اعتدالیون :
اعتدالیون یکی از دو جناح مهم سیاسی دورهٔ مشروطه است. این جناح، که در مقابل جناح عامیون قرار داشت، طرفدار تغییرات آهسته و مخالف اقدامات تندروانه و رادیکال بود.
رهبران حزب اعتدالیون مرتضی قلی نائینی، محمدصادق طباطبایی (پسر سید محمد طباطبائی) و علیمحمد دولت آبادی (برادر کوچکتر یحیی دولت آبادی) بودند. بسیاری از کسبه و اصناف که پیرو سیدعبدالله بهبهانی بودنداز اعتدالیون طرفداری میکردند و این سخن اتهام آمیز آنها را پذیرفتند که عقاید و مرام حزب دموکرات با اصول و مبانی دین تطبیق نمیکند. خطرات حزب دموکرات در مورد تفکیک دین از دولت، بارها و بارها از جانب اعتدالیون مطرح میشد تا این مدعا اثبات شود که دموکراتها دشمن روحانیت هستند. حتی ستارخان و باقرخان قهرمانان تبریز که با آن شور و هیجان در تبریز به روحانیون محافظه کار انجمن اسلامیه یورش
برده بودند، وقتی در تهران مستقر شدند از اعتدالیون هواداری کردند.
برده بودند، وقتی در تهران مستقر شدند از اعتدالیون هواداری کردند.
در مجلس دوم مشروطه، عبدالحسینمیرزا فرمانفرما و عینالدوله نیز با این حزب اعتلاف نمودند. بنابراین مجموع نمایندگان اعتدالی در این مجلس به ۳۶ تن در برابر ۲۸ نفر عامیون رسید. سایر اعظای اصلی این حزب سپهداراعظم تنکابنی، سردار محیی، سیدعبدالله طباطبایی و ناصرالملک بودند.
اجتماعیون عامیون :
اجتماعیون عامیون حزب سوسیال دمکرات انقلابی ایران بود، بنیادگذار آن علی مسیو بود. حزب اجتماعیون عامیون در سالهای انقلاب مشروطیت، خدمات انکار ناپذیری انجام داده. مرکز غیبی (سازمان مخفی اجتماعیون عامیون) تبریز، مهمترین و موثرترین هسته حزبی، حزب اجتماعیون عامیون محسوب میگردد.
احمد کسروی در این باره در اثر ارزشمند خود، تاریخ مشروطه ایران نوشتهاست: در ارزیابی انقلاب مشروطه و در باره مرحله دوم آن که اندیشههای دمکراتیسم بر لیبرالیسم غلبه مییابد مینویسد: “در تبریز دستههای فدایی پدید شد و کسانی مانند ستارخان و باقرخان... بر راس این دستهها قرار داشتند. وی ( ستارخان ) در ایام مشروطیت عضو انجمن حقیقت کوی امیرخیز تبریز بود و این انجمن که در آن عناصر رادیکال و دارای تمایلات سوسیال دموکراسی انقلابی شرکت داشتند، این مرد دلاور و ساده را چنان مجذوب آرمانهای انقلابی ساخت که بر تمام بقیه زندگی وی مهر و نشان خود را گذاشت ... در پیدایش و بسط پایداری تبریز و آذربایجان، سوسیال دموکراتهای قفقاز و سازمان همت در باکو، نقش بزرگی خواه ازجهت تعلیم سیاسی و تئوریک، خواه از جهت رساندن اسلحه و خواه از جهت اعزام داوطلبان رزمجو ایفا کردند...”
مرکز غیبی هسته اصلی ارتباط با سوسیال دموکراسی انقلابی در قفقاز بود و پیوندهای تشکیلاتی با گروه همت داشت. علی مسیو در عین حال ارتباطات شخصی نیز با نریمان نریمان اف بلشویک پرآوازه و همرزم لنین ( نریمان اف ایرانی تبار بود ) داشت.
اجتماعیون عامیون در ایران و قفقاز شعبههایی داشتند. در راه تشکیل سازمان سراسری آن در ایران، کربلایی علی مسیو به اتفاق دو پسرش، و به همراهی حیدرخان عمواوغلی و برخی دیگر مانند بشیر قاسموف، حسین سرابی، سوچی میرزا، قره داداش، تلاشی بسیار کرده ونقش اصلی را داشتند.
“حزب سوسیال دمکرات (انقلابی) ایران که اغلب به نام مرکز غیبی خوانده میشود از حزب همت الهام میگرفت، حزب همت همکاری نزدیک و موثری با مرکز حزب سوسیال دمکرات روسیه را آغاز کرد و همکاری آنها تا به آنجا رسید که لنین اعلامیههای خود را که نام گولپن داشت، از راه تبریز برای یاران خود و انقلابیون روسیه به آن کشور میفرستاد.”
علی مسیو با همکاری گروهی از یاران و همفکران خود مانند رسول صدقیانی و حاج علی دوا فروش، حوزههای اجتماعیون عامیون را با نظم خاصی سازماندهی کرد و بعلاوه با تلاش پیگیرانه او مرامنامه سوسیال دموکراتهای کارگری روسیه به فارسی ترجمه و در اختیار انقلابیون ایرانی قرار گرفت، که بر مبنای آن مرکز غیبی، دستههای مسلح مدافع انقلاب مشروطه به نام مجاهد و فدایی را بوجود آورد.
احمد کسروی در این باره در اثر ارزشمند خود، تاریخ مشروطه ایران نوشتهاست: “در تبریز شادروان علی مسیو، حاج علی دوافروش ورسول صدقیانی همان مرامنامه را به فارسی ترجمه و دسته مجاهدین را پدید آوردند ... که رشته کارهای دسته را در دست خودمی داشت و آن را راه میبرد.”
علی مسیو بی شک از نبوغ خارق العادهای درامر سازماندهی بویژه فعالیت پنهانکاری برخوردار بود. مرکز غیبی برای عضو گیری، در بدو امر افرادی از روشنفکران آزاد اندیش و زحمتکشان مستعد را به خود جلب میکرد و با آنها تماس انفرادی بر قرار میساخت و پس از آن، طی آزمایشهای گوناگون، فرد مورد نظر را به حوزهها ( حوزههای خصوصی و عمومی ) مرتبط مینمود.
در کلیه منابع تاریخی قید شده که مرکز غیبی به شدت اصول کار پنهانی را رعایت میکرد. در این باره از جمله آمدهاست که مرکز فعالیت اجتماعیون عامیون ناشناخته وکاملا مخفی بود. بطوری که نام آن را مرکز غیبی میگفتند.
مرکز غیبی به رهبری علی مسیو، جلسات و برنامههایی را در جهت انجام آموزش و تعلیمات مهم تدارک میدیدند. پس از مرکز، مسئولین حوزهها بودند که هر یک ۷ تا ۱۱ نفر تحت مسئولیت در هر حوزه داشتند، این اعضا مدت مدیدی، جز در تاریکی ( برای اینکه شناخته نشوند ) با یکدیگرروبرو نمیشدند، هر ۷ یا ۱۱ نفر دستور حزبی را از مسئول همان حوزه دریافت میکردند. خطرناکترین دستورات کمیته مرکزی بدون جزئی تخلف به موقع اجرا گذارده میشد.
ارتجاع شامل دربار، فئودالها وروحانیونی که از سفره فئودالها تغذیه میکردند اعضای اجتماعیون _ عامیون را، بی دین، منکر خدا، طبیعیون ( ماتریالیست ) و بابی مینامیدند و به این وسیله قتل آنها را مجاز میشمردند.در تبریز به لحاظ رویارویی عریان انقلاب و ضد انقلاب این امر به وضوح دیده میشد. گزمگان دولتی، فراشهای محلات که توسط فئودالها وروحانیون وابسته به آن حمایت میشدند، دستور اکید داشتنداعضای حزب بویژه اعضای مرکز غیبی را دستگیر، شکنجه و اعدام کنند.
مرکز غیبی به رهبری علی مسیو، مبتکر ایجاد و تربیت واحدهای مسلح خلقی در دفاع از انقلاب مشروطیت بود. چهرههایی چون ستارخان در اثر این ابتکار بدل به قهرمانان انقلاب شدند.
احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران، منظره دل انگیز وتاریخی تشکیل دستههای مسلح تودهای را چنین ترسیم کردهاست: “شهر به یکباره دگرگون گردیده و گفتگوی همه از تفنگ خریدن و مشق سربازی کردن و آماده جنگ وجان فشانی کردن شده بود. هر روز هنگام پسین بازارها بسته و چیت فروش، مسگر و هر چه که میبودی به خانههای خود میشتافتند و رخت دیگر کرده، تفنگ برداشته و آهنگ سربازخانه کوی خود میکردند (مرکز غیبی با ابتکار مستقیم علی مسیو در هر محله وکوی تبریز مرکز تربیت وآموزش تشکیل داده بود) چون از کوچهها گذشتی، پیاپی این شعر از زبان بچگان شنیدی : دولت مشروطه ما زنده وجاوید باد ملت مشتاق ایران زنده و جاوید باد”
هستههای اصلی نیروی مسلح تودهای مدافع انقلاب که مرکز غیبی آنرا رهبری میکرد را کارگران، تهیدستان شهر، خرده بورژوازی و دهقانان تشکیل میدادند.در این دوران که اوج فعالیت مرکز غیبی وشخص علی مسیو است، ما شاهد کاردانی، کارایی، هوشیاری وخردمندی او هستیم.چنین نمونه انقلابیونی به لحاظ تاریخی در جهان انگشت شمار هستند.
در این زمان نفوذ معنوی مرکز غیبی در میان مردم فوق العاده بود.تشکیلات منظم و درایت رهبری اجتماعیون _ عامیون بویژه شخص علی مسیو سبب اعتبار وکامیابیهای بسیار بود. مجموعه قیام تبریز در دست مرکز غیبی بود. این واقعیت را کسروی در کتاب خود چنین بیان نموده: “در بیرون (یعنی ظاهراً") حاج میزا حسن مجتهد و دیگر ملایان و برخی بازرگانان در انجمن (تبریز) نشسته و سررشته دار شمرده میشدند، ولی آنان را آن شایستگی نمیبود و در نهان رشته جنبش را آن انجمن نهانی (مرکز غیبی) میداشت.”
رابطه میان علی مسیو و حیدرخان عمواوغلی بسیار عمیق بود. آنهادر مسائل خطیر با یکدیگر مشورت میکردند. حیدر خان همواره در زمانی که در تبریز بود، در کنار علی مسیو قرار داشت. و در جریان پایین کشیدن پرچمهای سپید در تبریز بهوسیله ستار خان مبتکر ومشوق اصلی علی مسیو بود.
حزب دموکرات عامیون از احزاب سیاسی دوره مشروطهٔ ایران بود که به دست مشروطهخواهان تأسیس شد.[۱] این حزب توسط بازماندگان مشروطه خواه در جریان انتخابات مجلس دوم مشروطه تاسیس شد. در جریان این انتخابات احزاب جدید دیگری نیز پا گرفتند. حزب دموکرات برنامه کار سوسیال دموکراتی داشت و درمقابل حزب اعتدالیون که محافظه کار به شمار میرفت قرار داشت.
حزب دموکرات :
افکار و عقاید حزب دموکرات برگرفته از افکار سیاسی حزب سوسیال دموکرات قفقاز بود. سید جلیل اردبیلی، سید حسن تقی زاده، محمدتقی بهار، حسینقلی خان نواب، سلیمانمیرزا اسکندری، وحید الملک، و سید محمدرضا مساوات و شیخ محمد خیابانی روسای حزب دموکرات بودند.
مرام حزب دموکرات:
انفکاک کامل قوای سیاسی از روحانیون.
ایجاد نظام اجباری.
تقسیم املاک بین رعایا.
قانون منع احتکار و تعلیم اجباری و بانک فلاحتی.
ترجیح مالیات مستقیم بر غیرمستقیم.
مخالفت با مجلس اعیان (مجلس سنا) بود.
حزب دموکرات مورد هجوم علما و گروه انبوهی از رعایا و توده قرار گرفت اما موفق شدند در مجلس فراکسیونی ۲۸ نفری به وجود آورند.حزب دموکرات چند روزنامه به نام «روزنامه ایران نو» در تهران «روزنامه شفق» در تبریز «روزنامه نوبهار» در خراسان منتشر میساخت و مخالفین خود را به نام محافظه کار، ارتجاعی و آخوند و سرمایه دار و اشراف و اعیان به باد انتقاد میگرفت. اما برنامه حزب دموکرات با مخالفت ائتلافی از محافظه کاران به رهبری بهبهانی و روحانیون دیگر، اشراف زمیندار، سران عشایر و حتی بعضی از تاجران و اصناف مواجه شد.
انتخابات مجلس دوم مشروطه انجام شد و احزاب جدیدی پا گرفتند از جمله حزب دموکرات که برنامه کار سوسیال دموکراتیک داشت و حزب اعتدالیون که محافظه کار به شمار میرفت.برنامه رادیکال حزب دموکرات برای ایجاد دگرگونیهای اجتماعی شامل تصویب علنی تفکیک دین از دولت، کاهش اقتدار محلی بعضی از سران عشایر و نیز تعریف جدیدی از ملیت بود که فراتر از وابستگیهای مذهبی و قومی بود.
طبق نظر ملک زاده، حزب دموکرات که برنامه سوسیال دموکراتیک داشت، به دلیل ترس از واکنش منفی مردم عنوان دموکرات را به جای سوسیال دموکرات برای خود انتخاب کرد. بیشتر دموکراتهای مجلس به عنوان منتقدان علنی حکومت در مشروطه اول شهرت داشتند.زمینه قومی نمایندگان در انتخابات آنها تأثیر داشت. همه دموکراتها بجز یک نفر، از مناطق شمال، شمال غربی یا شمال شرقی بودند.
حسینقلی نواب که لیبرال و تحصیل کرده اروپا و عضو وابسته سفارت لندن بود، عضو کمیته ملی انقلاب و نماینده مجلس اول نیز بود. بعد از کودتای ۱۹۰۸ (۱۲۸۷) نواب به صورت مشروطه خواه برجستهای در تهران قد علم کرد.شاهزاده سلیمانمیرزا اسکندری نوه فتحعلیشاه نیز عضو کمیته ملی انقلاب و سر دبیر نشریه حقوق بود. او یکی از رادیکالترین دموکراتها به حساب میآمد و در تابستان ۱۹۱۰ (۱۲۸۹) رهبر حزب در مجلس شد.
وحید الملک شیبانی همکار نزدیک حسن تقیزاده، در کمبریج در نزد براون در رشته تاریخ و ادبیات انگلیس تحصیل کرده بود. شیبانی بعد از کودتای ۱۹۰۸ (۱۲۸۷) سلسله مقالههایی در تایمز لندن نوشت. او و سلیمانمیرزا اسکندری دو نفر از بهترین خطیبان مجلس بودند و بارها مانع اوجگیری قدرت اعتدالیون شدند.
محمدرضا مساوات نیز عضو کمیته ملی انقلاب و سردبیر نشریه مساوات بود که یکی از روزنامههای مهم رادیکال در مشروطه اول به شمار میآمد.
ابراهیم حکیم الملک طبیب مخصوص مظفرالدینشاه، حامی هنر بود و بعداً مدرسه نقاشی کمالالملک وموزه صنایع زیبا را تأسیس کرد که پیشگام در تربیت انواع هنرمندان در رشتههای مختلف شدند.
حزب دموکرات چندین عضو برجسته مذهبی نیز داشت. هر چند که در برنامه حزبی تفکیک دین از دولت تأیید شده بود. احمد قزوینی از علمای مشروطه خواه نجف که در جنگ تبریز شرکت کرده بود، شیخ ابراهیم زنجانی که پسر یکی از روحانیون برجسته بود، اما خودش فراماسون محسوب میشد و عضو مجلس اول هم شده بود؛ زنجانی در محکمه ویژهای که شیخ فضلالله نوری را محکوم کرد، مدعی العموم بود.
شیخ محمد خیابانی که بیشتر به نفع دموکراتها رأی میداد، عضو انجمن تبریز بود. او روحانی خوشنام و از خطبای نیرومند آذربایجان بود که در زمان جنگ داخلی به صفوف رزمندگان مجاهدین پیوسته بود و میگفتند که عضو فرقه اجتماعیون عامیون است. یک دهه بعد او رهبر نهضت ملی در آذربایجان شد که قیام خیابانی نام گرفت.برخی از اعضای حزب دموکرات بعداً حزب سوسیالیست و حزب تجدد را تشکیل دادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر