جمعه، تیر ۱۰، ۱۳۹۰

از لیاخوف تا رضا شاه ، بازشناسی جواهر قاجاریه

به  بهانه مرگ سلطانعلی قاجار مطلبی نوشتم با عنوان قاجاریه جواهری مدفون در تاریخ ، در آن مقاله ضمن تشکیک در بنیان تبلیغات ضد قاجاریه رژیم پهلوی ) و وراث آنان در حاکمیت فعلی( به روش نمودن نکته ها ی تاریک تاریخ و باز خوانی این دوره تاریخی تاکید کرده بودم. اما اهمیت این بازخوانی تاریخی تنها روشن نمودن حقیقت به تنهایی نیست ، اهمیت آن در نکته بس مهم تری نهفته است و آن عبارت است از شناسایی نحوه استقرار رژیم پهلوی و بدنبال آن شروع  روند اضمحلال آزربایجان و ایجاد کشوری است بر پایه تئوری نژاد آریایی. در واقع از
کودتای لیاخوف و با بمباردمان مجلس دور جدیدی از تحرکات سیاسی و اجتماعی در کشور شروع میشود. در واقع آزربایجان با شروع انقلاب مشروطیت در تبریز، رهبری تحولات کل مملکت را نیز بر عهده می گیرد . اما توجه کنیم که این انقلاب نه یک انقلاب سرنگونی طلب و برانداز ، بلکه یک انقلاب اصلاحی بود . به عبارت دیگر آزربایجان خواهان سقوط قاجاریه و اضمحلال آن نبود ، بلکه خواستار بازیابی قدرت از دست رفته قاجاریه بود. لیکن روند وقوع حوادث متفاوت از این خواست رقم خورد. مداخله نظامی روس ها ، جنگ اول جهانی ، دولت اتحاد و ترقی عثمانی ، فروپاشی عثمانی وتولد دولت ترک در ترکیه نوین به رهبری مصطفی کمال آتا ترک و انقلاب بولشویکی روسیه و روی کار آمدن کمونیست ها در همسایگی مرزهای شمالی کشور همچنین سیاست متفاوت و متضاد کشورهای غربی  در قبال ایران و ترکیه ونکته مهم دیگر، عملکرد بسیار محیل و هوشیارانه روشنفکران ، بروکرات ها و سیاسیون فارس باعث شد تا از آوار قاجاریه ، رژیم پهلوی برخیزد.اگر این دوران تاریخی را بدقت مورد بررسی و کاووش قرار دهیم بسیاری از سوالات بی پاسخ ، جواب های در خوری خواهد یافت . سوالاتی اساسی از قبیل این سوالات : چه کس و یا چه کسانی رای به مرگ ستارخان دادند و چرا؟ چرا رژیم تهران نتوانست یا نخواست واکنش لازم در مقابل قتل عام جیلو و ارمنی در اورمیه و آزربایجان غربی نشان دهد ؟ مخبرالسلطنه با تکیه بر چه پشتوانه ای قیام آزادستان به رهبری خیابانی را شکست ؟ راز همدستی مرکز با اشقیای کرد در آزربایجان چه بود و چرا بر پا کنندگان وقایع دهشت بار اورمیه (به جز سیمیتقو که کشته شد )، همه مصببان و عاملان این وقایع ، مناسب دولتی گرفتند و امان نامه دریافت کردند ولی قهرمانی ملی همچون کاظم خان قوشچی توسط ارتش رضا خان کشته شد ؟ ویا سوالات بسیار مهم دیگری از قبیل اینکه چه عوامل تاریخی باعث شد تا امثال کسروی ، شیخ الاسلامی ، دکتر افشار و دیگران علیرغم اینکه خود ترک و آزربایجانی بودند با قامت یک فارس ناسیونالیست و دشمن ترک و آزربایجانی ، تمام قد در مقابل سیر تاریخی یک کشور ایستادند ؟ آیا اینان بزرگ ترین قربانی اضمحلال تاریخی آزربایجان و از دست رفتن قدرت و نفوذ سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آزربایجان و قاجاریه بودند یا خائنانی بودند که به این اضمحلال سرعت دادند ؟ توجه داشته باشیم که این تحولات  بعدا در دوران پهلوی اول و دوم و حتی پس از سقوط پهلوی ها بشدت از طریق وراث آنان پیگیری شد.  اکنون کار به جایی رسیده که حتی طبیعت آزربایجان نیز هدف نابودی قرار گرفته است و کمر به نابودی دریاچه اورمیه بسته شده است .آیا ناسیونالیسم فارس آخرین مرحله نابودی سیاسی و اجتماعی آزربایجان را به حذف فیزیکی ترک و آزربایجانی گره زده است ؟
 در این بررسی تاریخی شاید بتوانیم به این پاسخ برسیم که چه کسانی و با استفاده از چه عواملی موفق شدند پان ایرانیسم را ابداع کنند. اگر به جای پان ایرانیسم ، پان فارسیسم تبلیغ می شد و اگر ایرانیت و مفهوم وطن به عنوان ابزار دست شوونیت ، فاشیست های فارس دست مایه قرار نمی گرفت ، آیا آزربایجانی ها (این چنین پاسیو و خنثی ) در قبال سقوط قاجاریه و قدرت گیری پهلوی ، بی تفاوت و دست بسته می نشستند ؟ آیا قتل عام ها ی جیلو ، ارمنی و کرد ، اشغال مکرر آزربایجان به دست روس (و حتی عثمانی) بود که قدرت مقاومت در آزربایجان را شکست یا سالهای گرسنگی و نا امنی بود که قدرت ایستادگی در مقابل ناسیونالیسم فارس را مضمحل کرد ؟ سیاست محیل و هوشیارانه امثال احمد قوام ، ذکاءالملک فروغی ، ملک الشعرای بهار ، سید ضیاء و جاسوس ها و عوامل غربی از قبیل اردشیر جی و سر شاپور ریپورتر و دیگران چه بود ؟ شاید اگر این سوالات جواب های در خوری پیدا کنند خواهیم توانست بفهمیم چگونه است که فعال سیاسی کرد و فارس صرف نظر از آنکه کمونیست باشد یا مجاهد و یا ملی مذهبی ، در عین زمان یک فعال ناسیونالیست فارس یا کرد می تواند باشد ولی کمونیست یا مجاهد یا فعال ملی مذهبی آزربایجانی نمی تواند یک ناسیونالیست و هویت طلب ترک باشد و باید به نفع ایران و به طبع آن فارس ها از موجودیت خود صرف نظر کند؟
سوالات بالا باعث شده است که به فاجاریه فکر کنم .مدتی است که به این دوران فکر می کنم و تصور می کنم اگر دوران تاریخی قاجاریه به دقت ، علمی ، صحیح و با بررسی جوانب مختلف وجه کار محققان حرکت ملی آزربایجان قرار گیرد ، قطعا به ابداع روش های عملی تری در مبارزه با شوونیسم فاشیسم فارس (ایران) منجر خواهد شد. لذا از تمام مورخین و متفکران آزربایجانی میخواهم به هر طریقی که صلاح می دانند مقالات و نتیجه بررسی های خود و فهرست منابعی را که در این ارتباط می دانند به آدرس ایمیل من ارسال کنند. تصور می کنم با بیرون آوردن جواهر قاجاریه از زیر آوار فاشیسم فارس چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی ،قوه محرکه بسیار مؤثری در پیشبرد حرکت ملی آزربایجان بدست خواهیم آورد.
منتظر باشید در آتیه ، در این ارتباط بیشتر صحبت خواهیم کرد.
اورمولو تایماز
روزهای پایانی بهار 90

هیچ نظری موجود نیست: