چهارشنبه، آبان ۲۶، ۱۳۸۹

جايگاه زن در تاريخ مراغه

http://www.sofichai.com/maragheh/historical/188-1389-07-24-10-47-37.html

زنان از گذشته های دور در تاریخ مراغه نقش فزاینده ای داشته اند به طوری که هنگامی که هلاکوخان بر مراغه حکم می راند  زن هلاکوخان دوقوز خاتون اقدامات عمرانی بیشماری در سطح شهر و رصد خانه انجام داد.
از جمله اقدامات وی همچنین ساخت مدرسه ای برای دختران بود . اما آنچنان که که باید زنان مراغه با وجود کفایت از چندان مراتب شاخصی برخوردار نبوده اند که دلیل آن هم وجود افکار سنتی در اذهان مردمان آن دوران می باشد .
از جمله زنانی که در دوران قاجار چهره شاخصی داشته اند می توان به محترم الملوک زن دوم شجاع الدوله ، قمر الحاجیه مادر قوام العلما از آزادیخواهان عضو انجمن مقدس مراغه ، هما فتوحی ( عصمت السلطنه ) از بنیان گذاران مدارس در مراغه اشاره نمود .
هم چنین مرحوم میرزا حسن شکوهی با تاسیس مدرسه دخترانه تربیت البنات در سال 1296 شمسیبا وجود مخالفت معاندین  برای اولین بار در منطقه هر چه بیشتر جایگاه زن را در مراغه تقویت نمود .
پوشش زنان مراغیمعمولاً لباس زیر زنان از زیر جامه ای که تا پشت پای می پوشیدند و آرخالق تشکیل می شد . سربند آنها هم عبارت بود از چارقد بلندی که قدرت پوشاندن موهای بلند و بافته ای آن را داشت و روبندی مقابل چهره شان می آویختند .در بیرون از خانه لباس زنان از یکنواختی واحدی برخوردار بود و معمولاً زنان با روبندی که می پوشیدند قابل تشخیص نبودند یعنی در بیرون از خانه دیگر نمی توانستی بالفرض مادرت را پیدا کنی.
شاید جالب باشد که بدانید این نوع پوشش را ما در جامعه روستایی که از گزند نوع پوشش شهری دور بوده اند نمی بینیم معمولاً لباسهای رنگی با طرح های گل وترنج از مشحصه اصلی لباسهای آنها بوده و حجاب آنها نیز از روسری بزرگ وطرح دار و رنگی که یاشماق نامیده می شد تشکیل می شد .
خطاب قرار دادن زن در زبان مردان مراغیچون مسئله زن دیگر به غیرت و این جور چیزها مرتبت شده بود خطاب قرار دادن و یا گفتن جمله ای در باره زنشان نیز غیرتی بوده به طوری که :
کسی که می خواست راجع به همسرش حرف بزند این طور بیان می کرد : « بیزیم اوشاقلارین ننه سی » یا کمی غیرتی تر « بیزیم اوشاقلار»
یا اگر کسی می خواست همسرش را صدا بزند معمولاً اسم فرزند بزرگ خانواده را صدا می زد که در واقع مورد خطاب همان همسرش بوده . مثلاً اگر می گفت « اکبر » مقصود زنش بوده نه اکبر و گاه قداری نیز با سرفه زنشان را مورد خطاب قرار می دادند.

هیچ نظری موجود نیست: