Mehran Baharli
"اورمو" به جاي "اروميه"
نامهاي تركي شهرها و اماكن جغرافيائي آزربايجان و ايران، ريشه شناسي و وجه تسميه آنها
مهران بهاري
يازيلما- ٢٠٠٦
تمهللي گؤزدهن گئچيرمه-٢٠١١
منابع فارسي، كردي و ارمني نام شهر اورميه-اورمو، دومين شهر آزربايجان و يكي از قديميترين شهرهاي خاورميانه را در زبان فارسي به شكل "اروميه" و منابع تركي و آزربايجاني اين نام را در زبان فارسي به شكل "اورميه" و به زبان تركي مطابق با تلفظ مردمي آن و به شكل "اورمو" مي نويسند. در ميان گروه دوم برخي معتقد به توركي بودن نام اورمو و در نتيجه اورميه بوده و به تشابه و ارتباط احتمالي اين نام با اسامي شهرهايي مانند اور و اوروك (از تمدن سومري)، اورگنج (دو شهر در ازبكستان و تركمنستان)، اورومچي (مركز تركستان چين، بئش باليق سابق)، اوروما-شي در ژاپن؛ نام روستا و تپه اي در آزربايجان غربي بنام عين الروم، شهر آزربايجاني ارضروم-ارزوروم در شرق تركيه و تعبير "بلاد روم" دوره اسلامي اشاره مي كنند.
پس از تاسيس سلسله پهلوي و تشديد و سيستماتيزه شدن روند فارسسازي خلق ترك و آزربايجان كه از پس از شكست انقلاب مشروطيت آغاز شده بود، دولت ايران آغاز به تغيير اسامي جغرافيائي تركي به اسامي بي پايه فارسي در سرتاسر ايران نمود. اين روند بويژه در نواحي غرب آزربايجان (استان آزربايجان غربي امروز) بسيار گسترده بود. هدف، تركي زدائي از اين خطه آزربايجان و قطع پيوستگي هويتي، تاريخي و زباني غرب آزربايجان با تركيه بود. چنانچه در سال ١٣٠٥ شمسي نام شهر اورمو به رضائيه، سالماس به شاهپور، ساووجبولاق به مهاباد، سولدوز به نقده، تيكان تپه به تكاب، سايين قالا به شاهين دژ، قاراضياء الدين به سيه چشمه،... تغيير يافت. پس از انقلاب ١٣٥٧ فرم فارسي اروميه پذيرفته شد. در سال ١٣٩٠ شوراي فرهنگ عمومي استان آزربايجان غربي با مصوبه اي به فرم اورميه در نگارش نام اين شهر رسميت بخشيد.
ريشه شناسي نام اورميه-اورمو قطعي نيست و در اين باره تئوريهاي متعددي وجود دارند. آنچه قطعي است آنكه نام اين شهر مانند اكثريت مطلق ديگر نامهاي باستاني جغرافيائي در آزربايجان، نه نامي فارسي، نه نامي ايراني و نه نامي هندواروپائي نمي باشد.
تئوري سومري: اورومو-اورمئ
مدافعين اين تئوري، نام اورميه را نامي مركب به زبان سومري- كه از طرف عده اي زباني خويشاوند با زبان توركي و حتي پروتوتورك در نظر گرفته مي شود- دانسته و آنرا اغلب به شكل "اور(و) + مو" و يا "اور(و) + مئ" تقطيع مي كنند:
١-بخش اور(و): "اورو" در زبان سومري به معني شهر، جا، مكان، قلعه و آبادي است (معني دوم اين كلمه در اين زبان، انسان است). اين كلمه از زبان سومري به بسياري از زبانهاي باستاني خاورميانه و حتي شمال آفريقا و اغلب زبانهاي سامي از قبيل آككادي، آرامي، سرياني، عبري و ... نيز وارد شده است. نام دو عدد از مهمترين شهرهاي سومري "اور" (المقير فعلي در جنوب بغداد، زادگاه حضرت ابراهيم) و "اوروك" (ورقه فعلي) مشتق از همين كلمه ريشه گرفته است. اور و يا اوريم به سومري (اورو به آككادي)، يك شهر-دولت مهم سومر باستان است. نام اين شهر از نام خداي ماه سومري به اسم اوريم-كي گرفته شده است. (اوروق و يا اوروغ در توركي به معني قبيله و يا گروه انساني خويشاوند و در تركي معاصر به شكل اويروق به معني تابعيت و شهروندي است. اوروگ-اوراق در زبان مغولي به معني خويشاوندي سببي، تبار است. اوروك تركي مي تواند با كلمه "اور" سومري به معني انسان در ارتباط باشد). احتمال داده مي شود نام كشور عراق (عرب) و همچنين بخشهاي جنوبي آزربايجان و بخشهاي شمال غربي فارسستان كه در قديم مجموعا عراق عجم ناميده مي شد نيز يادگار كلمه اوروك سومري باشد (عده اي نام اراك و يا عراق در تركيب عراق عجم را از كلمه ايراق تركي به معني دور، و بخش آزربايجاني آن ناحيه –كه تقريبا منطبق بر استان مركزي فعلي مي باشد- را "ايراق آزهربايجان"، يعني آزربايجان دوردست و يا پيراموني ناميده اند. مانند نام اوكرائين كه به زبان روسي كلمه اي به معني دوردست بوده و به منظور ناميدن نواحي دوردست و پيراموني روسيه بكار ميرفت و امروز نام كشوري مستقل است). كلمه سومري "اورو" در نام شهر اورشليم نيز ديده مي شود.
٢-بخش "مو"-"مئ": "مو" در زبان سومري معادل شامو در زبان آككادي بوده و به معني بهشت و يا بخشي از سيستم آسمان-بهشتها و شايد به معني باران است. "مئ" نيز در زبان سومري به معني معيارها و نرمهاي فرهنگي، و پرچمها و نشانه هاي اينگونه نرمها مي باشد. بنابراين "اورومو "به زبان سومري به معني "شهر بهشتي"، "شهر باران" و "اورومئ " در همين زبان به معني "شهر فرهنگ، شهر هنجار" مي باشد. نام اورومو به معني شهري بهشتي با باور رايج در ادوار باستان مبني بر قرار داشتن باغ عدن در آزربايجان (تبريز) همخواني تمام دارد.
