یکشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۹

آيا مشايي واقعاً يك معما است ؟ - اورمولو تايماز



رحيم مشايي در نزد خيلي ها تبديل به يك معما شده است . اظهارات و عملكرد وي هر از چند گاهي باعث ميشود تا سيل انتقادات و گاهاً جانبداري ها بسوي وي روانه شود ، كار به جايي رسيده كه اخيراً مداحان طراز اول وي را به آلت تناسلي مردانه هم تشبيه كرده اند. ولي آيا واقعا رحيم مشايي يك معما است ؟ راز طرفداري و پشتيباني رييس جمهور از وي چيست ؟ و اساساً چرا مشايي اين كارها را مي كند؟ پاسخ به اين سوالات هم مشكل است و هم خيلي راحت . مشكل است زيرا از نظر منطق صرف توجيه و يافتن تشابه عملي بين ماهيت دولت كنوني و اعمال و رفتارها و اظهارات مشايي مشكل است . اما راحت است ، زيرا با كمي دقت و تيز هوشي ميتوان به راحتي پرده از روي اين معما برداشت . من ميخواهم اين معما را با كمي نظيره سازي برايتان حل كنم . در زمان آقايان رفسنجاني و خاتمي ما با پديده اي به نام فائزه هاشمي روبرو بوديم . فائزه خانم چادر به سر مي كشيد ولي در مواقع لزوم دوچرخه سواري مي كرد و با پوشيدن شلوار جين تن نما اسب سواري هم مي كرد . اظهارات فمنيستي ايراد ميكرد و مجله فمنيستي بيرون مي داد . فدراسيون ورزش زنان را راهبري مي كرد و در عين حال به داد بيماران خاص هم رسيدگي مي فرمود!!! 


يادتان كه آمد! همين آقاي رحيم مشايي هم حالا شده فائزه خانم همان موقع ! اين از نظيره سازي ماجرا . اما چرا دولت ها به چنين اشخاصي احتياج دارند ؟ اگر كمي توجه كنيم به كاركردهاي چند سويه و كاربردي اين افراد مي توانيم واقف شويم . اولا اظهارات جنجالي اين قبيل آدم ها باعث ميشود تا اذهان و افكار عمومي به راحتي منحرف شوند و يك موضوع جنبي براي مدتي جاي موضوعات اصلي را بگيرند . 
 كاركرد ديگر اين است كه از طريق برخي اظهارات و عملكرد هاي اشخاص از اين دست ، نقطه تحمل و واكنش مخالفين خودي و غير خودي سنجيده ميشود . ديگر اينكه بوسيله اين افراد ميتوان برخي پيوند ها و لابي ها را فعال نمود . نظير همين همايش ايرانيان خارج نشين كه كارگردان آن همين اسفنديار رحيم مشايي بود . فايده ديگر اين است كه برخي حرف ها را كه في المثل بزرگان نظام ميخواهند بگويند ولي چون نمي توانند، از دهن اين آدم ها اظهار مي كنند . مانند انواع و اقسام فرمايشات راسيستي و ايران باستان گرايانه و غيره .


فايده ديگر آن اين است كه بوسيله سخنان هر از چند گاه اين افراد برخي خارجي ها را مي توان گول زد و يا حداقل گيج كرد . مانند دم از دوستي با ملت اسرائيل زدن و سردر گم كردن بعضي ها كه يعني اين يك سيگنال سياسي است پس بايد آن را گرفت يا تقويت كرد . از طرف ديگر اشخاصي مثل اسفنديار رحيم مشايي يا فائزه هاشمي مي توانند هنرمندان ، بازيگران و برخي فعالين ويژه را به دور خود جمع كنند تا در مواقع ضروري بتوان از وجود آنها استفاده كرد . مثل هديه تهراني و فعالين خانه سينما و خانه هنرمندان و غيره كه آقاي مشايي در اين زمينه ها فعال است .


از اين نوع كاركرد ها تا بخواهيد ميتوان مثال آورد كه البته خيلي ها به آن واقف هستند . مي ماند آخرين كاركرد اين نوع افراد كه آن هم قابليت قرباني شدن اين قبيل آدم ها است . يعني اينكه حكومت ها وقتي به آخر خط رسيدند و يا كار خيلي بيخ پيدا كرد ميتوانند به راحتي اين قبيل آدم ها را قرباني كنند و گناه خيلي چيزها را يه گردن اينها بياندازند و در آخر با گردن افراشته و قيافه حق به جانب از ماجرا فرار بكنند . از اين مثال ها هم تا دلتان بخواهد در كره شمالي و شوروي و كوبا و غيره زياد است . جان كلام اينكه معماي مشايي مثل اينكه خيلي هم پيچيده نبود !نظر شما چيه ؟ آيا واقعاً رحيم مشايي همان فائزه هاشمي است يا بالعكس؟

۱ نظر:

ناشناس گفت...

yuzdə yuz gatılıram sizə