دستجات ارمني و آسوري متشكل از مهاجرين و فراريان وان از خاك عثماني و ارامنه و جيلوهاي ساكن اورميه در روز دوم اسفند توانستند پس از چندين روز درگيري و محاصره مردم گرسنه و بي سلاح اورميه شهر قهرمان اورميه را تصرف كنند. دولت هاي روس و انگليس ، همچنين بيست هيئت ميسيونري مسيحي كه فعال ترين آنها ميسيون آمريكايي و در نوبت بعدي فرانسه و آلمان به همراه هفده گروه ميسيونري مسيحي اروپايي در اورميه از سال ها قبل طرح ريزي چنين اقدامي را كرده بودند و اهالي خسته و گرسنه و به شدت ضعيف شده اورميه طي سال هاي آشوب و اشغال در سال هاي نهضت مشروطيت و اشغال آزربايجان بدست روس با دادن تلفات وحشتناك مجبوراً شهر را در اختيار دسته هاي قلدر و خون ريز ارمني دادند. نوشته زير توسط دوست دانشمندم جناب مهران بهاري نوشته شده كه به مناسبت نزديك شدن اين ايام مطالعه آن را مفيد مي دانم .اورمولو تايماز
با سقوط دولت تزاري روسيه، قواي وي مجبور به عقب نشيني از بخشهائي از خاك عثماني كه در آغاز قرن بيستم به اشغال خود در آورده بود شد. متعاقب آن با پس راندن نيروهاي اشغالگر انگليس و فرانسه و يونان تحت رهبري آتاترك، خلق ترك در آناتولي-رومئلي و يا تركيه جديد موفق به كسب و حفظ استقلال وطن خويش گرديد. بدين ترتيب طرح ماجراجويانه دول استعماري اروپائي و غرب و بنيادگرايان مسيحي براي تاسيس دولتي صليبي-ارمني در خاك و مناطق ترك نشين شرق آناتولي (آزربايجان تركيه) و با استفاده از روشها و تاكتيكهاي ترور، شورشهاي مسلحانه، نسل كشي، كشتار و اخراج توده ترك كه به مدت بيش از نيم قرن آنها را بكار برده بودند با ناكامي مواجه گرديد.
اما پس از اتفاقات فاجعه بار، پرهزينه و تاسفبار مذكور در عثماني، نه ارمنيان و نه دول استعماري از پاي ننشستند. در همان سالها روسيه در جنوب قفقاز بخشهايي بسيار گسترده از اراضي ترك نشين آزربايجاني را تجزيه و به دولت تازه تاسيس شده ارمنستان (و بخشهايي از آنرا به داغستان روسيه و گرجستان) الحاق نمود. دولت جديد ارمنستان نيز شروع به اخراج و پاكسازي ساكنين ترك اين مناطق بويژه از شهر ترك نشين و آزربايجاني ايروان، پايتخت بعدي اين دولت كرد. هنگامي كه روسها خانات تركي-آزربايجاني ايروان – جمهوري ارمنستان امروزي- را اشغال نمودند، اكثريت جمعيت آن ترك بود. تقريبا دو سوم جمعيت مسلمان (ترك) خود شهر ايروان-پايتخت بعدي ارمنستان- يعني بيش از ٦٠٠٠٠ تن در اوايل قرن بيستم از طرف روسيه و بقيه به همراه تركان ساكن در ديگر مناطق ارمنستان در اواخر قرن همين از طرف دولت ارمنستان به زور اخراج شدند.
از طرف ديگر و همزمان با وقايع عثماني، ارمنيان به همراهي آسوريان باز با تحريك، خط دهي و كمك دول استعماري غرب-مسيحي به هوس تاسيس دولتي مسيحي در بخشهايي از خاك آزربايجان جنوبي (آزربايجان ايران) و الحاق آن به دولت تازه تاسيس ارمنستان افتادند. و باز در زمينه سازي اين هدف، نيروهاي مسلح دولت ارمنستان و شبه نظاميان ارمني (قاچاقلار) به همراهي همتايان آسوري خود (جيلوولار) به سوداي بدست آوردن برتريت جمعيتي عددي و خاك، دست به قتل عام و نسل كشي تركان در ايران (آزربايجان جنوبي) زدند. قتل عام فجيع و نسل كشي بيش از صد هزار تن از تركان آزربايجان جنوبي در سالهاي جنگ اول جهاني در اورميه، سولدوز، خوي، سلماس، مرند، قره داغ، ديلمقان، شرفخانه، ماكو، قوشچي، ... انجام شده توسط نيروهاي مسلح مسيحي ارمني-آسوري، به حوادث "جيلوولوق-قاچاقلار" معروف است.
پس از فرو پاشيدن اتحاد جماهير شوروي و گرفتار آمدن آزربايجان در دامن جنگ داخلي و ناآراميهاي قومي و در اثر غفلت رهبران و ساده لوحي مردم آزربايجان، ارمنيان دوباره فرصت را غنيمت شمرده استقلال منطقه عمدتا ارمني نشين قره باغ عليا را از آزربايجان اعلام نمودند. و بدنبال آن سناريوي قتل عام تركها و اشغال اراضي آزربايجان در سالهاي جنگ جهاني اول در شرق تركيه، جنوب قفقاز و آزربايجان ايران توسط ارمنيها و با حمايت ها و تشويهاي آشكار و نهان روسيه و دول بزرگ غربي و مراكز ميسيونري مسيحي، بار ديگر و عينا تكرار شد. با پيشروي ارتش ارمنستان و نيروهاي روسيه در داخل خاك آزربايجان، ارتش اين كشور علاوه بر قره باغ عليا، قره باغ سفلي ترك نشين را نيز متصرف و افزون بر آن هفت استان ديگر جمهوري آزربايجان را اشغال نمود. جنگ خونين در گرفته بيش از پنجاه هزار كشته و يك ميليون بيخانمان و آواره ترك برجاي گذاشت. در ادامه، به عنوان تاكتيكي براي فراري دادن اهالي ترك، ارتش ارمنستان با حمايت هنگ ٣٦٦ ارتش روسيه شهر خوجالي آزربايجان را اشغال و به كشتار جمعي توده ترك غيرنظامي اقدام نمود. در قتل عام خوجالي صدها غيرنظامي شامل زنان و كودكان به طرز فجيعي كشته شدند. گزارشات منابع حقوق بشري و بين المللي بيطرف، پر از ذكر نمونه هاي فجايع انجام شده در اين قتل عام توسط نيروهاي ارمني، مانند دريدن شكم و بريدن گوشهاي زنان و مردان، شليك تير خلاص به سرهاي كودكان و نوجوانان، كشتار تمامي اعضاء بسياري از خانواده ها، مثله كردن سربازان اسير و به دار آويختنشان ميباشد.
ارومي، کي ز آفت خواهد آسود؟
شعر زير سروده تقي رفعت از پيشگامان بيداري و خودآگاهي ملي ترك در آزربايجان جنوبي است. اين شعر فارسي به سبك جديد و به مناسبت به آتش كشانيدن اورميه توسط نيروهاي مسيحي اشغالگر حين فجايع جيلوولوق-قاچاقلار سروده شده و در شماره ٢٧ روزنامه تجدد چاپ تبريز منتشر گرديده است. تقي رفعت در اين شعر خود به زباني شاعرانه و پراحساس تراژدي سوازنيده شدن اورميه را ناشي از اعتماد و مهمان نوازي وي و گشودن آغوش خود به نصاراي مهاجم و جيلوهاي گريخته از عثماني دانسته است:
ارومي سوخت ! ارومي سوخت ! ارومي
كه اندر سينه اش اميد عمران
نوا نو مي دميد از بخت ايران
برغم خارجي و نفع بومي
حياتي تازه درمي يافت شادان…
خدا ! شر كدام آذر قدومي
سوخت ارومي؟
ارومي كز خرابي هاي بيداد
پريشان، بيقرار، آزرده مي بود
كه فرزندان خود را دير يا زود
به جلادان استبداد مي داد
ارومي، كي زآفت خواهد آسود؟
خداوندا كدامين بخت شومي
سوخت ارومي؟
روايت را بنا شد حكم رويت…
نديديم آن سيه كابوس را ما،
نه حال بلده مطموس را ما،
كه ويران شد سراسر… در نهايت
شنيديم آفت منحوس را ما،
كه زير آسمان پر نجومي،
سوخت ارومي
بلي گفتند ارومي سوخت، خاكستر
شدش بازار و آزادي چنين را،
چنان تاب آورد مردم كه اين را،
نمي برد از خداي اميد ديگر،
كه اين اندازه سخت آرد به خاور
بلاد از هر طرف، هر سو هجومي…
سوخت ارومي
ارومي انتظاري غير از اين داشت…
ارومي انقلاب روس را ديد،
نهضت اندر دلش فرياد و بلعيد
فغان سينه رنجور پنداشت
كه بتوان خصم ديرين باز بخشيد…
چه بود افسوس! مردي را لزومي؟
سوخت ارومي
زكشت مرحمت با صد نيازي،
ارومي بار بدبختي درو كرد
ارومي در كنارش مار پرورد
ارومي سوخت از مهمان نوازي
به جرم اينكه شد با فقر همدرد
جلوها را رهاند از دست رومي،
سوخت ارومي
ارومي! اعتمادت؟ اعتمادت
ترا سخت امتحان كرد اندرين كار!
دو روزت بخت نيكو بود بيدار،
دو روزت عهد خواري خارج از ياد،
سوم روزت سعادت شد نگونسار،
ارومي! باز غرق اندر غمومي!
سوخت ارومي
ارومي! اعتمادالدوله ديروز،
نصارا نيز امروزت دهد باك،
يكي طوفان خون جوشاند ار خاك،
يكي افروزد آتش هاي جانسوز!
پس از ده آك، ارومي! باز ده آك
هزاران بوم پس از تبعيد بومي!
سوخت ارومي!
ارومي مي نبايد روي نابيد،
از الطاف جناب رب قهار،
فلاكت بختياري آورد باز،
بشرط آنكه در دل پايد اميد؟
بشرط اينكه باشد عزم در كار؟
به فردا ديده بايد دوخت ارومي!
سوخت ارومي!
همي با ما كند اقبال پرخاش،
همي بر فرس تازد بخت بدخو!
از آتش من نترسم يكسر مو،
رقيب ما چو آتش بود، اي كاش
ز ترس آب جاري در تكاپو…
ارومي! نااميد اندر همومي
آه! ارومي! …
شناسم سخت تر خصمي ترا من،
كه باشد ياس ميل آشوب، امل ريز…
چو افتادي چنين، چونان تو برخيز
كه خود نادم شود از كرده دشمن،
سمند عزم را بر صولت انگيز
مبادا، غيرتت ريزد چو مومي…
هان اورمی
۱ نظر:
آذربایجان جنوبی دیگه کودوم گوریه؟ پان ترکا بدونن اگه به خوان تجزیه طلبی کنن ما آذربایجانی های اصیل تا آخرین قطره خونمون جلوش نوکران علی اف مست می ایستیم
چرا از نسل کشی ارامنه به دست ترکیه و کشتار مردم تبریز به دست ترکای عثمانی چیزی نمی نویسی؟
ارسال یک نظر