تئوري آراتتا-هوروم
آراتتا نام سرزميني است كه در اسطوره هاي سومري مربوط به دو نخستين شاه اسطوره اي اوروك بنامهاي "ائنمئركار" و "لوقالباندا" بدان برخورد مي شود. در افسانه لوقالباندا كوهي بنام هوروم (هور-رو-وم كور-را-كا) ذكر شده است. بر اساس بررسيها و حدسيات ساموئل نواه كرامئر در باره كوه هوروم، سرزمين آراتتا مي تواند نزديك درياچه اورميه باشد. معتقدين بدين تئوري، نام اورميه را در ارتباط با نام كوه هوروم مذكور –يكي از تپه هاي باستاني حوالي اورميه- دانسته اند. تپههاي باستاني كه تعداد آنها در اورميه بالغ بر دهها عدد برآورد شده است، از جمله تمدن قورقانهاي (كورقانهاي) قديم محسوب ميشوند. از مهمترين اين تپهها، تپه باستاني گؤي تپه در شرق اورميه ميباشد. در گؤي تپه يك صفحه دايره اي مفرغي منقش به تصوير گيل (قيل) قميش پهلوان حماسي سومر بدست آمده است كه نفوذ فرهنگ و تمدن سومري در اين ناحيه از غرب آزربايجان را به وضوح نشان مي دهد. در اين نقش كه به سدهي ٨ قبل از ميلاد تعلق داشته و اكنون در موزه تهران نگهداري مي شود، گيل (قيل) قميش دو گاو وحشي را گرفته است. (در ادامه اين مقاله و در بخش تئوري اورگنج-قورقان، به پديده قورقانهاي آزربايجان به طور جداگانه دوباره اشاره شده است).
تئوري سرزمين ميتاني-اورومي
ميتاني نام دولتي حاكم بر شمال سوريه و جنوب شرقي آناتولي بين سالهاي ١٥٠٠ تا ١٣٠٠ پيش از ميلاد است. نام ميتانيها در نوشته هاي ميخي هيتيتي به صورت كور اورومي-تا-آن-ني (و همچنين ميتتاني مي-ايت-تا-ني) آمده است. در اين نام عنصر "اورومي" بسيار قابل تامل است. تبار خاندان حاكم ميتانيها محل مناقشه بوده و اغلب صاحب نظران آنها را هندو-آريائي دانسته اند. اما زبانشان و توده اي كه ايشان بر آنها حكمراني مي كرده اند هورري بوده است. زبان هورري مانند زبان تركي، زباني التصاقي و غير هندواروپائي و غيرسامي است و همراه با زبان اورارتوئي گروه زبانهاي هوورو اوراتوئي را تشكيل مي دهد. برخي از زبانشناسان باستانشناس، مانند دانكوف اين خانواده زباني را مرتبط با زبانهاي بومي شمال شرق قفقاز دانسته و مجموعه آنها را آلارودي ناميده اند. قلمروئي كه زبان هورري در آنجا تكلم مي شده در آغاز مراكزي چند در سوريه امروزي بوده كه بعدها به جنوب شرقي آناتولي و شمال بين النهرين تا حوالي غربي درياي اورميه گسترانده شده است. منطقه اورميه آزربايجان، حد شرقي قلمرو ميتاني بوده است. از خصوصيات قابل توجه زبان هورري يكي نيز آن است كه همه اسامي به يك حرف صدادار، اغلب –ي ختم مي شوند (مانند تلفظ نام اورمي).
عده اي نيز نام اورميه آزربايجان را مركب از "اور" و "ميه" و جمعا به معني شهر قوم ميتاني گرفته اند. به گمان اين عده ميه نام قومي از تركان است كه ٤٠٠٠ سال پيش در اين منطقه ساكن بوده و ميتاني نام داشته اند. اما اين كه تركان چهارهزار سال پيش در اين منطقه ساكن بوده اند، و اگر بوده اند چه جايگاهي در خاندان حاكم ميتانيها داشته اند، و نيز هم معني بودن كلمه ميه با ميتاني و نيز وجود كلمه اور در زبان ميتاني به معني شهر، همه جاي بحث و مباحثه دارد و محتاج اثبات مي باشد.
تئوري ريشه اورارتوئي
اورارتو-اوروآتري نامي است كه منابع آشوري (١٢٠٠-١٣٠٠ قبل از ميلاد) براي ناميدن منطقه اي جغرافيائي كه منطبق بر غرب آزربايجان (نواحي شرقي آناتولي در تركيه)، نيمه غربي آزربايجان جنوبي شامل دو طرف درياچه اورميه تا حوالي تبريز و شمال عراق بود بكار برده اند. سلسله حاكم بر اين منطقه در آغاز از سوي خودشان نائيري و بعدها بي آئين ايلي-بي آئين ائلي و مردم اين ناحيه خالدي ناميده شده است. صاحبنظران نام اورارتو را تلفظ آككادي نام آرارات دانسته اند. بسيار محتمل است كه در تلفظ آككادي، بخش اور اين تركيب ناشي از شبيه سازي و برگرفته از كلمه اورو سومري به معني شهر بوده باشد. نكته ديگر آنكه در كنفدراسيون اورارتو، ناحيه اي بنام آرمئ و يا اورمئ وجود داشته است. همچنين نام نخستين شاه خاندان اورارتو آرامو و يا آرامئ بوده است (٨٥٨-٨٤٤). نام اين ناحيه و شاه مي تواند در ارتباط با نام شهر اورميه باشد. از خصوصيات قابل توجه زبان اورارتوئي، ختم شدن همه اسامي به يك حرف صدادار تماتيك، اغلب –ئ ويا –و است (مانند نام اورمئ و اورمو).
