جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۸۹

معناشناسی چند واژه

منبع:http://sophist.bloghaa.com/
فاشیسم. این عنوان امروزه، در اصطلاح عام، نامی ست برای همه‌ی رژیم‌های استوار بر دیکتاتوری و ترور، اما به معنای خاص، به معنای جنبشی ست که در سال ۱۹۱۹ به رهبری موسولینی در ایتالیا به راه افتاد و به قدرت رسید (۱۹۲۲) و در اواخر جنگ جهانی دوم (۱۹۴۳) برافتاد. [...]
عنوان فاشیسم، به عنوان اسم جنس، برای همه‌ی جنبش‌های قدرت‌باور (تک قدرت باوری)، مانند نازیسم آلمان، فالانژیسم اسپانیا، گارد آهنین رومانی و دیگر جنبش‌های همانند به کار می‌رود.
فاشیسم یک نهضت سیاسی و مرام این نهضت است. هدف نهضت برقراری رژیم دیکتاتوری ضدپارلمانی‌ای ست که اساس آن بر بزرگداشت دولت و ناسیونالیسم افراطی و دشمنی آشکار با دموکراسی، لیبرالیسم و کمونیسم قرار دارد. [...]
هدف فاشیسم برقراری دولت قدرتمندی ست که در آن فقط یک حزب – حزب فاشیست – انحصار قدرت را در دست داشته باشد و یک رهبر با ویژگی‌های فرمندانه و با قدرت دیکتاتورانه بر آن حکومت کند. وجه مشترک همه‌ی جنبش‌های فاشیست، پرستش زور و قدرت و بزرگداشت جنگ و دستیابی به قدرت است و [...]
شوونیسم. ملت‌پرستی افراطی و نامعقول آمیخته با نفرت از دیگر ملت‌ها. این عنوان از نام نیکلا شوون، سرباز ناپلئون، گرفته شده است که از جهت سرسپردگی بی چون و چرا و ساده‌دلانه به ناپلئون، نامدار بود..

«ملت»

  Nationality in political theory, the quality of belonging to a nation, in the sense of a group united by various strong ties. Among the usual ties are membership in the same general community, common customs, culture, tradition, history, and language. While no one of these factors is essential, some must be present for cohesion to be strong enough to justify the term nationality. Used in this sense, nationality does not necessarily denote membership within a specific political state. There are many examples of nations divided between several states and of states composed of several nations and parts of nations.

از دیدگاه پولتیکی، ملیت یا تعلق به یک ملت، به گروهی اطلاق میشود که حول وابستگیهای استواری متحد شده باشند. از جمله وابستگیهای معمول میتوان به عضویت در جامعه عمومی یکسان، پوشش مشترک، فرهنگ مشترک، سنن مشترک، تاریخ مشترک و زبان مشترک اشاره کرد. با این حال که هیچ یک از این فاکتورها اساسی نیستند، برخی از آنها باید موجود و آن قدر قوی باشند که لفظ «ملیت» را ارضا کنند. بدین طریق، ملیت الزاما منحصر به عضویت در یک مرز سیاسی نیست. نمونه های زیادی از ملل تقسیم شده بین چندین کشور و کشورهای تشکیل شده از چندین ملیت و بخشهایی از یک ملت وجود دارند.

هیچ نظری موجود نیست: