یکشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۹

كشكي بارماقلاريم چيچك اولايدي



بارماقلاريم چيچك اولايدي،
گؤزلريم ايكي گؤيرچين...
اون چيچه يي دريب سيزه گؤندره يديم 
سودابه خانيملاري! (والي گؤزتن)
شنبه 26تير گجه سي گونازدا بيرپروگرام ياييملاندي كي حصر اولونموشدي خانيم سودابه اردوان و اثرلري و فيكيرلرينه . بو پروگرام دويقو يوكلو و اينانيلماز اينسان حيسلرينه تكان وريجي بير ورليشيدي. سودابه خانيم 1337تبريز دوغوملو بير وطن داشيميزدير. بو خانيم سگيز ايل عومرون زينداندا گچيريب و 1992نجي ايلده سوئد ه مولتجي اولاراق گدير. بو خانيم رسام و هيكل تراش اولدوقونا گوره اينجه و بير او قدرده گوجلو بير ياپييا صاحيب دير. بو خانيم چوخلو موصاحيبه لر و مقاله لري واركي موختليف سايت لار و مديا قورولوشلاريندا ياييملانيبدير. ياد نگاره هاي زندان بو خانيمين ان مشهور ياييملانميش  اثريدير. سون زامانلاردا سودابه خانيم بير مقاله تيراختورچولارا خطاب يازيب و نشر اتدي كي چوخلي ميللي فعاللاريميز بو واسيطه ايله بو خانيم لا تانيش اولوبدولار(تقاضايي زنانه از هواداران تيم تراكتور). بو بهانه ايله اشاغيدا تانيتيم آماجيلا فارس ديلينده بو وطنداشيميزين ايرتيباطيندا بعضي ياييملانميش يازيلاري عكس ائديرم . اگر سيز، سوزي گئچن پروگرامي گورمه ميش اولسانيزدا امينم كي تكجه بو مطلبلري اوخودوقدان سونرا بير كز داها بير آزه ربايجانلي اولدوقونوزا گوره و بويله بير هم يرلري لريميز اولدوقونا گوره ، فخر ائده جكسينيز.


سودابه اردوان نویسنده «یادنگاره های زندان»

سودابه اردوان در سال 1337 در شهر تبریز به دنیا آمده است. اوپس از گرفتن دیپلم دبیرستان در رشته دکوراسیون و مهندسی داخلی مدرسه عالی ساختمان وابسته به دانشگاه پلی تکنیک تهران قبول می شود. خیلی زود به مبارزات صنفی ـ سیاسی روی می آورد و چندی بعد به همراه عده ای دیگر از دانشجویان فعال به علت شرکت در اعتراضات دانشجویی از دانشگاه اخراج می شود. او مبارزه سیاسی را ادامه می دهد و در مورد اخراجش با خانواده اش حرفی نمی زند. تا اینکه انقلاب بهمن 1357 به وقوع می پیوندد. سودابه اردوان آفریننده کتاب "یادواره های زندان" است که در این کتاب علاوه بر ده ها تابلو از نقاشی ها و مجسمه های بی نظیرش از روایت های تکان دهنده ای در مورد محدودیت های بهداشتی، کمبود غذا و تغذیه ناسالم، شیوع بیماری های مسری، سلول های تنگی کهبرای سه نفر ساخته شده بود ولی بیش از چهل نفر در آن ها به سر می بردند. سودابه در سال 1996 به خارج از کشور می آید و از آن زمان در کشور سوئد زندگی می کند. او در سوئد یک دوره ی دو ساله نقاشی و مجسمه سازی را در مدرسه عالی هنرهای زیبای استکهلم گذرانده و اکنون به هنر نقاشی می پردازد. خانم اردوان همچنين به شغل ممد كاري اجتماعي در استكهلم مشغول مي باشد.

