چهارده مرداد سالروز مشروطيت و انقلاب بزرگ آزربايجان بر عليه استبداد در مشرق زمين است . اين انقلاب به قدري مهم و تاثير گذار بود كه سر تيتر بزرگترين روزنامه ها را در سراسر گيتي تشكيل مي داد و مردم سراسر جهان اخبار آن را تعقيب مي كردند . به جرات مي توان گفت همه روزنامه خوانهاي آمريكا ستارخان و باقرخان را مي شناختند و در مقابل مجاهدين تبريز و آزربايجان سر تعظيم فرود مي آوردند . هوارد باسكرويل يكي از اين شيفتگان آزادي بود كه از آمريكا به تبريز آمد و در جرگه مجاهدين قرار گرفت نوشته زير به همين مناسبت شرحي است بر زندگي اين شهيد راه آزادي.
هوارد کانکلین بسکرویل ، 10 آوریل ۱۸۸۵ در شهر نورث پلات در ايالت نبراسکا متولد شد.
او معلم ۲۳ ساله آمریکایی بود که در پاییز ۱۹۰۸ به دعوت مدرسه مموریال تبریز جهت تدریس تاریخ به ایران آمد. ورود او به ایران مقارن با دورهای بود که محمد علی شاه در تهران مجلس به توپ بست و اساس مشروطه را برچید و دوره استبداد صغیر را در ایران حاکم کرد. باسکرویل در مدرسه تاریخ عمومی درس میداد، اما به خواست شاگردان مدرسه و معلمان مدرسه مانند مرحوم شریفزاده تدریس حقوق بین الملل را نیز بر عهده گرفت. در همان دوران مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعاده مشروطیت به پاخاستند و به دنبال این حوادث دستهای در تبریز به نام فوج نجات تشکیل شد. باسکرویل که دوره سربازی را در آمریکا دیده بود، به قول خودش به جای نقالی تاریخ مردگان تصمیم گرفت مشق نظامی به جوانان بیاموزد. در همین ایام مرگ سید حسن شریفزاده دوست و یار نزدیک باسکرویل چنان او را منقلب کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا که از او خواسته بود از صف مشروطهخواهان جدا شود، ضمن پس دادن پاسپورتش گفت:«تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست.»
فروردین ماه سال 1288 شمسی بود و تبریز روزهای سختی را میگذراند . از شب تا سحر و از پگاه تا غروب , گلوله های توپ و تفنگ بود که از هر سو بر سر مردم شهر میبارید و شهر از چهار طرف چنان در محاصره بود که بیم گرسنگی , همه را پریشان خاطر کرده بود و سختی نان و خوار بار و تلاشهای خدعه آمیز کنسولهای روس و انگلیس سردار و سالار را بر آن داشت که بار دیگر به جنگ بزرگی برخیزند و این بار غرب تبریز را برگزیده بر آن شدند که به شام غازان که یکی از لشکرگاهای صمد خان شجاع الدوله بود یورش برند و چون بسیج نیرو میکردند، باسکریول چنین خواست که فوج نجات در این تاخت پیش جنگ باشد .
باسکریول آن شبی که فردایش جنگ آغاز می شده از وجد به خواب نرفت و فوج فوج خود را تشجیع میکرد و میگفت بکوشید تا بر دشمن غالب شوید . صبح دوشنبه 30 فروردین1288،(19 آوریل 1909)اولین کسی که قدم به میدان جنگ گذاشت و فوج خود را فرمان حمله داد باسکرویل بود و نخستین کسی هم که هدف تیر دشمن گردید و جان سپرد باز باسکرویل بود .
امروزه، تندیسی از او در خانه ی مشروطه ی تبریز به عنوان یک شهید قرار داد. فرشی نیز منقش به صورت او به دست زنان تبريزي بافته شد ، طرح آن ، لچك ترنجي و حواشي قاليچه نيز داراي طرح قاب قابي است ، به احتمال زياد تمام پشم داراي رنگ متن روناسي بوده ، لچكهاي اطراف نيز داراي طرح سرو نازهاي مارپيچ زيبا است ، در ترنج آن تصوير باسكرويل با مهارت و چيره دستي زياد نقش بسته ،این فرش برای مادر بسکرویل در آمریکا به نشان تقدیر از شجاعت و ایثار او فرستاده شد البته اين قالي با كمال تاسف هرگز به دست مادر باسكرويل در آمريكا نرسيد و به طور مرموزي تا به امروز مفقود بوده ، كه اينك پس از 100 سال مي تواند سند مهمي از دوران مشروطه باشد .