هر چند ناسيوناليسم ارمني سرزمين و سلسله اورارتو–كه وارثان آن نه تنها ارمنيان، بلكه همه مردمان منطقه اند - را مصادره كرده و به انحصار خويش در آورده است، با اينهمه زبان اورارتوئي مانند زبان تركي، زباني التصاقي و غير هندو اروپائي و غير سامي بوده و ربطي به زبان ارمني كه زباني هند و ايراني است ندارد. برخي از صاحبنظران اين زبان را با زبان هورري در گروه زباني اي موسوم به هوررو اورارتوئي جاي داده و اين گروه را نيز مرتبط با گروه زبانهاي شمال شرقي قفقازي دانسته اند.
ريشه سامي نام اورميه
نام اورميه با بسياري از اسطوره هاي سامي در هم آميخته و اين ناحيه از آزربايجان و مردم آن در ارتباطي تنگاتنگ با دول سامي باستاني بيشمار و قلمرو و فرهنگ و اديان آنها بوده اند. به عنوان نمونه عده اي درياچه مارميشوي اورميه را محل هبوط حضرت آدم دانسته اند؛ در تپه باستاني گوي تپه در شرق اورميه مهري استوانه اي منقش به نقشه هايي از خدايان بابلي متعلق به ٤٠٠٠ سال قبل يافت شده است (اين اثر در موزه متروپوليتين نيويورك نگهداري ميشود)؛ گفته مي شود كه چند زرتشتی كه گويا به هنگام تولد حضرت عيسی به بيت الحم رفته بودند در اورميه مدفون گرده ايد؛ وجود كليساي مارقويا در اورميه كه منسوب به حضرت قويا يكي از دوازده حواريون مسيح است؛ .... همه مويد اين تبادل تاريخي است. با حركت از اين نقطه ريشه يابي سامي نام اورميه قابل تامل است:
١-مينورسكى با تكيه به متنى سريانى كه در آن اسم مكانى به نام ارميت- اورمئياتئ در كنار درياچه اورميه آمده است، نام اورميه را ارميه (ارميا) و داراي منشاء سريانى خوانده است. پورداود نام اورميه را تركيبى از دو واژه آرامى "اور" به معناي شهر و "مياه" به معناي آب دانسته و آنرا به صورت شهر آب معني كرده است. ريشه يابي آرامي (زباني سامي كه نام خود را از مكاني به نام آرام در سوريه مركزي به معني ارتفاعات گرفته است) - سرياني (لهجه اي از آرامي ميانه) - آسوري (لهجه اي از آرامي مدرن) نام اورميه توسط شرفشناسان و ديپلماتهاي غربي و پان ايرانيستها (مانند پورداود)، بويژه در اواخر قرن نوزده و اوائل قرن بيست كه سياستي براي ايجاد دولتي مسيحي ارمني-آسوري در غرب آزربايجان به مركزيت اورميه در حال اجرا بود، بسيار رواج داشت. اما واقعيت آن است كه هيچگونه مدرك و سندي براي اثبات آرامي-سرياني – آسوري بودن نام اورميه وجود ندارد. وانگاه همانگونه در تئوري سومري نام اورميه گفته شد، كلمه اور در زبانهاي سامي به معاني شهر، جا، مكان و قلعه خود برگرفته از زبان سومري و مصر باستان مي باشد. اين كلمه از زبان سومري به بسياري از زبانهاي باستاني خاورميانه و شمال آفريقا و اغلب زبانهاي سامي از قبيل آككادي، آرامي، سرياني، عبري و ... وارد شده است. همچنين است كلمه "ميا" به معنای آب در بسياري از زبانهاي سامي كه محتملا از ريشه سومري "مو" به معني باران است. تاثيرپذيري زبانهاي سامي مذكور از زبان سومري بسيار عميق و همه جانبه بوده است. تاثير سومري بر اين زبانهاي سامي در همه عرصه هاي لغات، نحو، ريخت شناسي و آواشناسي ديده مي شود. حتي پس از جايگزين شدن زبان آككادي به جاي زبان سومري در حدود سه تا دو هزار سال پيش از ميلاد، كاربرد زبان سومري به عنوان زبان مقدس، آئيني، ادبي و علمي در اين منطقه تا سده اول پس از ميلاد ادامه داشته است. با اين وصف ريشه شناسي آرامي - سرياني – آسوري نام اورميه، نهايتا خود به منشاء سومري بر مي گردد. افزون بر آنكه -همانگونه كه گفته شد - اساسا هيچ دليل متقن و سند تاريخي براي اثبات صحت اين ادعا وجود ندارد.
٢- عده اي نام اورميه را در ارتباط با نام شهر اورشليم دانسته اند. فرم قديمي تر اين نام يعني روشاليموم و اوروشاليموم به معني بنيان و پايگاه شالم در منابع مصر باستان (به ترتيب ٢٠٠٠ سال قبل از ميلاد و ١٣٣٠ سال قبل از ميلاد) ديده مي شود. در اين فرم اوليه، رو و يا اورو، به ريشه سومري اور به معني بنيان و پايگاه بر مي گردد و بخش ش.ل.م به معني صلح در زبانهاي سامي باستان و يا شاليم نام خداي تاريكي عصر در دين كنعاني است. اما فرم جديد اين نام در عبري به شكل يئروشالاييم شبيه سازي عبري اين نام با نام اصلي مي باشد. نام عبري يئروشالاييم در ارتباط با كلمه عبري يئره به معني مكاني پايدار براي تقوي و خدمت به خدا است (اور در زبان عبري همچنين به معني نور و روشنائي آمده است. اوريم فرم جمع ريشه مفرد اور است).