يادنگاره‌های زندان، نويسنده و طراح سودابه اردوان

...مرا به سلول انفرادی در بند آسايشگاه می‌آورند و در را قفل می کنند. وارد سلول می‌شوم، احساس می کنم ديوار‌های سلول به من فشار می‌آورند. تا کی بايد با اين ديوار‌ها زندگی کنم؟سايه‌ام را بر روی ديوار روبرو می‌بينم. به خراشيدن ديوار بر‌می‌آيم، فايده‌ای ندارد، بيش از اندازه سفت است. نوک مدادی را که در درز چادرم جاسازی کرده‌ام بيرون می‌آورم. خطی دور سايه‌ام می‌کشم حالا دو نفر شده‌ايم. اين نفر دوم را دوست دارم و سعی می‌کنم که مواظبش باشم. ورزش می‌کنم، راه می‌روم و ناخودآگاه به حوادث اين چند سال فکر می‌کنم. هر لحظه دچار حالتی هستم؛ مضطرب، عاشق و متنفر. اجازه نمی‌دهند تا وسايل‌ام را به سلول بياورم. چند روز بعد مسواک حوله و چند تکه از لباس هايم را به من می‌دهند. تعدادی کاغذ را هم از قبل مخفيانه با خودم به سلول آورده‌ام. اما هيچ مداد و يا خودکاری را برای نقاشی کردن ندارم. با خودم فکر می‌کنم به هر شکلی شده من بايد بر روی اين کاغذ‌ها نقاشی کنم و آنها را خالی نگه ندارم. به فکر درست کردن رنگ با چای ليپتون می‌افتم. کيسه چای ليپتون را در کمی آب می‌خيسانم. سپس بر روی لوله شوفاژ گرمی که از سلول رد شده خشک می‌کنم. رنگ قهوه‌ای زيبايی به‌دست می‌آيد و حالتی شبيه آبرنگ پيدا می‌کند. برای اين رنگ احتياج به قلم‌مو دارم. تصميم می‌گيرم از موی سرم قلم‌مو درست بکنم. تيغ مداد‌تراشی را نيز در چادرم جاسازی شده دارم. آن را بيرون می‌آورم. حال به نخ محکمی نيز احتياج دارم. از جورابم نخ نايلونی را بيرون می‌آورم و اتفاقی از کف سلول هم يک خلال دندان پيدا می‌کنم. يک تکه از موی سرم را با تيغ مداد‌تراش می‌برم. آنها را مرتب می‌کنم و به سر خلال دندان می‌بندم. سپس نوک موها را يک بار ديگر با تيغ مداد‌تراش می‌برم. آنها را منظم می‌کنم و به سر خلال دندان می‌بندم. نوک موها را بار ديگر مرتب می‌کنم و قلم را امتحان می‌کنم. خوب است و می‌شود با‌ آن نقاشی‌کرد. شروع به کشيدن چهره‌هايی خيالی می‌کنم. نمی‌دانم چه شکلی خواهند شد. ولی بعضی از آنها بدون آن‌که تصميم گرفته باشم درست شبيه بچه‌هايی می‌شوند که در اين سال‌ها با آنها زندگی کرده‌ام. با هر چهره‌ای که می‌کشم همدمی پيدا می‌کنم. نقاشی‌هايی را که با چای می‌کشم آخرين نقاشی‌های من از زندان می‌شود. روز آخر آنها را در داخل بدنم جاسازی می‌کنم و به بيرون می‌آورم... (بخشی از متن کتاب يادنگاره‌های زندان)
او که از فعالين و مبارزان راه آزادی، دموکراسی و جنبش پيشرو زنان است، هشت سال از بهترين سال‌های زندگی خود را در زندان‌های از جمله اوين و قزلحصار بسر برده و از بازماندگان فاجعه‌ی ملی سال ۶۷ می‌باشد. يادنگاره‌های زندان مجموعه‌ای از خاطرات دردناک اين سال‌هاست که به همراه مجموعه‌ای بی‌نظير از نقاشی‌های اين هنرمند منتشر می‌شود. وی طی اين سال‌ها روابط غير انسانی حاکم بر ، برخورد دژخيمان و زندانيان و پيدايش و ايجاد روابط انسانی و غير انسانی بين زندانيان، عواطف، آرزوها، تلخ‌کامی‌ها، بيم‌ها و اميدها و حتا شادی‌های زندان را با کمترين امکانات و در ابعاد چند سانتيمتری به تصوير کشيده است. نقاشی‌های موجود در اين کتاب، تعدادی از اين تصاوير است که از دست زندانبانان مصون مانده و وی موفق شده است که از زندان بطور مخفيانه به بيرون بفرستد و در اين مجموعه‌ی اسناد منعکس شده استد.ستان عزيز ميتوانند مطالب تكميل تر را از آدرس هاي زير بخوانند:



۳ نظر:

aziz گفت...

براي دريافت كد راديو جاناز, راديو گوناز ,تلويزيون جاناز وگوناز وديگر راديو تلويزيون هاي تورك به ما سر بزنيد.

ناشناس گفت...

براي دريافت كد راديو جاناز راديو گوناز ,تلويزيون جاناز وگوناز وديگر راديو تلويزيون هاي تورك به ما سر بزنيد. 

فرزاد قنبری گفت...

سایین قانداش
هر زامان سیزین ، بیزلرده یئرینیز وار
اسکی وئبلاگرانیزی لینک ائله مه دیغینیزدان، اونلاری حذف ائله دیم.
سیزه اوغورلار لینک اولدوز