می کنند، پله های ترقی را طی کرده و در صورت رسیدن به قدرت حتی المقدور از آنوسی ها به عنوان همکار و کارگزاراستفاده می کنند ، بدین ترتیب هرم قدرت خود را روز به روز قوی تر می کنند و به هدف نهایی که ضربه زدن از درون به مسلمین است نزدیکتر می شوند! با پنهان کاری دقیق کمتر کسی به هویت یهودی آنان پی می برد!
مهمترین حرفه آنان که نبض اقتصاد را در دست دارد و می تواند حامی قوم یهود باشد و در صورت لزوم خون مسلمین را در شیشه کند، بانکداری و ربا خواری است ، آنان با این بنگاههای اقتصادی دست یکدیگر را گرفته و توان مسلمین را می کاهند! اگر به سیاستهای کلان اقتصادی دست پیدا کنند بانکهای مسلمین را به ورشکستگی و بانکهای خود را فربه می سازند، گاهی سیاست گذاری احمقانه ای میکنند اما در بطن آن نابودی بانک های اسلامی و شکست اقتصاد کشورهای اسلامی است !
قطعا تصديق مي كنيد كه موضوع پيچيده تر و حساس تر از آن چيزي است كه تصورش را بكنيم.