٣-عده اي ريشه نام اورميه را مرتبط با سلم ويا روم از شخصيتهاي افسانه اي قوم سامي دانسته اند. در فروردين يشت اوستا اروم محل فرمانروايي سلم پسر فريدون است (دو پسر ديگر وي تور و ايرج). برخي نيز گفته اند كه يكي از دو پسر سلم، روم نام داشت و سرزميني كه از سوي پدر به او بخشش شد به نام وي روم خوانده شد. اين دسته به همانندي نامهاي سلم و سرم و سرمت و روم اشاره كرده و واژه روم را برگرفته از ساييراما (ثبت سلم در اوستا) دانسته اند. به گمان آنها آغازگران اسكان در روم، سرمت= سارامت هايي از قبيله بزرگ ساكايي بوده اند كه در گذر تاريخي خود از كناره هاي درياچه آرال و سواحل رود ولگا، خود را به كناره هاي درياچه اي در آزربايجان رسانده اند كه سپس به ياد آنان اروميه-روميه خوانده شده است (به روم در زبان پهلوی "هروم" و به کسی یا چیزی که از روم بود هروماییگ گفته مي شد). اين ريشه شناسي نهايتا مربوط به نام سرزمين روم است كه در متعاقبا بدان اشاره خواهد شد.
تئوري اورال آلتائيك- اورومچي
در زبانهاي مخلتف اورال-آلتائيك نامهاي جغرافي و تركيبات متعددي وجود دارند كه يادآور نام اورميه اند. در همه اين نامها معاني شادي، زيبائي، ذوق و شوق و الهام بخشي، مكان زيبا و شادي بخش مستتر است:
١-در توركي باستان، كلمات اورينörin, ürin ، اورون ürün و اورگونürgün كه همه به معني شاد و شاداب بودن مي باشند وجود دارند.
٢- در زبانهاي مونقولي كلمات اورماurma ، اورامuram ، اورمانurman ، اورماسurmas ، اورمurm ، اوروما urumuو .... به معاني روحيه، الهام، شوق و ذوق و تعبيرات اورما سيگول-اورام شوولاخ، اورماتاي-اورامتاي به معني خوب شدن روحيه، با روحيه شدن، باشوق، هوسمند، به وجد آمده، علاقه مند ميباشند.
٣- در شاخه فينو-اوگوريك زبانهاي اوراليك مخصوصا در زبان مجاري، اؤرؤم-اؤرؤل öröm-örölبه معني شادي و نشاط است. زبانشناسان همه اين كلمات در زبانهاي گوناگون فينو-اوگوريك را ماخوذ از زبان توركي دانسته اند.
٤-برخی نام شهراورميه را همريشه با نام شهر ارومچی پايتخت تركستان چين (اويغورستان) می دانند. نام شهر اورومچي urumçi ويا اورونچي urunçiكلمه اي مونقولي و به يكي از لهجه هاي باستاني اين زبان مربوط به دو هزار سال پيش است. در اين تركيب اورو uru به معني زيبا و مچي mçi به معني مرغزار و كشتزار و اورومچي (اورو+مچي) در مجموع به معني مرغزار زيبا است. اورومچي را همچنين ارومتسي urumtsi و وولوموچيvulumçi و به چيني تيهوا گفته اند.
٥-در كشور ژاپن كه زبان آن به باور شماري از زبانشناسان در گروه زبانهاي آلتائي جاي مي گيرد، شهري تازه تاسيس بنام اوروما-شي وجود دارد. در زبان ژاپني اورو به معني مرجان و ما به معني جزيره است (اورماشي=جزيره مرجان).
تئوري توركي نام اورميه
اوروم در زبان تركي به عنوان نام خاص شخص و قوم، و همچنين مكان و مقر و ديوار و ...، اورام نيز به معاني محله و جاده بكار رفته است:
١- بن "اور" در توركي باستان به معني مكان و مقر، شهري كه اطراف آن با خندق محاط شده و .... و "اؤرو-هؤرو" به معني ديوار درهم تنيده است. از همين ريشه است كلمه هؤرهك در تركي مدرن به معني ديوار، كلمات اورتا (وسط)، اوردو (قرارگاه خاقان و ارتش)، اورون (مقام، مكان)، اورناماق (جاي گرفتن)، اورلاتما (اسكان دادن)، .... بنا به شماري از صاحبنظران كلمات يورد و يئر نيز از همين ريشه اند. معتقدان به اين ريشه شناسي اؤروم، هؤروم (اسم از مصدر اؤرمهك، هؤرمهك) و يا كله اورام را فرم اوليه نام اورميه مي دانند.
٢- در تركي ميانه كلمه اور به معني استحكامات نظامي، خاك بندي مرتفع و سخت بكار رفته است. از همين ريشه است اوربهيي (نگهبان روستا و قلعه، دژبان)، اوريارار (سرباز يئني چئري مسئول خندق و ساخت سپر)، اور قازماق (حفر خندق).
٣-در زبان موغولي اورو و يا اور، به معني زمين، خاك، سرزمين بكر، زمين خالي، عرصه، بستر، راه، و ... ؛ و اورون به معني زمين، منطقه، كشور، محله، عرصه، خاك، پاره اي از زمين، موقع و محل سكونت است.
٤-در لهجه هاي معاصر زبان تركي در آناتولي (روم سابق) كلمه اوروم به معني جنگلهاي وسيع مساعد براي چرانيدن حيوانات، شاخه زارها (بوردور)؛ مكانهاي سربازي كه حيوانات در آن بسر مي برند، آغل (كاستامونو)؛ تخت خواب، خوابگاه (اديرنه، استانبول، توقات. در اين معني احتمالا محرف اورون است)؛ نام گياهي مضر كه در كشتزار مي رويد (ارزينجان، سيواس)؛ نوعي از گندم (گوموشخانا) مي باشد. كلمه اوروم در بعضي لهجه هاهمچنين به معني مخفي و پنهانيست (به نظر مي رسد بدين معني محرف كلمه اوغرون باشد).
٥-اورام در تاتاري و باشقيري و لهجه اديرنه زبان تركي به معني جاده و راه پهن، در لهجه هاي استانبول و قونيا به معني كوچه و در تركي مدرن تركيه به معني محله است.
٦- در تركي مدرن، اور به معني شهر است (در مقابل باليق-پاليق به معني كلان شهرو كند به معني روستا). كلمات متعددي از اين ريشه ساخته شده است: اورجوق (اور+جوق): شهرك؛ اورداش (اور+داش): همشهري؛ اورلو (اور+لو): شهري؛ اورلارآراسي (اور+لار+آرا+سي): بين شهري؛ اورلوق (اور+لوق): شهرداري، بلديه (در توركيه "اوراي" به همين معني است)؛ اورباش: شهردار؛ اورآغاسي: شهردار؛ اورتيكيم (اور+تيك.+يم): شهرسازي؛ اورلاتيم: اسكان؛ اورلاتماق: اسكان دادن؛ اورام: خيابان (در توركي باشقير و تاتار. در توركيه "اورام" به معني محله است)؛ اورسوي: بورژوا؛ اورسويلو: بورژوازي؛ اورقاتاري (اور+قات.+-ار+-ي): ترن شهري، قطار شهري؛ اوستور (اوست+اور) (قاتاري): تراموا؛ آست اور (قاتاري): مترو؛ اورآت(ي) (اور+آت+-ي): ماشين = اسب شهري؛ به سياق يئل آتي، يئل آت(ي) به معني اسب بادرو، دوچرخه؛ اوراتلي: سواره (بر ماشين)؛ اورات قاييرما: ماشينسازي؛ اوراتساق: اتوماتيك؛ اوراتسي: ماشيني، .....
تئوري تلفظ مردمي نام سرزمين روم
برخي نام اورميه را با نام سرزمين روم در ارتباط دانسته اند. نام روم از کلمه اي یونانی به معنی شجاع برگفته شده است. اين كلمه همچنین معنی گرگ میدهد که منعكس كننده افسانه شیردهی یک گرگ ماده به رومولوس و روموس در زمان كودكيشان - فرزندان مارس خدای جنگ و موسسین روم بنا بر اسطوره هاي رومیان- بوده است. با اين وصف، نام اورميه نتيجه تلفظ تركي نام "روميه" و يا "رومي" است. از آنجائيكه صداي "ر" در اول كلمات اصيل تركي نمي آيد، براي رفع اين صدا از اول اين چنين كلمات وارده از زبانهاي خارجي، حروف صدادار "او" و يا "اي" به اول آنها (مانند ايرهحيم به جاي رحيم و .....) افزوده مي شود. بنابر اين قاعده واژه "روم" در تركي مردمي به شكل "اوروم" (و "روس" به شكل "اوروس") تلفظ ميشود. نام شهر "اورفا" در تركيه نيز طبق همين قاعده و پس از افزودن صداي "او" به اول نام قديمي اين شهر "روبا-روها" حاصل شده است.
در چگونگي ارتباط نام شهر اورميه با سرزمين روم، تئوريهاي گوناگوني ابراز شده اند:
١- پس از جنگ در منطقه آكتيوم بين ارتش ماركوس آنتونيوس يكي از سه عضو شوراي عالي امپراتوري روم (شوهر كلئوپاترا ملكه يوناني مصر) و فرهاد چهارم چهاردهمين شاه خاندان اشكاني (خانداني با تباري مناقشه دار و با فرهنگي يوناني) بر سر تصرف آزربايجان و مركز آن در سال ٣٦ پيش از ميلاد، ماركوس آنتونيوس شكست خورد و بقيه السيف سپاه وي عقب نشيني كردند. خط عقب نشینی رومیها از کناره شرقی دریاچه اورمیه و محلهایی بوده که در حوالی تبریز امروزی واقع است. قبل از آن نيز سرداران و امپراطوران روم جهت دست يابی به آزربايجان و مركز آن بارها از اين سرزمين عبور كرده بودند. در آن زمان مركز آزربايجان شهري بود كه بقاياي آن به سوغورلو (در فارسي تخت سليمان) معروف است. متعاقب شكست روميان در اين جنگ اسيران رومي جهت بيگاري و پرداختن به كار كشاورزي به منطقه اي از آزربايجان كه امروز شهر اورميه است فرستاده شدند. عده اي منشا نام اورميه را اين حادثه مي دانند.
٢-عده اي از مؤلفان قديم بويژه دوره اسلامي نام شهر و درياچه اورميه را روميه نوشته و آنرا منسوب به روم شرقى دانسته اند. اورميه براي اولين بار در سال ٦٢٣ ميلادي توسط هراكليوس امپراتور بيزانس اشغال و به قلمرو وي ضميمه شده است. بعدها حد شرقي امپراتوري روم شرقي در گسترده ترين دوره خود (اوائل قرن يازده ميلادي)، برخي نواحي غربي درياچه اورميه در داخل آزربايجان جنوبي را نيز شامل مي شده است. روميه به عنوان نامي جغرافيائي به معني سرزمين روم و يا سرزمين منسوب به روم؛ رومي به معني هر چيز منسوب به روم است. از سوي ديگر در منابع اسلامي، اسكندر مقدوني نيز رومي و يا ارومي دانسته مي شده است. در جهان اسلام، روم به طور كلي نامي سيال براي ناميدن شبه جزيره بالكان و آناتولي، و به طور خاص براي ناميدن قلمرو بيزانس، قلمرو سلجوقيان در آسياي صغير، يونانيان ساكن در خارج يونان و يا غيرمسلمانان ساكن قلمرو امپراتوري عثماني است. اعراب قلمرو امپراتوري بيزانس را – كه ادامه رم بكار بشمار مي رفت- سرزمين روم و درياي مديترانه را هم درياي روم خوانده اند. از آنجائيكه تماس مسلمانان اوليه با بيزانس عمدتا از طريق آسياي صغير بود، بنابر اين تعبير روم با نام جغرافياي آناتولي به هم گره خورد و تثبيت شد.