او معلم ۲۳ ساله آمریکایی بود که در پاییز ۱۹۰۸ به دعوت مدرسه مموریال تبریز جهت تدریس تاریخ به ایران آمد. ورود او به ایران مقارن با دورهای بود که محمد علی شاه در تهران مجلس به توپ بست و اساس مشروطه را برچید و دوره استبداد صغیر را در ایران حاکم کرد. باسکرویل در مدرسه تاریخ عمومی درس میداد، اما به خواست شاگردان مدرسه و معلمان مدرسه مانند مرحوم شریفزاده تدریس حقوق بین الملل را نیز بر عهده گرفت. در همان دوران مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعاده مشروطیت به پاخاستند و به دنبال این حوادث دستهای در تبریز به نام فوج نجات تشکیل شد. باسکرویل که دوره سربازی را در آمریکا دیده بود، به قول خودش به جای نقالی تاریخ مردگان تصمیم گرفت مشق نظامی به جوانان بیاموزد. در همین ایام مرگ سید حسن شریفزاده دوست و یار نزدیک باسکرویل چنان او را منقلب کرد که در جواب همسر کنسول آمریکا که از او خواسته بود از صف مشروطهخواهان جدا شود، ضمن پس دادن پاسپورتش گفت:«تنها فرق من با این مردم، زادگاهم است و این فرق بزرگی نیست.»
فروردین ماه سال 1288 شمسی بود و تبریز روزهای سختی را میگذراند . از شب تا سحر و از پگاه تا غروب , گلوله های توپ و تفنگ بود که از هر سو بر سر مردم شهر میبارید و شهر از چهار طرف چنان در محاصره بود که بیم گرسنگی , همه را پریشان خاطر کرده بود و سختی نان و خوار بار و تلاشهای خدعه آمیز کنسولهای روس و انگلیس سردار و سالار را بر آن داشت که بار دیگر به جنگ بزرگی برخیزند و این بار غرب تبریز را برگزیده بر آن شدند که به شام غازان که یکی از لشکرگاهای صمد خان شجاع الدوله بود یورش برند و چون بسیج نیرو میکردند، باسکریول چنین خواست که فوج نجات در این تاخت پیش جنگ باشد .
باسکریول آن شبی که فردایش جنگ آغاز می شده از وجد به خواب نرفت و فوج فوج خود را تشجیع میکرد و میگفت بکوشید تا بر دشمن غالب شوید . صبح دوشنبه 30 فروردین1288،(19 آوریل 1909)اولین کسی که قدم به میدان جنگ گذاشت و فوج خود را فرمان حمله داد باسکرویل بود و نخستین کسی هم که هدف تیر دشمن گردید و جان سپرد باز باسکرویل بود .
مرگ باسکرویل برای تبریزیها سخت ناگوار بود، تشیع جنازه باشکوهی برای او در تبریز به راه افتاد و هنوز هم ایرانیان بسکرویل را ستایش کرده و او را شهید می دانند. او در گورستان مسیحیان ارمنی تبریز، به خاک سپرده شده است. دلیلی که جهان گردان و مردم عادی را از دیدار آزادانه از مزار وی باز می دارد. با این همه، برخی علاقه مندان ناشناس به طور متناوب سنگ مزار وی را با گل های تازه تزیین می کنند .
امروزه، تندیسی از او در خانه ی مشروطه ی تبریز به عنوان یک شهید قرار داد. فرشی نیز منقش به صورت او به دست زنان تبريزي بافته شد ، طرح آن ، لچك ترنجي و حواشي قاليچه نيز داراي طرح قاب قابي است ، به احتمال زياد تمام پشم داراي رنگ متن روناسي بوده ، لچكهاي اطراف نيز داراي طرح سرو نازهاي مارپيچ زيبا است ، در ترنج آن تصوير باسكرويل با مهارت و چيره دستي زياد نقش بسته ،این فرش برای مادر بسکرویل در آمریکا به نشان تقدیر از شجاعت و ایثار او فرستاده شد البته اين قالي با كمال تاسف هرگز به دست مادر باسكرويل در آمريكا نرسيد و به طور مرموزي تا به امروز مفقود بوده ، كه اينك پس از 100 سال مي تواند سند مهمي از دوران مشروطه باشد .
۱ نظر:
سلام این دولت برایه همه چی پول دارند ولی نه برای یارانهها . هی میگن نیروی هستهای تو نگو ما باید از حالا به بعد هسته بخوریم چون از خورشت الو فقط هستش گیرمون میاد. ما نیروی هستهای میخواهیم بزنیم تو سرمون. نه قدرت خرید داریم نه میتونیم از حالا با بعد جایی برویم چون اقایون بنزین را حسابی بالا بردند. آقای احمدینژاد حق نفت ما که گفتی سر سفره هر خانواده ایرانی میاری کو؟ همه رو دادید به عربهای سنی تو غزه بخورند تا عکستون رو همهجای فلسطین بزنند. نه نیروی اتممیت رو میخواهیم نه کمکت به غزه. یادت نره که همین ما بسیجیهایی که همه یارانهها رو ازشون بریدی ما باعث شدیم که جنابعالی هنوز رئیس جمهور باشید.
ارسال یک نظر