توضيح مهم : كلمه ايران در اواخر سلطنت قاجار و به طور رسمي پس از به قدرت رسيدن سلسله پهلوي به جغرافياي سياسي فعلي ايران اطلاق شده است . قبل از آن اين مجموعه از ممالك كه گاهي به صورت متمركز و در اكثر مواقع به صورت غير متمركز اداره ميشد به نام سلسله هايي كه بر آن حكم مي راندند شناخته ميشده است. مثلاً پرس قبل از اسلام و صفويه يا خوارزم پس از اسلام . ايران در شاهنامه فردوسي به كرات تكرار شده و نام سرزميني بوده در استان فارس و قسمتي از استان هاي همجوار و در كتب تاريخي معتبر و در زبان اصلي اين كتب هيچگاه نامي از ايران برده نشده است . بنابراين هرجا در مقاله زير از نام ايران استفاده شده است فقط به جهت اختصار و جلوگيري از طولاني شدن بحث مي باشد و سنديت تاريخي ندارد و مقصود نام سلسله يا حكومت حاكم بر اين جغرافيا در زمان خويش مي باشد.
فلات ايران و كشورهاي همجوار فعلي هزارها سال پيش از اين مامن بشر بوده است. تمدن هاي درخشان بين النهرين ، سومري ها (به باور ما پرو تورك هستند) ، ايلاميها ، بابلي ها ، آشوريها ، هيت هيت ها ، ماننا ها و ديگران هركدام در رقابت با يكديگر گاهي به جنگ و گاهي به صلح پايه هاي تمدن بشري را ريخته اند. با دسيسه يهود و راهنمايي آنان كمي بيش از 2500سال قبل هخامنشي ها از استپ هاي روسيه به جنوب آمده و تمدن كهن و درخشان بابل را در عراق كنوني نابود كردند. سپس در زمان شاهان بعدي اين سلسله ودر زمان اردشير پسر خشايار شاه با دسيسه استر ملكه وي و در واقعه اي كه ما اكنون آن را به نام پوريم مي شناسيم قريب به سي ملت كه در فلات ايران و مناطق همجوار زندگي مي كردند قتل عام شدند و آثار تمدن آنان بر باد رفت . آثار اين واقعه وحشتناك هرچه به حاشيه مي رود كمتر شده است . به طوريكه سغد و آزربايجان فعلي تا حدودي از آثار آن بركنار مانده بودند. هخامنشيان پس از تسخير نقاط مختلف و تشكيل حكومت خود ، كشور پهناوري را به وجود آورند . حدود كشور در آن دوره از طرف شرق و شمال ، رود سيحون , درياي خزر ، درياي سياه و كوههاي قفقاز و از سمت جنوب درياي عمان و خليجفارس بود . مرز غربي به علت كشمكشهاي بين ايران و يونان در تغيير بود . ولي ميتوان درياي اژه را حد غربي مملكت تصور نمود . داريوش كشور را به سيخشتره يا شتره كه همان كشور يا شهر ميباشد , تقسيم كرده و براي هر يك از آنها ماموراني را گماشت كه آنها را خشتربان يا شهربان و به يوناني ، ساتراپ ميناميدند . رود فرات سرزمينهاي هخامنشيان را به دو بخش خشترههاي غرب و شرق رود فرات تقسيم ميكرد.
پس از هخامنشينيان جانشينان اسكندر بر ايران حكومت راندند . در دوران حكومت سلوكوس ، سردار و جانشين اسكندر مقدوني با تغيير مرزهاي جغرافيايي و كاستهشدن از وسعت ايران تقسيمات دوران هخامنشي از بين رفت . اين بار كشور به 72 بخش تقسيم شد . اشكانيان كه سرزمين اصلي آنها ايالت پارت ، كه از جنوب شرقي درياي خزر به سوي شرق, از شرق به هريرود در هرات و از جنوب تا كوير ادامه داشت , به حكومت ميرسند . سرزمين اصلي پارت را ميتوان خراسان و قسمتي از خاك افغانستان تا هرات دانست . به غير از نواحي اصلي پارت بسياري از مناطق ايران تابع دولت اشكاني بوده است. سنتهاي حكومت هخامنشي در دولت پارتها ادامه داشته و بخشي از سرزمينهاي تحت قلمرو آنها به ساتراپيهايي تقسيم ميشده است . ادارهكنندگان ساتراپيها از سوي شاه انتخاب ميشدند . در دوره مذكور كوچكترين واحد اداري ديز و يا به يوناني استاتم ناميده ميشد . اين واحد از تجميع چند روستا تشكيل شده و به وسيله يك مقام دولتي اداره ميگرديد . ايزودورخاراكسي ( قرن اول ميلادي ) از هيجده ساتراپي اشكاني نام برده است . تقسيمات كشوري در ابتداي دوره ساسانيان به روال گذشته بود ولي در طول زمان تغيير كرد . مؤلف تاريخ تمدن ايران ساساني مينويسد : ايران در دوره ساساني از نوعي دولت متحد يا كنفدراسيون تشكيل شده بود . هر يك از كنفدراسيونها حكمران مستقلي داشته كه اغلب موروثي و مربوط به خانواده معيني بودهاند . حكمرانان بيشتر در كار خود مستقل و خودمختار بودند . ليكن در هر سال مبلغ معيني به خزانه شاهي و مقداري هدايا به مناسبت جشنهاي نوروز و مهرگان به دربار فرستاده و در موقع جنگ هم تعدادي سوار و پياده مسلح به جنگ روانه ميكردند .
براساس بررسيهاي محققان ، تقسيمات كشوري در دوره ساسانيان چندبار دچار تحول شده است . قبل از انوشيروان بخشهاي مختلف كشور به دست كساني اداره ميشد كه عنوان مرزبان داشتند . مؤلف كتاب ايران در عهد باستان به اين موضوع اشاره كرده و مينويسد : “ قبل از انوشيروان ايران را مرزبانان اداره ميكردند و از ميان ايشان چهار مرزبان بيشتر اهميت داشتند : 1ـ مرزبان ارمنستان (توجه داشته باشيد ارمنستان قسمتي از جنوب تركيه و سوريه بوده و به نام ارمنستان بزرگ خوانده ميشده است و ارمنستان فعلي يا ارمنستان صغير هزاران سال بعد و پس از استيلاي روس بر آزربايجان بوجود آمده است) 2ـ مرزبان خوارزم 3ـ مرزبان حدود روم 4ـ مرزبان خزر و آرانيها .
به مرزبانان تخت نقره ميدادند به استثناي مرزبان حدود خزر كه تختي از زر داشت ”.در زمان انوشيروان تقسيم كشور به 4 قسمت يا به اصطلاح آن زمان به 4 پاذگس شرقي ، غربي ، شمال و جنوب ظاهراً صورتي منطقيتر داشته و بر ضابطة حدود جغرافيايي جهات چهارگانه متكي بوده است .
چهار پاذگس يا استان بدين قرار مشخص شده بودند :
1ـ استان شرقي شامل خراسان و كرمان ؛
2ـ استان غربي شامل عراق و بينالنهرين ؛
3ـ استان شمالي آذربايجان ؛
4ـ استان جنوبي شامل فارس و خوزستان ؛
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام نظرات شما در هرچه بهتر كردن مطالب مفيد خواهد بود. اين يك وبلاگ مستند به آراي علمي است لطف از بكار بردن كلمات توهين آميز اجتناب كنيد.