٣-با حاكميت امپراتوري تركي عثماني بر سرزمين بيزانس، قلمرو اين دولت نيز روم تصور گرديد. به طور اخص در دوره عثماني نام روم ائلي به معني كشور رومها براي ناميدن بخشهاي بالكاني بكار ميرفت و بخدشهاي مركزي آناتولي شامل توكات، آماسيا و سيواس نيز روميه صغري ناميده مي شده اند. از قرن ١٥ ميلادی كه تركان عثمانی تماما حاكم بر قلمرو سابق امپراطور روم شرقی شدند، اورميه نيز به عنوان شهر سرحدی اهميت بسیار زیادی پيدا كرد. في الواقع غرب آزربايجان، اورميه و اطراف آن به همان مدت و شايد بيش از آن كه تحت حاكميت دولتهاي توركي آزربايجاني قرار داشته باشد، تحت حاكميت دولتهاي توركي تركيه اي (بهيليكهاي آناتولي، عثماني، ....) قرار داشته است. در قرن شانزده ميلادي، سلطان سليمان قانوني، اورميه را ضميمه قلمرو عثماني كرده است. پس از شكست روسيه از ژاپن در سال ١٩٠٦، اورميه و نواحي مجاور بارها بين دولتهاي عثماني، روسيه و ايران دست به دست گشته است. در دوره جنگ جهاني اول، اورميه به همران خوي، سالماس، ماكو و ديگر شهرهاي غرب آزربايجان در صف عثمانيان و بر عليه روسيه و اشغالگران ارمني و آسوري جاي گرفته است. امروز نيز مردم اين ناحيه از جهات عديده بسياري (لهجه، تبار، فولكلور، موسيقي آشيقي، باورهاي مذهبي،....) نزديكترين منطقه آزربايجان ايران به تركان آناتولي و يا روم دوره اسلامي شمرده مي شوند. اساسا هسته اساسي مردم اورميه به عنوان شهري افشار، طوائف و تيره هاي افشاري هستند كه مسقط الراسشان آناتولي و سرزمين روم در قلمرو عثماني مي باشد.
عين الروم، ارزروم، چوروم، اورفا
١- در دره قاسيملي (قاسملو) در جنوب غربی اورمیه و در کنار جاده اشنويه - اورميه نزدیک روستای آغ بولاق (آق بلاغ) در بالاي چشمه اي سنگ نبشته عين الروم قرار دارد. اين کتیبه اورارتوئي متعلق به منوآ فرزند ایشپونیا شاه اورارتوئي و مربوط به قرن هشتم قبل از ميلاد است. در اوشنوي آزربايجان (اشنويه) نيز روستا و تپه اي بنام قلات عین الروم مربوط به هزاره دوم و اول قبل از میلاد وجود دارد (شهرستان اشنویه، بخش مرکزی، دهستان دشت بیل). وجود اين دو نام در حوزه جغرافيائي اورميه، سابقه كاربرد نام روم در اماكن جغرافيائي اين ناحيه از آزربايجان را نشان مي دهد.
٢-وجود شهر ديگر آزربايجاني با نام ارضروم به معني سرزمين روم (در شرق تركيه) ارتباط نام شهر اورميه با سرزمين روم را تقويت مي كنند. نام شهر ارزوروم-ارضروم، بزرگترين شهر در بخش آزربايجاني تركيه برگرفته از تلفظ عربي ارض روم (سرزمين رومانها) است كه پس از فتح آناتولي توسط تركان سلجوق متعاقب جنگ مالازگيرد (١٠٧١) معمول شد (نام اوليه شهر در ميان اعراب كاليكالا و در ميان رومها و بيزانسها تئودوسييوپوليس بود). شماري از محققين بر اين باور اند كه نام اوليه اين شهر ارزن بوده كه به منظور اشتباه نگرفتن آن با شهر ديگري به همين نام در حوالي سيييرت، شهر نخستين به صورت ارزن روم ناميده شده است. عده اي اين نام را به صورت ارزن روم و از كلمه ارزن فارسي –به سبب وفور ارزن در آن- دانسته اند كه ادعائي تماما بي پايه است. برخي ديگر نام آنرا مشتق از آردانا- آرتانا به معني انبار آب شمرده اند. قابل ذكر است كه در دوره باستان نام اين منطقه آلزي و يا آلزيك بوده است كه خود برگرفته از نام قوم آززيلي بوده است.
٣-در آناتولي مركزي شهر ديگري با نام چوروم وجود دارد. برخي ريشه شناسيهاي مردمي ترك آنرا به صورت چوخوروم (يعني داراي اكثريت اهالي روم) و يا چور روم تفسير مي كند. نام اصلي اين شهر در دوره باستان تروكومو بوده است. برخي اين نام را برگرفته از نام گورديوس والي كاپادوكييا و برخي آنرا محرف نام ارمني دزوروم (در اشاره به يك آب روان مجاور) دانسته اند.
٤-نام شهر اورفا (از سال ١٩٨٤ شانلي اورفا) در آناتولي جنوبي نيز، تلفظ تركي نام نخستين اين شهر (بنا به روايتي از نام روها، شاه موسس اين شهر منسوب به قوم سمود) است. به سبب آغاز اين نام با حرف ر، طبق قواعد زبان تركي حرف صدادار او به اول آن افزوده شده است: روها-اوروها-اورفا.
تئوري اورگنج-قورقان
برخي نام اورميه را با نام اورگنج شهري در تركستان در ارتباط دانسته اند. اورگنج، عنوانی برای دو شهر واقع در ساحل رود جيحون است. بخش قديمي با نام قونيا اورگنج (کهنه) در غرب جيحون در استان داش اغوز تركمنستان و بخش جديد با نام يئنگي اورگنج (نو) در شرق جيحون در استان خوارزم ازبكستان قرار دارد. این شهر در اصل، شهر تاریخی گرگانج -مرکز خوارزم- است. گرگانج يا اورگنج (به عربي جرجانيه)، مدتها قبل از گسترش اسلام در اين منطقه بنيان گذاري شده و نام آن شبيه سازي تركي نام چيني باستاني يئ او گي ائن (Yeu-gien) در قرن دوم و اول پيش از ميلاد است. در نام تركي، اورگنج محرف كلمه تركي گورگنج كه خود محتملا متشق از كلمه قورقان در تركي باستان است مي باشد.
قورقان به عقيده بسياري كلمه اي توركي و بنا به عقيده شماري از لغت مغولي كورقان و يا كورگون و به معني مكان پناه آوردن و يا مخفي شدن مردگان مي باشد. در زبان مغولي اين كلمه مشتق از فعل كورگودوك به همين معني مي باشد. كلمه تركي قورقان (قورخان، گوركان، كورقان، قوروقان) به معني تپه اي كوچك كه از انباشتن خاك بر سر مزار به وجود آيد، تپه مصنوعي مزار كه از انباشتن خاك و يا سنگ بر روي مزار بوجود مي آيد است. (از بن مصدر قورماق بعلاه پسوند مكان -قان، مانند يورقان، آليشقان، اؤركهن، يارقان). اين كلمه از زبان تركي به روسي و از آنجا به انگليسي نيز وارد شده است. قورقان در زبان تركي اصلا به معني قلعه، استحكامات، برج و بارو، شهر، جائي كه محافظت شود، بناي يادبود، آرامگاه و مقبره، تربه، قبه شخص مرده، (تومسهك، هؤيوك، تيكمه داش)؛ و بعدها به معني ديوار و قلعه هايي كه براي حفاظت از سواره دشمن ايجاد شده، حصار مزار، آغل گوسفندان و ... بكار رفته است. (در تركي قيپچاق: قورقان ائو= مزار)، معادل لاتيني آن تومولوس است. قورقان به منظور مشخص كردن محل دفن معمولا در تپه هاي كوهها درست مي شده است. در زير قورقان، جسد متوفي در يك گودال و يا اتاق چوبي گذاشته مي شد. اتاق مزار در قورقانها مربع، مستطيل و يا بيضي شكل بود. جسدها در قورقانها همراه با اشيا حتي اسبهايشان و معمولا رو به شرق دفن مي شده اند. در فرهنگ توركان قديم كساني كه مزارها را تخريب مي كردند به شديدترين وجهي مجازات مي شدند.
قورقانها در سيبري، آسياي ميانه، روسيه، آزربايجان، ايران، آناتولي، بالكان، اروپاي شرقي و مكزيك ديده شده اند. در ايران قورقانها تقريبا منحصرا در اراضي آزربايجان جنوبي (اورميه، تيكان تپه، نمين، تالش،...) ديده مي شوند. نخستين نمونه هاي آن مربوط به هزاره چهارم قبل از ميلاد در آوراسيا در صحاري جنوب روسيه بوده كه بعدها به دانوب، اروپاي شمالي و شمال ايران در حدود ٣٥٠٠ قبل از ميلاد گسترش يافته است. سنت قورقان سازي بويژه در ميان توركان و مونقولهاي شامانيست كه آنرا اوبا مي ناميده اند مرسوم و بويژه در دوره توركان هون در آسياي ميانه توسعه يافته است. نمونه هاي مهم قورقانهاي توركي، ائسيك قورقان داراي شخصي با لباسهاي طلائي و پازيريك قورقان كه داراي نخستين نمونه هاي قالي توركي است مي باشد. (در همين مقاله در بخش تئوري آراتتا-هوروم به قورقان گؤي تپه اورميه كه مي تواند همان كوه هوروم در متون باستاني باشد، به طور جداگانه اشاره شده است).
تئوري توركان اوروم
برخي نام شهر اورميه آزربايجان را در ارتباط با اتنوسهاي ترك و ترك زبان اوروم، آيريم و .... دانسته اند:
١-اقوام خزري-بلغاري اوروم و قارا اوروم باستاني: در تاريخ تركان خزر و قارائيم، به نامهاي اقوام و گروههاي توركي اوروم، قارا اوروم و اوروس از تركان خزر و بولقار ساكن در قفقاز و شمال آزربايجان برخورد مي شود. بنا به برخي روايات، به دوره آي بات خاقان خزر، توركان قارائيم شاخه اي از توركان باستان بولقار (در قفقاز و شمال درياي خزر و سياه) كه گويا بر مذهبي اورتودوكس از دين موسوي بوده اند، از حقوق بسياري برخوردار شده و آي بات خاقان، از اين گروه شخصي به نام اوروس را به مقام تارخاني رساند. پس از الحاق سرزمينهاي بولقار و خزر به يكديگر، جماعت اوروس به سه شاخه اوروس، اوروم و قارا اوروم تقسيم شد. قارا اورومها در شمال اورومها و در شهرهاي بنجه، ساقسين، بولقار و آغارجا مي زيستند و كنترل تجارت سرزمين بولقار با آسياي ميانه، خراسان و خوارزم را از مسير "جورجان يولو" كه تحت كنترل خويشاوند خزريشان بود در دست داشتند.
٢-اورومهاي متاخر: در ائتنوگرافي جديد نام اوروم به عنوان نام ائتنيكي دو گروه از تركزبانها بكار برده مي شود. گروه نخست كه ساكن در شمال آزوف-كريمه (اوكرائين) اند به زبان تاتاري كريمه و گروه دوم كه ساكن در چالكا (گرجستان) مي باشند به زبان تركي آزربايجان سخن مي گويند. در زبانهاي توركي، نام اوروم براي ناميدن يونانياني كه در ميان جوامع مسلمان به ويژه در قلمرو عثماني و شبه جزيره كريمه زندگي مي كردند نيز بكار رفته است. همانگونه كه قبلا گفته شد، اوروم فرم تركي كلمه روم در زبان عربي به معني رومان و بيزانس (روم شرقي) و يونان است (از آنجائيكه در زبانهاي توركي كلمات خارجي كه با حرف ر شروع مي شوند نوعا يافت نمي گردند، تركان اينگونه كلمات را با افزودن يك حرف صدادار به اول كلمه تلفظ مي كنند). در حاليكه در تركي مدرن تركيه، فرم اوروم متروك شده و صرفا فرم روم بكار مي برد، در لهجه هاي تركي و بويژه در شرق آناتولي و بخشهاي آزربايجاني تركيه در جوار آزربايجان غربي، اين نام هنوز به شكل اوروم تلفظ مي گردد. برخي زبانشناسان لهجه اورومهاي آزوف-كريمه را لهجه اي مستقل از تاتاري كريمه دانسته آنرا به عنوان لهجه اي مستقل از گروه زبانهاي توركي قپچاقي دسته بندي مي كنند. جمعيت اين دسته از اورومها كه ديندارانشان مسيحي اورتودوكس اند، در سال ١٩٧٠ بالغ بر ٦٠٠٠٠ تن بوده است. نام اورومهاي چالكا از نام شهري در گرجستان گرفته شده است. اغلب اينها اعقاب تركان مسيحي نواحي آزربايجاني آناتولي (ارزروم، گوموشخانا و آرتوين) هستند. در سال ١٩٢٤ تعداد آنها بالغ بر ٢٠٠٠٠ تن بوده است. لهجه اورومهاي چالكا، متعلق به لهجه هاي تركي آزربايجاني (آزربايجان، گرجستان و شرق آناتولي) مي باشد.
٣-آيريم: آيرومها و يا طائفه آيروملو يك زيرگروه تركهاي آزربايجاني اند. آيروملوها در آزربايجان، شمال شرق تركيه، ايران (و سابقا در ارمنستان قبل از اخراج تركان از اين كشور) ساكن اند. در ارمنستان دهها نام جغرافيائي مربوط به آيرومها وجود دارد (قوشچو آيريم، پولاد آيريم، باغانيس آيريم، پوكر آيريم، مئتس آيريم، ...). بخشي از آيريمها در اوائل قرن نوزده به تركيه و ايران مهاجرت كردند. عده اي آيريملوها را به اشتباه با طائفه قزلباش روملو يكي شمرده اند. آيريملوها در دوره سلجوقي (١٣٠١) در نواحي گنجه و قاراباغ آزربايجان شمالي اسكان گزيده اند. در اواخر قرن شانزده دو قسمت شده، بخشي به آزربايجان جنوبي رفته و شماري داخل در طوائف شاهي سئوهن شده اند كه برخي از اين دسته در نواحي اردبيل اسكان گزيده اند. قسمتي ديگر نيز در نواحي ساعاتلي (جاوانشير)، آيروملار (جاوانشير)، آخساخلي (لنكران)، چولاخلي (نوخا)، شينيخ آيريم (قازاخ) ... مانده اند. اورميه يكي از مراكز آيريملوها بوده است. ادعا شده كه مادر رضا شاه (نوش آفرين) منسوب به تركان آيريم است. وي كه اهل تهران بود همسر خواهر عبدالقاسم خان از خانواده هاي شناخته شدن نخجوان آزربايجان و همسر پنجم عباسعليخان داداش بيك، پدر رضاخان بود. خانواده عبدالقاسم خان اصلا ايرواني و يا شيرواني بوده اند. مخارج زندگي نوش آفرين خانم و فرزندش رضا و يا رضا شاه بعدي در دوران كودكي او بر عهده سرهنگ ابوالقاسم آيريملو، خياط قزاقخانه بوده است. پس از مرگ وي، سرتيپ نصرلله خان آيريم زندگي آنان را اداره مي كرده است. مادر محمدرضاشاه و يا همسر دوم رضاشاه (تاج الملوك آيريملو) هم از تركان آيريم مي باشد. تاج الملوك آيريملو دختر ياور تيمورخان آيريملو از خوانين بزرگ سوادكوه مازندران (به روايتي از آيريملوهاي اورميه) و از سران قازاق بود. خود تاج الملوك كه متولد باكو پايتخت آزربايجان شمالي به تاريخ ١٩ اسفند ١٢٧٤ و متوفي به تاريخ ١٩ اسفند ١٣٦٠ در آكاپولكوي مكزيك است دومين همسر رضاشاه پهلوي بود. ژنرال محمد حسين آيريم (پسر عموي تاج الملوك) از افسران عاليرتبه بريگاد قازاق نيز يك ترك آيريم مي باشد.
تئوريهاي پان ايرانيستي
١-عده اي از پان ايرانيستها نام اورميه را برگرداني از كلمه خروم به معني خورشيد و يا ارمن دانسته اند كه ادعاهائي نادرست و بي پايه اند.
٢-عده اي از ايرانگرايان، اورميه را از شهرهايی می دانند كه انوشيروان دادگر و يا خسرو اول (٥٠١-٥٧١) بنا كرده است. خسرو اول از پادشاهان سلسله ساساني، پدر هرمز چهارم و فرزند شاهزاده خانمي از قوم زردپوست هپتاليت و يا آغ هون بنام نويان دخت بود (هرمز چهارم و يا تركزاد از شاهان ترك تبار سلسله ساساني است). اين دسته ادعا مي كنند پس از آن كه سپاهيان ساساني به فرماندهی انوشيروان وارد شامات (سوريه) شد و شهر انطاكيه (آنتاكيا در جنوب تركيه) را تسخير نمود و مردم آنرا به اسارت گرفت، دستور داد تا اهالی آن شهر را به آزربايجان كوچ دهند. سپس در آزربايجان به ساحل غربي درياچه اورميه، شهری به نام "روميه" ساخته شده و مردم آنتاكيا در آن ساكن شدند. طبق اين تئوري، كلمه روميه رفته رفته به اورميه تبديل شده است. اما بر خلاف اين ادعا، شهر مذكور كه به فرمان انوشيروان ساخته شد و روميها آن را روميه و ساسانيان آن را وه انتيو خسرو (شهر خسرو كه بهتر از آنتاكياست)، نه در آزربايجان، بلكه در مجاورت تيسفون قرار داشته است.
نتيجه: شكل "اورمو" -نام دومين شهر آزربايجان- چه از ريشه توركي- اورال آلتائيك اوروم-اورون، چه از تلفظ تركي "روميه" و چه از ريشه سومري اورومو-اورومه گرفته شده باشد، مانند خود اين شهر، داراي بار و هويت توركي است. شايسته است كه در زبان فارسي نيز فرم تركي اورمو و يا اقلا اورميه، به جاي فرم غيرتوركي اروميه بكار رود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر